فعلا مطالبه دموکراسی ممکن نیست

نویسنده
سارا سماواتی

» انتخابات ریاست جمهوری در مصاحبه با عباس عبدی

با عباس عبدی، فعال سیاسی و روزنامه نگار که این روزها در جمع حامیان حجت السلام کروبی قرار ‏گرفته،در مورد مشخصه های انتخابات ریاست جمهوری دهم، تفاوت کاندیداها و علت حمایت از کروبی ‏گفت و گو کرده ایم. عبدی بر این باورست که “موازنه قوا به گونه ایست که دموکراسی خواهی امکان ‏تحقق ندارد.” به گفته او “پشتیبانی از این و آن کار درستی نیست، بلکه باید در انتخابات مشارکت کرد.“‏


‎ ‎آقای عبدی این دوره از انتخابات ریاست جمهوری مشخصه‌ای خاص خودرا دارد؟ چیست ‏اگر هست؟‎ ‎

مشخصه مهم این دوره به سر رسیدن یک دوره فریب و دروغ و ریا و اتلاف منابع و فساد گسترده است ‏که تماماً با اتکا به درآمدهای بادآورده نفتی و بی‌کفایتی منتقدان در ایران رخ داده است.‏


‎ ‎دو دوره متناوب ریاست جمهوری با دو شعار کاملاً متفاوت، هر بار یک پیروزی غیر منتظره ‏فراهم آورد. زیر شعار آزادی آقای خاتمی و اصلاح‌طلبان، و بلافاصله بعد از آن شعار عدالت اجتماعی و ‏برآمد آقای احمدی‌نژاد و اصول‌گراها. آیا نیازهای جامعه به این سرعت تغییر کردند؟‏‎ ‎

نیازها تغییر نکردند، همان طور که مشاهده کردید این بار هم در فقیرترین استان‌های کشور یعنی در ‏کهگیلویه و بویراحمد در زمان حضور آقای خاتمی، شعارها صد درصد سیاسی بود. اگر واقعاً در سال ‏‏1384 شعار عدالت اجتماعی مطرح بود، حتماً کسانی که به آن رأی دادند، باید اجرای آن را هم پیگیری ‏می‌کردند، نه اینکه وضعیت عدالت اجتماعی نه تنها بهبودی نیابد که بدتر هم بشود. در سال 1384 به ‏علت بی‌شکلی سیاسی و شناور شدن مفاهیم، ظلم با عدالت، نوکری با اربابی، اسلامی با شیطانی، هرهری ‏مذهبی با اصولگرایی و… جابجا شدند و شد آنچه که شد.‏


‎ ‎آیا اینک جمع‌بندی منطقی از نیاز و مطالبات اجتماعی وجود دارد و شعاری مناسب ‏آن؟‎ ‎

در حال حاضر مطالبه اصلی که محور اجماعی اصلاحات است و در قالب دموکراسی‌خواهی متجلی ‏می‌شود، زمینه ای برای طرح ندارد، نه به دلیل اینکه مردم خواهان آن نیستند، بلکه از آن رو که نیروهای ‏سیاسی قادر به پیگیری جدی این مطالبه نیستند و موازنه قوا هم برای تحقق این شعار فراهم نیست، اما ‏مطالبات دیگر در سطح ملی، منطقه‌ای و اقشاری کاملاً قابل طرح است که زمینه را برای طرح مطالبه ‏اصلی در آینده فراهم می‌کند.‏


‎ ‎مهم‌ترین تأثیر را بر نتیجه این دور از انتخابات، کدام گروه یا طبقه اجتماعی خواهند ‏داشت؟‎ ‎

به دلیل آنکه طرح مطالبه اصلی امکان‌پذیر نیست، لذا هر یک از گروه‌های اجتماعی به تناسب فعال خواهند ‏شد. شاید گروه‌های منطقه‌ای تأثیر تعیین‌کننده‌تری از خود نشان دهند.‏


‎ ‎شما با کاندیداتوری آقای خاتمی موافق نبودید و طبعاً از انصراف‌ او هم نگران نشدید. دلایل ‏شما آنجا چه بود و آیا همان‌ها حکم کرد که از نامزدی آقای موسوی پشتیبانی نکنید؟‎ ‎

میان این دو مسأله ارتباط مستقیمی وجود ندارد. آقای موسوی هم برای من فعلاً ناشناخته است، نه برای ‏من حتی برای خودشان هم همین طور. قبلاً هم گفته‌ام ایشان باید از ابتدای سال یا حداقل تابستان فعال ‏می‌شد تا هم خودشان را بهتر بشناسند و هم دیگران ایشان را. درست نیست که در جریان یک زمان محدود ‏و با سرعت زیاد، خود را به محک بگذارند. لذا آقای کروبی از این حیث شناخته‌شده‌تر هستند. ضمن اینکه ‏باید به فعالیت 20 ساله اخیر ایشان ارج نهاد، حتی اگر در مواردی به آن اعتراض وجود داشته باشد. ‏دلیل دیگر اینکه پشتیبانی از این و آن کار درستی نیست، بلکه باید در انتخابات مشارکت کرد به عبارت ‏دیگر نامزدها محیطی را برای مشارکت و حضور دیگران فراهم کنند، به نظر من حمایت از افراد بعضاً ‏برای هر دو طرف مشکل‌زا می‌شود. آقای کروبی فضای بازتری را برای مشارکت دیگران در کمپ خود ‏فراهم کرده است. و بالاخره برخی ویژگی‌های شخصی آقای کروبی برای پیشبرد امور اجرایی مفید ‏است، البته ویژگی‌های مثبت آقای موسوی را قطعاً نباید فراموش کرد، اما در هر حال باید میان این دو ‏انتخاب کرد.‏


‎ ‎اجماع کامل تمام تشکل‌های حامی نامزدی آقای خاتمی از آقای میرحسین موسوی به این دلیل ‏نیست که اصلاح‌طلبان پذیرفته‌اند مصلحت انصراف خاتمی و جانشینی موسوی یک صلاحدید از بالا بوده ‏است؟‎ ‎

نه. بخشی از این رویداد ناشی از اختلافات پیشین آنان و آقای کروبی است. برخی هم به دلیل تحلیل و ‏نقطه ورودشان به انتخابات است. امیدوارم که در نحوه ورود به انتخابات برخلاف دفعه پیش و نیز ‏حمایت از ورود آقای خاتمی دچار اشتباه تحلیلی نشده باشند.‏


‎ ‎مهم‌ترین دلایل شما برای تشخیص صلاحیت آقای کروبی در موقعیت ریاست جمهوری ‏چیست؟‎ ‎

من در مقام تشخیص صلاحیت افراد برای ریاست جمهوری نیستم. آنچه را که قبلاً هم گفته‌ام این است که ‏اصلاح‌طلبان فقط پیرامون سه نفر می‌توانستند وارد این عرصه شوند. آقایان خاتمی، کروبی و موسوی که ‏ورود آقای خاتمی را به دلایلی غیر ممکن می‌دانستم. آقای موسوی هم قابل دفاع بود مشروط بر اینکه ‏ماه‌ها پیش وارد می‌شد. بنابراین آقای کروبی گزینه واحد بود، اما اکنون که آقای موسوی آمده است، باید ‏با هم رقابت کنند تا هر کدام که توانستند آرای بیشتری را جذب کنند و برنده شوند.‏


‎ ‎مهم‌ترین تفاوت‌ها میان دو نامزد اصلاح‌طلبان در کجاهاست؟‎ ‎

مهم‌ترین آنها حضور مستمر آقای کروبی در عرصه سیاست و انطباق یافتن با شرایط و عدم حضور آقای ‏موسوی است که آینده را حتی برای خود نیز ناروشن می‌کند، همچنان که در ابتدای حضور تصور ‏می‌کردند که نیازی به سفرهای استانی یا حتی تشکیل ستاد نیست، اما اکنون روشن شده است که به آن ‏طریق، هیچ پیشرفتی حاصل نمی‌کردند. ضمن اینکه یخ‌های نگاه اولیه ترکیب اصولگرایی و اصلاح‌طلبی ‏در حال ذوب شدن است. این مهم‌ترین تفاوتی است که سایر تفاوت‌ها در برابر آن اهمیت چندانی ندارند. با ‏وجود این ارایه برنامه و شعارهای منسجم‌تر آقای کروبی نیز نقطه قوت دیگر ایشان است.‏


‎ ‎به نظر می‌رسد یکی از دلایل رویکرد وسیع اصلاح‌طلبان یا نمایندگان برجسته‌شان به سمت ‏آقای موسوی و عدم اقبال از آقای کروبی انتقاداتی است که در مقطع انتخابات مجلس از اصلاح‌طلبان و ‏همراهان رادیکال آقای خاتمی داشتند. یکی از اصلاح‌طلبان مشهور به تندروی شما بودید با طرح خروج ‏از حاکمیت چطور شما با ایشان یا ایشان با شما، به همکاری رسیدید؟‎ ‎

به همین دلیل که طرح خروج از حاکمیت را پیگیری نکردند، به همین روز افتادند و محصول سیاست‌های ‏آقای خاتمی، شخص و دولت احمدی‌نژاد است. اتفاقاً آقای کروبی در آن مقطع دو بار از این تاکتیک ‏استفاده کرد و هر دو بار هم جواب داد. از سوی دیگر الآن چیزی به نام خروج از حاکمیت وجود ندارد، ‏چون آنان حضور ارزشمندی در قدرت ندارند که با تهدید خارج شدن خود بتوانند امتیازی برای مردم ‏بگیرند. آنان به بدترین وضعی اخراج شدند و الآن هم با ضعف و سستی می‌خواهند وارد چیزی شوند که ‏قبلاً از آن اخراج شده‌اند. درباره رفتار خودم هم تحلیل کاملی نوشته‌ام، و از آنجا که سیاست، پاسخ ‏مشخص ما به شرایط مشخص است، در این تحلیل این وضع را توضیح داده‌ام، اگر کسی آن را قبول ‏ندارد، نقد کند (یادداشت مفصل ورود به انتخابات از کدام منظر؟) و کسانی که برای اقدامات سیاسی خود ‏حتی یک خط تحلیل هم ارایه نمی‌دهند، و هیچ‌گاه هم اشتباه‌های فاحش خود را نقد نکرده‌اند، اخلاقاً ‏نمی‌توانند در این باره دیگران را مورد انتقاد قرار دهند.‏


‎ ‎اگر آقای کروبی در پیشبرد برنامه‌های‌شان موفق نشوند ممکن است شما بار دیگر پیشنهاد ‏خروج از حاکمیت را طرح کنید؟‎ ‎

اگر خودش موفق نشود و ناتوان از اجرا باشد، باید محترمانه از مردم عذرخواهی کند و استعفا دهد. اگر ‏وی قول و قرار خود را نقض کند و به برنامه‌هایش پشت کند، باید مردم حساب خود را با او تسویه کنند. ‏و اولین کسی که چنین خواهد کرد خودم هستم. اما اگر حکومت مانع اجرای برنامه‌هایش شد و در این ‏جلوگیری هم جدی بود، قطعاً باید از حاکمیت خارج شود. اینکه نمی‌شود، برخی‌ها با دادن قول و ‏قرارهایی به مردم به حکومت بروند سپس آنها را انجام ندهند و مسئولیت را نه متوجه خود کنند و نه خود ‏را به لحاظ اجرایی ضعیف بدانند، و باز هم کماکان بر صندلی استیل قدرت تکیه بزنند. اگر همه به این ‏نکات بدیهی ملتزم بودیم، وضع امروز ما بسیار فرق می‌کرد.‏


‎ ‎در یادداشت 30 فروردین در وبلاگ‌تان نوشته‌اید که آقای کروبی در صورت رسیدن به ‏ریاست جمهوری این کارها را بلافاصله می‌تواند انجام بدهد کارهایی مثل: لغو گزینش برای ادامه ‏تحصیلات، حذف ستاره‌دار کردن دانشجویان، لغو دستورالعمل پذیرش بومی، تعیین کف برای پذیرش ‏سهمیه‌ها، بهبود دسترسی به اینترنت و شفافیت و اطلاع‌رسانی! اینها مشکلات کوچکی به نظر نمی‌رسند. ‏می‌توانید به قوانینی اشاره کنید که دست رییس جمهور را در این زمینه باز می‌گذارد؟‎ ‎

اکثر این موارد جزو اختیارات دولت است و دولت کنونی آنها را به اجرا درآورده است و ریشه قانونی ‏ندارد. بجز سهمیه جانبازان و… که اجرای آن نیز در دست وزارت علوم است که قبلاً هم به نحوی عمل ‏می‌گردید که درصد بسیار کمی از افراد را شامل می‌شد. بنابراین اجرای مطلوب این موارد در بیشتر ‏موارد نیازی به قانون ندارد.‏


‎ ‎این راست است که طراح برنامه اصلی اقتصادی آقای کروبی، مسعود نیلی یعنی همان طراح ‏طرح تحول اقتصادی دولت نهم است؟‎ ‎

نه؛ آقای نیلی طراح طرح تحول اقتصادی نیست، سهل است که بارها آن را نقد کرده است و اصولاً ‏دولت نهم واجد فردی که طراح چیزی باشد نیست، همه امور به رییس دولت ختم می‌شود. بنابراین اشتباه ‏در سوال ناشی از بی‌توجهی به موضوع است. اما طراح برنامه اصلی اقتصادی آقای کروبی هم ایشان ‏نیست، مسئولیت این کار به عهده دکتر نجفی است که قبلاً در ستاد آقای خاتمی این کار را انجام می‌دادند ‏که البته آقای دکتر نیلی هم در آنجا با ایشان همکاری می‌کردند. اما اگر منظور طرح سهام نفت است باید ‏گفت که این طرح علمی و دقیق شده همان ایده‌های پیشین است که این کار را آقای دکتر نیلی بطور ‏شخصی انجام داده‌ و در تابستان گذشته آن را منتشر کردند، و من هم چون آن را با ایده‌های خودم درباره ‏درآمدهای نفت کاملاً همراه می‌دانستم در ستاد آقای کروبی پیشنهاد کردم قبلا هم در جبهه مشارکت ‏پیگیری کرده بودم. البته استفاده از این طرح با اجازه معنوی آقای دکتر نیلی بود، اما ایشان آن را برای ‏ستاد آقای کروبی تهیه نکرده است.‏


‎ ‎چرا همه دولت‌ها شعار خصوصی‌سازی می‌دهند و همچنان اقتصاد در چنگ دولت است؟ ‏آقای کروبی در این باره چه امکانات تازه‌ای را طرح خواهد کرد؟‎ ‎

دلیل آن روشن است. چون شعار می‌دهند و در عین حال نفت را هم به جیب خود دولت می‌ریزند و این ‏مسأله برای بزرگتر شدن دولت کفایت می‌کند. ایده موجود انتخاباتی آقای کروبی خارج کردن این درآمدها ‏از بودجه دولت است که مآلاً به کوچک شدن دولت می‌انجامد، حتی اگر شعار کوچک شدن دولت هم داده ‏نشود.‏


‎ ‎در موضوع مشخصی مثل عدم دسترسی مسلمانان سنی به مساجد خود در شهرهای بزرگ ‏موضع آقای کروبی چیست؟‎ ‎

این حق برادران اهل تسنن است و این برای ما و مدعیان تشیع زشت است که امکان ساخت مسجد در ‏تهران برای مسلمانان اهل تسنن فراهم نیست. تا آنجا که می‌دانم موضع آقای کروبی در این مورد کاملاً ‏همدلانه است.‏


‎ ‎در مسأله مثل تدریس زبان مادری در کنار زبان فارسی که در قانون اساسی هم صراحت ‏دارد؟‎ ‎

این نیز نه تنها حق همه مردم است (همان طور که حق ماست که به زبان فارسی خود آموزش ببینیم) بلکه ‏صراحت قانونی هم دارد. متأسفانه رسوبات ذهنی درباره مفهوم امنیت ملی کماکان نزد عده‌ای وجود دارد ‏که فکر می‌کنند با رعایت این موارد، امنیت ملی به خطر می‌افتد، در حالی که عکس این دیدگاه با واقعیت ‏بیشتر انطباق دارد. موضع آقای کروبی هم در این مورد کاملاً صریح و روشن است و خواهان اجرای ‏اصل 15 قانون اساسی هستند.‏


‎ ‎ترکیب نهایی نامزدهای اصولگرا را چگونه حدس می‌زنید؟‎ ‎

گرچه پیگیر امور آن طرف نیستم، اما جناح حاکم چاره‌ای جز حمایت از رییس دولت فعلی ندارد، و ‏رییس دولت هم چندان وقعی به حمایت‌های آنها نمی‌گذارد، همان طور که در 4 سال گذشته آنان را تحویل ‏نگرفت، گروه‌های آنان چندان استقلال تصمیم‌گیری هم ندارند.‏


‎ ‎خیلی‌ها سفرهای دایمی آقای احمدی‌نژاد را که صحبت از توزیع پول یا امکانات دیگر در آن ‏هست سفرهای انتخاباتی که تبلیغات موثری هم محسوب می‌شوند می‌دانند. در حالی که هیچ کدام از ‏کاندیداهای دیگر از این امکان برخوردار نیستند. آیا شما هم مسأله را همین طور می‌بینید و به طبع آن ‏شانس گزینش مجدد آقای احمدی‌نژاد را؟‎ ‎

اگر غیر از این رفتار می‌کرد محل سوال بود.‏


‎ ‎ظهور یک نامزد دیگر در اردوی اصولگرایان شانس اصلاح‌طلبان را افزایش خواهد داد یا به ‏عکس؟‎ ‎

من به شانس در سیاست اعتقاد چندانی ندارم.‏