تلاش برای دنیایی بهتر

نویسنده
پیام رهنما

» حکایت

 

آواز شکیرا و سفرهای جنیفر لوپز

زنان در حکومت‌ها و جوامع سنتی، در حاشیه قرار دارند. روش و منش سنتی با اسانس قوی مذهب، در حقیقت بسم‌الله قدرتمندی است که ذکر تمام وقت‌اش در کار منع و ممنوع کردن زنان از حضور در اجتماع است. تصویری که در سازمان ملل شکل گرفت؛ آواز خواندن زنی درباره‌ی خیال کردن دنیای بهتر و بیرون رفتن مسئولان حکومت جمهوری‌اسلامی از جلسه، شاید خلاصه‌ترین تصویر از روند همیشه‌گی بیرون راندن زنان از صحنه باشد. گرچه این‌بار آن که بر صحنه ماند زن آوازخوان بود و هیات سنتی مذهبی بودند که به اجبار بیرون رفتند. از سوی دیگر، در همین روزها، یکی دیگر از سلبریتی‌های غربی، جنیفر لوپز، به عنوان اولین سفیر جهانی زنان و دختران بنیاد زنان سازمان ملل برگزیده شد تا سفرهای خود را به زودی برای رساندن صدای زنان و دختران به گوش دنیا آغاز بکند. این دو تصویر شاید بتواند بخش کوچکی از همان دنیای رویایی “جان لنون” باشد.

 

حکایت یک- حق ِ آواز

شکیرا که سفیر حسن نیت یونیسف -صندوق کودکان ملل متحد- و از جمله حامیان پرشور حقوق کودکان در جهان به شمار می‌رود، در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک به روی صحنه آمد و ترانه‌ی معروف “تصور کن” از “جان لنون” را خواند.
او این ترانه را به آیلان و گلیب کوردی، دو کودک سه و پنج ساله‌ی پناهجوی سوری تقدیم کرد که روز ۳ سپتامبر، جسد بی‌جان‌شان در ساحلی در یونان پیدا شد.
این اجرا در حضور رهبران و هیأت‌های دیپلماتیک شرکت‌کننده در نشست “توسعه پایدار” هفتادمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد برگزار شد. اما آن‌گونه که خبرگزاری ها گزارش کرده اند؛ هیات دیپلماتیک ایرانی حاضر در این نشست، قبل از شروع اجرای شکیرا، سالن را ترک کرد و پس از پایان این اجرا، سر جای خود برگشت.
خبر شاید در نگاه اول نکته‌ی عجیب و تازه‌ای نداشته باشد. زنان نزدیک به چهار دهه است که در ایران اجازه‌ی آواز خواندن در مکان‌های عمومی را ندارند و نوع پوشش‌شان با سخت‌گیری‌های حکومت هم‌راه است. پس حضور شکیرا با لباس دیگرگونه و خواندن ترانه‌ در حضور همه، به طور طبیعی با واکنش مذهبی‌ها مواجه شد. از سوی دیگر، کشته‌ شدن دو کودک سوری که از کشورشان برای یافتن پناهی امن گریخته بودند، دنیا را بار دیگر متوجه نقش و حضور جمهوری‌اسلامی در سوریه و ناامن کردن فضا در آن منطقه کرد و مسلما تقدیم این ترانه از سوی شکیرا به کودکان کشته‌ شده‌ی سوری هم برای هیات ایرانی خوش‌آیند نبود. اما مسئله‌ی مهم در این میان تفاوت رفتار مسئولان حکومت اسلامی ایران در داخل و خارج مرزها است. در داخل ایدئولوژی حکومت مسلح به زور و فشار و نیروهای امنیتی و انتظامی قدرت این را دارد تا زنانی که از قوانین تخطی می‌کنند را در کم‌ترین زمان دستگیر و محاکمه کند. اما در صحنه‌ی بین‌المللی، جایی که مذهب و ایدئولوژی یاوران قدرت‌مند خود را ندارد، تنها کاری که مسئولان جمهوری‌اسلامی می‌توانند بکنند، ترک صحنه و جلسه است. جمهوری‌اسلامی که سبک زنده‌گی متفاوت را کلا به رسمیت نمی‌شناسد، سال‌هاست که بر زنان ایرانی فشار مضاعف می‌آورد تا حضور اجتماعی‌شان را کم‌رنگ بکند. در دنیای بیرون اما، زنان به دور از زنجیر و تاثیر مذهب و سنت، بر صحنه حاضر هستند تا چون شکیرا ترانه‌ی “جان لنون” فقید را با قدرت اجرا و دنیایی بدون حضور مذهب و مرز را آرزو بکنند.

 

حکایت دو- حق سفر

جنیفر لوپز، خواننده بازیگر آمریکایی به عنوان اولین سفیر جهانی زنان و دختران بنیاد زنان سازمان ملل برگزیده شد.

این ستاره ۴۶ ساله به سرتاسر جهان سفر خواهد کرد تا پیام رسان مشکلات زنان و دختران در مناطق جنگی و کمپ های پناهندگان و حتی خیابان‌های نیویورک باشد.

جنیفر لوپز می گوید:” مادر شدن به من کمک کرد که با مشکلات زنان و کودکان در جهان، آشنا شوم. اگرچه پیشرفت‌هایی صورت گرفته است اما همچنان کارهای زیادی مانده است که باید برای برابری جنیسیتی و دسترسی جهانی به درمان صورت بگیرد. من از این که به یونیسف پیوستم خوشحالم و مفتخرم از اینکه صدای بنیاد زنان سازمان ملل باشم تا زمانی که اطمینان حاصل کنم که زنان و دختران امنیت دارند، سالم هستند، امکان تحصیلات دارند و قدرت دارند.”

این خبر هم شاید چون اخباری مشابه از حضور چهره‌های مشهور در فعالیت‌های آزادی‌خواهانه و عام‌المنفعه، نظری را به خود جلب نکند. اما نکته‌ی جالب در برگزیده شدن جنیفر لوپز به عنوان اولین سفیر جهانی زنان و دختران بنیاد زنان سازمان ملل، هم‌زمانی آن با عدم حضور کاپیتان تیم ملی فوتسال بانوان ایران در مسابقات آسیایی است. جنیفر لوپز قرار است به زودی سفرهای خود را برای رساندن صدای زنان و دختران و مطرح کردن مشکلات‌شان آغاز بکند اما در سمت دیگر دنیا، نیلوفر اردلان، بازیکن تیم فوتسال ایران به دلیل عدم اجازه‌ی شوهرش موفق به حضور در بازی‌های آسیایی نمی‌شود تا این رقابت‌ها را از طریق اخبار سایت‌ها و رسانه‌ها دنبال کند و پس از قهرمان تیم فوتسال، بزرگ‌ترین آرزوی‌اش حضور در بازی‌های جهانی باشد؛ حضوری که منوط به اجازه‌ی همسرش است. این اتفاق راوی سویه‌ی تاریک کشورهای جهان سومی، همان کشورهای که خانم جنیفر لوپز می‌خواهد برای برابری و امکان تحصیل زنان‌شان بکوشد، است. سرزمین‌هایی که تنها مشکل و گرفتاری‌شان حکومت‌های بدوی و قوانین عقب‌افتاده نیست و بخش‌هایی از جامعه‌ی‌شان هم با چنین نگاهی همراهی دارد و برای تحمیل کردن خود در حقیقت تبدیل به پادو حکومت می‌شود تا بتواند از قوانین سخت‌گیرانه و غیرعادلانه‌اش به نفع خود استفاده بکند.

فاصله‌ی جهان سوم و دنیای دیگر، روز به روز بیش‌تر می‌شود و پر کردن این حفره‌ی هولناک و خلاء خطرناک مسلما نه با سفرهای جنیفر لوپز ممکن خواهد بود، نه آواز شکیرا. زخم‌های قدیمی این سرزمین‌ها شاید تنها با خواست و اراده‌ی اهالی خودشان درمان بشود. مردمانی که پیرو ایدئولوژی‌های کهنه و سنت‌های ویران‌گر نباشند و لااقل در جایی و موقعیتی تفاوت خود را با حکومت‌گران‌شان نشان بدهند. حکومت‌گرانی که در غیبت قانون خودی و قدرت، صحنه‌ی آوازخوانی شکیرا را ترک می‌کنند تا در جای دیگر، یکی از افراد جامعه‌شان، به اعتبار و حمایت قانون، بتواند همسرش را از حق سفر و حضور در جایی که دوست می‌دارد، محروم بکند.