با عباس عبدی، فعال سیاسی و روزنامه نگار که این روزها در جمع حامیان حجت السلام کروبی قرار گرفته،در مورد مشخصه های انتخابات ریاست جمهوری دهم، تفاوت کاندیداها و علت حمایت از کروبی گفت و گو کرده ایم. عبدی بر این باورست که “موازنه قوا به گونه ایست که دموکراسی خواهی امکان تحقق ندارد.” به گفته او “پشتیبانی از این و آن کار درستی نیست، بلکه باید در انتخابات مشارکت کرد.“
آقای عبدی این دوره از انتخابات ریاست جمهوری مشخصهای خاص خودرا دارد؟ چیست اگر هست؟
مشخصه مهم این دوره به سر رسیدن یک دوره فریب و دروغ و ریا و اتلاف منابع و فساد گسترده است که تماماً با اتکا به درآمدهای بادآورده نفتی و بیکفایتی منتقدان در ایران رخ داده است.
دو دوره متناوب ریاست جمهوری با دو شعار کاملاً متفاوت، هر بار یک پیروزی غیر منتظره فراهم آورد. زیر شعار آزادی آقای خاتمی و اصلاحطلبان، و بلافاصله بعد از آن شعار عدالت اجتماعی و برآمد آقای احمدینژاد و اصولگراها. آیا نیازهای جامعه به این سرعت تغییر کردند؟
نیازها تغییر نکردند، همان طور که مشاهده کردید این بار هم در فقیرترین استانهای کشور یعنی در کهگیلویه و بویراحمد در زمان حضور آقای خاتمی، شعارها صد درصد سیاسی بود. اگر واقعاً در سال 1384 شعار عدالت اجتماعی مطرح بود، حتماً کسانی که به آن رأی دادند، باید اجرای آن را هم پیگیری میکردند، نه اینکه وضعیت عدالت اجتماعی نه تنها بهبودی نیابد که بدتر هم بشود. در سال 1384 به علت بیشکلی سیاسی و شناور شدن مفاهیم، ظلم با عدالت، نوکری با اربابی، اسلامی با شیطانی، هرهری مذهبی با اصولگرایی و… جابجا شدند و شد آنچه که شد.
آیا اینک جمعبندی منطقی از نیاز و مطالبات اجتماعی وجود دارد و شعاری مناسب آن؟
در حال حاضر مطالبه اصلی که محور اجماعی اصلاحات است و در قالب دموکراسیخواهی متجلی میشود، زمینه ای برای طرح ندارد، نه به دلیل اینکه مردم خواهان آن نیستند، بلکه از آن رو که نیروهای سیاسی قادر به پیگیری جدی این مطالبه نیستند و موازنه قوا هم برای تحقق این شعار فراهم نیست، اما مطالبات دیگر در سطح ملی، منطقهای و اقشاری کاملاً قابل طرح است که زمینه را برای طرح مطالبه اصلی در آینده فراهم میکند.
مهمترین تأثیر را بر نتیجه این دور از انتخابات، کدام گروه یا طبقه اجتماعی خواهند داشت؟
به دلیل آنکه طرح مطالبه اصلی امکانپذیر نیست، لذا هر یک از گروههای اجتماعی به تناسب فعال خواهند شد. شاید گروههای منطقهای تأثیر تعیینکنندهتری از خود نشان دهند.
شما با کاندیداتوری آقای خاتمی موافق نبودید و طبعاً از انصراف او هم نگران نشدید. دلایل شما آنجا چه بود و آیا همانها حکم کرد که از نامزدی آقای موسوی پشتیبانی نکنید؟
میان این دو مسأله ارتباط مستقیمی وجود ندارد. آقای موسوی هم برای من فعلاً ناشناخته است، نه برای من حتی برای خودشان هم همین طور. قبلاً هم گفتهام ایشان باید از ابتدای سال یا حداقل تابستان فعال میشد تا هم خودشان را بهتر بشناسند و هم دیگران ایشان را. درست نیست که در جریان یک زمان محدود و با سرعت زیاد، خود را به محک بگذارند. لذا آقای کروبی از این حیث شناختهشدهتر هستند. ضمن اینکه باید به فعالیت 20 ساله اخیر ایشان ارج نهاد، حتی اگر در مواردی به آن اعتراض وجود داشته باشد. دلیل دیگر اینکه پشتیبانی از این و آن کار درستی نیست، بلکه باید در انتخابات مشارکت کرد به عبارت دیگر نامزدها محیطی را برای مشارکت و حضور دیگران فراهم کنند، به نظر من حمایت از افراد بعضاً برای هر دو طرف مشکلزا میشود. آقای کروبی فضای بازتری را برای مشارکت دیگران در کمپ خود فراهم کرده است. و بالاخره برخی ویژگیهای شخصی آقای کروبی برای پیشبرد امور اجرایی مفید است، البته ویژگیهای مثبت آقای موسوی را قطعاً نباید فراموش کرد، اما در هر حال باید میان این دو انتخاب کرد.
اجماع کامل تمام تشکلهای حامی نامزدی آقای خاتمی از آقای میرحسین موسوی به این دلیل نیست که اصلاحطلبان پذیرفتهاند مصلحت انصراف خاتمی و جانشینی موسوی یک صلاحدید از بالا بوده است؟
نه. بخشی از این رویداد ناشی از اختلافات پیشین آنان و آقای کروبی است. برخی هم به دلیل تحلیل و نقطه ورودشان به انتخابات است. امیدوارم که در نحوه ورود به انتخابات برخلاف دفعه پیش و نیز حمایت از ورود آقای خاتمی دچار اشتباه تحلیلی نشده باشند.
مهمترین دلایل شما برای تشخیص صلاحیت آقای کروبی در موقعیت ریاست جمهوری چیست؟
من در مقام تشخیص صلاحیت افراد برای ریاست جمهوری نیستم. آنچه را که قبلاً هم گفتهام این است که اصلاحطلبان فقط پیرامون سه نفر میتوانستند وارد این عرصه شوند. آقایان خاتمی، کروبی و موسوی که ورود آقای خاتمی را به دلایلی غیر ممکن میدانستم. آقای موسوی هم قابل دفاع بود مشروط بر اینکه ماهها پیش وارد میشد. بنابراین آقای کروبی گزینه واحد بود، اما اکنون که آقای موسوی آمده است، باید با هم رقابت کنند تا هر کدام که توانستند آرای بیشتری را جذب کنند و برنده شوند.
مهمترین تفاوتها میان دو نامزد اصلاحطلبان در کجاهاست؟
مهمترین آنها حضور مستمر آقای کروبی در عرصه سیاست و انطباق یافتن با شرایط و عدم حضور آقای موسوی است که آینده را حتی برای خود نیز ناروشن میکند، همچنان که در ابتدای حضور تصور میکردند که نیازی به سفرهای استانی یا حتی تشکیل ستاد نیست، اما اکنون روشن شده است که به آن طریق، هیچ پیشرفتی حاصل نمیکردند. ضمن اینکه یخهای نگاه اولیه ترکیب اصولگرایی و اصلاحطلبی در حال ذوب شدن است. این مهمترین تفاوتی است که سایر تفاوتها در برابر آن اهمیت چندانی ندارند. با وجود این ارایه برنامه و شعارهای منسجمتر آقای کروبی نیز نقطه قوت دیگر ایشان است.
به نظر میرسد یکی از دلایل رویکرد وسیع اصلاحطلبان یا نمایندگان برجستهشان به سمت آقای موسوی و عدم اقبال از آقای کروبی انتقاداتی است که در مقطع انتخابات مجلس از اصلاحطلبان و همراهان رادیکال آقای خاتمی داشتند. یکی از اصلاحطلبان مشهور به تندروی شما بودید با طرح خروج از حاکمیت چطور شما با ایشان یا ایشان با شما، به همکاری رسیدید؟
به همین دلیل که طرح خروج از حاکمیت را پیگیری نکردند، به همین روز افتادند و محصول سیاستهای آقای خاتمی، شخص و دولت احمدینژاد است. اتفاقاً آقای کروبی در آن مقطع دو بار از این تاکتیک استفاده کرد و هر دو بار هم جواب داد. از سوی دیگر الآن چیزی به نام خروج از حاکمیت وجود ندارد، چون آنان حضور ارزشمندی در قدرت ندارند که با تهدید خارج شدن خود بتوانند امتیازی برای مردم بگیرند. آنان به بدترین وضعی اخراج شدند و الآن هم با ضعف و سستی میخواهند وارد چیزی شوند که قبلاً از آن اخراج شدهاند. درباره رفتار خودم هم تحلیل کاملی نوشتهام، و از آنجا که سیاست، پاسخ مشخص ما به شرایط مشخص است، در این تحلیل این وضع را توضیح دادهام، اگر کسی آن را قبول ندارد، نقد کند (یادداشت مفصل ورود به انتخابات از کدام منظر؟) و کسانی که برای اقدامات سیاسی خود حتی یک خط تحلیل هم ارایه نمیدهند، و هیچگاه هم اشتباههای فاحش خود را نقد نکردهاند، اخلاقاً نمیتوانند در این باره دیگران را مورد انتقاد قرار دهند.
اگر آقای کروبی در پیشبرد برنامههایشان موفق نشوند ممکن است شما بار دیگر پیشنهاد خروج از حاکمیت را طرح کنید؟
اگر خودش موفق نشود و ناتوان از اجرا باشد، باید محترمانه از مردم عذرخواهی کند و استعفا دهد. اگر وی قول و قرار خود را نقض کند و به برنامههایش پشت کند، باید مردم حساب خود را با او تسویه کنند. و اولین کسی که چنین خواهد کرد خودم هستم. اما اگر حکومت مانع اجرای برنامههایش شد و در این جلوگیری هم جدی بود، قطعاً باید از حاکمیت خارج شود. اینکه نمیشود، برخیها با دادن قول و قرارهایی به مردم به حکومت بروند سپس آنها را انجام ندهند و مسئولیت را نه متوجه خود کنند و نه خود را به لحاظ اجرایی ضعیف بدانند، و باز هم کماکان بر صندلی استیل قدرت تکیه بزنند. اگر همه به این نکات بدیهی ملتزم بودیم، وضع امروز ما بسیار فرق میکرد.
در یادداشت 30 فروردین در وبلاگتان نوشتهاید که آقای کروبی در صورت رسیدن به ریاست جمهوری این کارها را بلافاصله میتواند انجام بدهد کارهایی مثل: لغو گزینش برای ادامه تحصیلات، حذف ستارهدار کردن دانشجویان، لغو دستورالعمل پذیرش بومی، تعیین کف برای پذیرش سهمیهها، بهبود دسترسی به اینترنت و شفافیت و اطلاعرسانی! اینها مشکلات کوچکی به نظر نمیرسند. میتوانید به قوانینی اشاره کنید که دست رییس جمهور را در این زمینه باز میگذارد؟
اکثر این موارد جزو اختیارات دولت است و دولت کنونی آنها را به اجرا درآورده است و ریشه قانونی ندارد. بجز سهمیه جانبازان و… که اجرای آن نیز در دست وزارت علوم است که قبلاً هم به نحوی عمل میگردید که درصد بسیار کمی از افراد را شامل میشد. بنابراین اجرای مطلوب این موارد در بیشتر موارد نیازی به قانون ندارد.
این راست است که طراح برنامه اصلی اقتصادی آقای کروبی، مسعود نیلی یعنی همان طراح طرح تحول اقتصادی دولت نهم است؟
نه؛ آقای نیلی طراح طرح تحول اقتصادی نیست، سهل است که بارها آن را نقد کرده است و اصولاً دولت نهم واجد فردی که طراح چیزی باشد نیست، همه امور به رییس دولت ختم میشود. بنابراین اشتباه در سوال ناشی از بیتوجهی به موضوع است. اما طراح برنامه اصلی اقتصادی آقای کروبی هم ایشان نیست، مسئولیت این کار به عهده دکتر نجفی است که قبلاً در ستاد آقای خاتمی این کار را انجام میدادند که البته آقای دکتر نیلی هم در آنجا با ایشان همکاری میکردند. اما اگر منظور طرح سهام نفت است باید گفت که این طرح علمی و دقیق شده همان ایدههای پیشین است که این کار را آقای دکتر نیلی بطور شخصی انجام داده و در تابستان گذشته آن را منتشر کردند، و من هم چون آن را با ایدههای خودم درباره درآمدهای نفت کاملاً همراه میدانستم در ستاد آقای کروبی پیشنهاد کردم قبلا هم در جبهه مشارکت پیگیری کرده بودم. البته استفاده از این طرح با اجازه معنوی آقای دکتر نیلی بود، اما ایشان آن را برای ستاد آقای کروبی تهیه نکرده است.
چرا همه دولتها شعار خصوصیسازی میدهند و همچنان اقتصاد در چنگ دولت است؟ آقای کروبی در این باره چه امکانات تازهای را طرح خواهد کرد؟
دلیل آن روشن است. چون شعار میدهند و در عین حال نفت را هم به جیب خود دولت میریزند و این مسأله برای بزرگتر شدن دولت کفایت میکند. ایده موجود انتخاباتی آقای کروبی خارج کردن این درآمدها از بودجه دولت است که مآلاً به کوچک شدن دولت میانجامد، حتی اگر شعار کوچک شدن دولت هم داده نشود.
در موضوع مشخصی مثل عدم دسترسی مسلمانان سنی به مساجد خود در شهرهای بزرگ موضع آقای کروبی چیست؟
این حق برادران اهل تسنن است و این برای ما و مدعیان تشیع زشت است که امکان ساخت مسجد در تهران برای مسلمانان اهل تسنن فراهم نیست. تا آنجا که میدانم موضع آقای کروبی در این مورد کاملاً همدلانه است.
در مسأله مثل تدریس زبان مادری در کنار زبان فارسی که در قانون اساسی هم صراحت دارد؟
این نیز نه تنها حق همه مردم است (همان طور که حق ماست که به زبان فارسی خود آموزش ببینیم) بلکه صراحت قانونی هم دارد. متأسفانه رسوبات ذهنی درباره مفهوم امنیت ملی کماکان نزد عدهای وجود دارد که فکر میکنند با رعایت این موارد، امنیت ملی به خطر میافتد، در حالی که عکس این دیدگاه با واقعیت بیشتر انطباق دارد. موضع آقای کروبی هم در این مورد کاملاً صریح و روشن است و خواهان اجرای اصل 15 قانون اساسی هستند.
ترکیب نهایی نامزدهای اصولگرا را چگونه حدس میزنید؟
گرچه پیگیر امور آن طرف نیستم، اما جناح حاکم چارهای جز حمایت از رییس دولت فعلی ندارد، و رییس دولت هم چندان وقعی به حمایتهای آنها نمیگذارد، همان طور که در 4 سال گذشته آنان را تحویل نگرفت، گروههای آنان چندان استقلال تصمیمگیری هم ندارند.
خیلیها سفرهای دایمی آقای احمدینژاد را که صحبت از توزیع پول یا امکانات دیگر در آن هست سفرهای انتخاباتی که تبلیغات موثری هم محسوب میشوند میدانند. در حالی که هیچ کدام از کاندیداهای دیگر از این امکان برخوردار نیستند. آیا شما هم مسأله را همین طور میبینید و به طبع آن شانس گزینش مجدد آقای احمدینژاد را؟
اگر غیر از این رفتار میکرد محل سوال بود.
ظهور یک نامزد دیگر در اردوی اصولگرایان شانس اصلاحطلبان را افزایش خواهد داد یا به عکس؟
من به شانس در سیاست اعتقاد چندانی ندارم.