ده ها نفر کشته شدند، یک قاتل معرفی نشد

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» قربانیان یک انتخابات

بیش از صد نفر طی 3 سال گذشته در جریان اعتراضات مردمی و یا در داخل زندان ها جان باختند اما فشارهای امنیتی، تهدید به بازداشت و یا کشته شدن سایر اعضای خانواده باعث شد خیلی از این خانواده ها اسامی فرزندان شهید خود را اعلام نکنند.

با این حال اکثرخانواده های جان باختگان وقایع بعد از 22 خرداد، با شکایت رسمی خواهان معرفی و محاکمه قاتلان اعضای خانواده های خود شده اند هر چند نه تنها به شکایات آنان رسیدگی نشده بلکه رسما به این خانواده ها گفته اندکه  شکایات آنها راه به جایی نخواهد بود. در بیشتر موارد هم بدون اینکه دادگاهی تشکیل شود به خانواده ها گفته شده قاتل شناسایی نشده ، برای درخواست دیه اقدام کنید.

25 خرداد 88 در جریان راهپیمایی مسالمت آمیز مردم ایران که در اعتراض به اعلام محمود احمدی نژاد به عنوان برنده انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد صورت گرفت، تعداد زیادی براثر شلیک مستقیم گلوله از سوی نیروهای نظامی جان باختند.با گذشت سه سال هنوز آمار دقیقی از تعداد جان باختگان روز 25 خرداد وجود ندارد، و برخی خانواده ها هم به علت فشارهای امنیتی تاکنون حتی از اعلام نام فرزندان خود امتناع و برخی دیگر به دلیل همین فشارها تنها به اعلام نام آنها بسنده کرده اند.

“روز” در این گزارش که سومین گزارش از سلسله گزارش های قربانیان یک انتخابات است به جان باختگان 23 تا 26 خرداد و نتیجه شکایات خانواده های آنها می پردازد.با این توضیح که ممکن است تعداد کشته شدگان این 4 روز بیش از آن چیزی باشد که تاکنون منتشر شده و در این گزارش نیز آمده است.

 

میثم عبادی یک روز پس از انتخابات بر اثر اصابت گلوله جان باخت. خبرگزاری فارس در ابتدا این نوجوان 16 ساله را “بسیجی” معرفی کرد اما اصغر عبادی، پدر او رسما اعلام کرد که قاتل میثم عبادی  ”بسیجی” بوده نه خود او: “رفتم شکایت کردم. بعد گفتند یک نفر را به عنوان قاتل گرفته اند. قاضی آقای شاملو بود و گفت که قاتل را گرفته ایم و از نیروهای بسیج است. پوکه گلوله در محلی که میثم را زده بودند پیدا شد و گفتند که گلوله از همان اسلحه ای شلیک شده که دست این فردی که بازداشت کرده بودند، بود و به ما گفتند بروید انحصار وراثت کنید! من رفتم و این قضیه سه ماه طول کشید اما کردم. بعد از سه ماه مرا خواستند. قاضی پرسید با قاتل می خواهی چیکار کنی؟ گفتم قصاصش می کنم همانطور که بچه بی گناه مرا کشته است. گفت بنویس و من هم همین را نوشتم و دادم. بعد که برای پیگیری رفتم گفتند قاتل، او نبود و اشتباه گرفته بودیم و آزادش کرده ایم”.

میثم عبادی روز 23 خرداد به گفته پدرش برای کمک به دختری که از سوی نیروهای بسیجی مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود وارد شد اما با شلیک گلوله ای بر شکمش جان باخت.

پرونده شکایت خانواده او مسکوت ماند و پدرش اظهار کرد: “گفتند چون قاتل مشخص نیست، پرونده را به اداره آگاهی برگردانده ایم. به قاضی گفتم الان من چیکار باید بکنم. گفت برو بنشین و دعا کن یک روزی پیدا شود. همه جا پی گیری کردم؛ همه جا سر زدم؛ حتی بیت رهبری رفتم و شکایت نوشتم اما هیچ جوابی ندادند. شروع کردند به اذیت کردن ما؛ حتی به در خانه می امدند و اذیت می کردند. می گفتند پسر شما آشوب گر بود. گفتم بچه من فقط 16 سال و سه ماه از زندگی اش گذشته بود. بچه بود چه می دانست آشوب گری یعنی چه؟ چرا اسم آشوب گر روی او می گذارید؟ قاتل او را معرفی کنید. پسرم رفت و اعتراض کرد که برادرم را کشتید و چرا این پیرمرد را اذیت می کنید. بعد از آن دیگر به اداره آگاهی هم راهمان ندادند. قبل از آن هر موقع می رفتم، تا اسم میثم را می گفتم راهمان می دادند اما بعد دیگر راهمان هم ندادند. ده بار می روم التماس می کنم تا راهم دهند. گاهی مامور آنجا دلش می سوزد و می گذارد داخل بروم اما هیچ جوابی نمی دهند”.

این روند طی سه سال گذشته تغییری نکرده و اصغر عبادی اکنون میگوید که در نهایت می گویند قاتل شناسایی نشده و برو درخواست دیه کن.

 جوان 22 ساله ای  که روز 25 خرداد در میدان آزادی بر اثر اصابت گلوله جان باخت.رامین رمضانی  ابتدا از سوی بنیاد شهید به عنوان شهید معرفی شد اما به مرور و در پی پیگیریهای خانواده اش برای معرفی قاتل یا قاتلان او، پدرش بازداشت و به زندان محکوم شد. مادر رامین رمضانی بارها اعلام کرده  که “ما شکایت کرده ایم و میخواهیم که قاتل و عاملان و آمران قتل رامین معرفی و مجازات شوند. در هر رده  و پست و مقامی که باشند فرقی نمیکند، باید معرفی و مجازات شوند و قطعا شکایت خود را پی گیری میکنیم و به هیچ عنوان از پی گیری شکایت خود منصرف نخواهیم شد و از خون فرزندمان  نمی گذریم.  با اینکه فعلا همه منکر می شوند و انگار که از آسمان تیر غیبی شلیک شده و به پسر من خورده است”.

 اینک پس از سه سال تنها جوابی که به خانواده آنها داده اند عدم شناسایی قاتل است. در مقابل مهدی رمضانی، پدر رامین 14  آذر ماه 89 و در پی شرکت در مراسم تولد امیر ارشد تاجمیر در بهشت زهرا بازداشت شد. او با وثیقه آزاد شد اما  از سوی قاضی مقیسه، قاضی شعبه 28 دادگاه انقلاب به سه سال حبس تعزیری محکوم شده است.

کیانوش آسا، نقاش، کاریکاتوریست، نوازنده و دانشجوی شیمی دانشگاه علم و صنعت تهران بود که روز 25 خرداد پس از اینکه مورد اصابت گلوله قرار گرفت مفقود شد و 9 روز بعد خانواده او، پیکرش را در سردخانه پزشکی قانونی شناسایی کردند.

خانواده کیانوش آسا شکایت کردند اما هیچ پاسخی نگرفتند.کامران آسا برادر کیانوش هم دو بار و دیگر برادر او نیز یکبار بازداشت شدند.

فاطمه فلاح، مادر کیانوش آسا گفته است:“ما تحت نظر هستیم و همه رفت و آمد ها و تلفن های ما را کنترل میکنند.در تمام این مدت حتی یکبار نتوانستیم با خیال راحت سر خاک کیانوش، بچه ام برویم. همیشه سر خاک پر است از ماموران امنیتی و روزهایی که مناسبات خاصی است حتی 6 تا 7 ماشین را پر از مامور زن و مرد، مستقر می کنند اما روزهای عادی ماموران امنیتی به صورت لباس شخصی حضور دارند حتی با ما به بهانه قرائت فاتحه برای کیانوش سر خاک او می نشینند”.

علی حسن پور، روز 25 خرداد و در جریان راهپیمایی مسالمت آمیز مردمی، در خیابان آزادی، بر اثر اصابت گلوله به سرش کشته شد وتصویر پیکر خونین و سر گلوله خورده او از اولین تصاویر جانباختگانی بود که منتشر و به یکی از نمادهای اعتراض مردمی تبدیل شد.  خانواده علی حسن پور 104 روز بعد از این واقعه، پیکر او را تحویل گرفتند و به خاک سپردند.

لادن مصطفایی، همسر آقای حسن پور می گوید: “پس از سه سال پی گیری در نهایت به او گفته اند که برای گرفتن دیه اقدام کند و پرونده مختومه خواهد شد. تنها اتفاقی که در این مدت افتاد این بود که 8 نفر از آن پایگاه بسیج را احضار کردند، قاضی اظهاراتشان را گرفت و در نهایت گفتند قاتل شناسایی نشده. دیه بگیرید. به قاضی.

گفتم روز اول در دادسرای جنایی به من گفته بودند دیه بگیر و این چیز جدیدی نیست. تازه بعد از سه سال دوندگی شما همان حرفی را می زنید که در دادسرای جنایی و در روز اول به من زده بودند”.

احمد نعمی آبادی روز 25 خرداد در اثر اصابت 4 گلوله در مقابل پایگاه بسیج در ازادی و در آغوش برادرش جان باخت. فریده نعیم آبادی ، مادر احمد نعیم آبادی  گفته بود که “گفتند که احمد با تفنگ شکاری کشته شده است و ربطی به نیروهای نظامی ندارد”. او 22 سال داشت و دانشجو بود.

محرم چگینی، جوان 32 ساله ای بود که روز 25 خرداد در مقابل پایگاه بسیج در خیابان آزادی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان باخت. به گفته بلور چگینی، مادر محرم چگینی “بعد از سه روزی که هیچ اثری نبود یک نفر زنگ زد و گفت بیایید پزشکی قانونی کهریزک. رفتیم و عکس محرم را در بین شهدا دیدیم. گفتند اینجا نیست بروید شهریار که اعتراض کردیم و گفتیم چرا شهریار. گفتند به شما ربطی ندارد بروید و ما هم رفتیم آگاهی شهریار و آنجا به ما گفتند که ساعت 6 صبح روز 26 خرداد، پیکر محرم را در فاز 4 شهرک اندیشه در کنار خیابان پیدا کرده اند. ما شوکه شدیم؛ محرم در آزادی شهید شده و تیر خورده بود؛ چرا او را برده و در کنار خیابان انداخته بودند، آن هم در شهرک اندیشه”.

خانواده او نیز شکایت کردند اما: “قاضی، آدم بسیار خوب و متعهدی بود گفت که باید هر کسی که تیر اندازی کرده بیاید و جواب بدهد و شروع به پی گیری کرد. بعد هم به ما گفت گلوله از اسلحه ای که متعلق به بسیج بوده شلیک شده است و چند نفر را نیز احضار کرد اما بسیج تکذیب کرد و گفتند که ما اصلا آن روز تیراندازی نکرده بودیم. بلافاصله هم پرونده محرم را از قاضی شهریار گرفتند و برای ایشان عدم صلاحیت برای رسیدگی به پرونده را زدند و پرونده را به دادسرای جنایی تهران ارجاع دادند. اما بعد از ان هر موقع برای پی گیری رفتیم گفتند پرونده گم شده است”.

داوود صدری، جوان 26 ساله ای بود که  روز 25 خرداد در آزادی و در مقابل پایگاه بسیج هدف گلوله قرار گرفت. براساس فیلمی که از صحنه تیرخوردن داوود صدری بر سایت های اینترنتی منتشر شده، او از ناحیه قلب مورد اصابت گلوله قرار گرفته.

خبرگزاری فارس مصاحبه ای به نقل از پدر داوود صدری منتشر کرد که براساس آن، علی اکبر صدری، میرحسین موسوی را عامل جان باختن فرزندش دانسته و از او شکایت کرده است. اما علی اکبر صدری رسما اعلام کرد که “روزی که برای تحویل پیکر داوود رفتیم از ما تعهد گرفتند و ما نیز نوشتیم که از میرحسین موسوی شکایت داریم. در اصل برای گرفتن پیکر پسرم مجبور شدیم تعهد بدهیم؛ بعد که برای شکایت به دادسرا رفتم گفتند از میرحسین موسوی شکایت کن و بعد گفتند که او برای تجمع و راهپیمایی مجوز نداشته و باعث کشته شدن بچه ها شده است و باید از او شکایت کنی. در گفتگو با خبرنگارخبرگزاری فارس هم که بیشتر درد دل بود، چون به گفته خودشان برای دلجویی به خانه ما آمده بودند، گفتم من شنیده ام آقای موسوی مجوز نداشته و در دادسرا از من خواستند از او شکایت کنم و من شکایت دارم؛ اما تاکید کردم که از فرمانده نیروی انتظامی هم به دلیل بی کفایتی اش شکایت دارم. حالا واقعا متاسف هستم که میرحسین موسوی را نوشته و تحریف هم کرده اند اما فرمانده نیروی انتظامی را که شکایت اصلی من از اوست ننوشته اند”.

به شکایت این خانواده برای معرفی قاتل یا قاتلان فرزندشان نیز هیچ پاسخی داده نشد.

حسام حنیفه، جوان 19 ساله ای بود که روز 25 خرداد و در مقابل پایگاه بسیج در آزادی، بر اثر اصابت گلوله جان باخت.حسام را شاید بتوان از گمنام ترین جانباختگان بعد از انتخابات دانست که تاکنون عکسی نیز از او منتشر نشده. مادر حسام حنیفه گفته است “شکایت کردیم گفتیم که قاتل فرزند ما را بیاورند و معرفی کنند. بگویند چه کسی بچه مارا زده؛اما آنها می گفتند مقصر آقای موسوی است. ما هم گفتیم که مشکل شما با آقای موسوی ربطی به بچه ما ندارد و بگذارید ما به درد خودمان بسوزیم. از بنیاد شهید آمدند گفتند که این بنیاد حسام را به عنوان شهید پذیرفته و برای حسام کارت صادر میکنند و گفتند که حسام اتفاقی گلوله خورده و در راهپیمایی نبوده است”.

و در نهایت به خانواده حنیفه نیز گفتند که قاتل شناسایی نشده و درخواست دیه کنید.

خانواده علیرضا افتخاری پیکر این روزنامه نگار را که 25 خرداد 88 برای حضور در راهپیمایی مسالمت آمیز و میلیونی مردم از منزل خارج شده بود، تیرماه از پزشکی قانونی کهریزک تحویل گرفته اند.

او 29 سال داشت و خبرنگار سابق روزنامه ابرار اقتصادی بود. مادر آقای افتخاری گفته است که “علیرضا 25 خرداد رفت و 27 روز بعد جنازه اش را به ما دادند. گفتند خونریزی مغزی کرده. شکایت هم کردیم اما هیچ نتیجه ای نداشت. وکیل مان گفت به جایی نمی رسیم و بهتر است رضایت دهیم.

به گفته نزدیکانش این روزنامه نگار در روز 25 خرداد از سوی نیروهای نظامی و لباس شخصی با باتوم مضروب شده پس از آن هیچ خبری از او در دست نبود تا زمانی که جنازه اش را تحویل خانواده دادند.

سهراب اعرابی، جوان 19 ساله ای بود که در راهپیمایی 25 خرداد ناپدید شد و در حالیکه مادر وی در 16 تیرماه با گذاشتن کفالت در دادگاه انقلاب در انتظار آزادی فرزندش بود، در تماسی به خانواده سهراب اعرابی گفته شد فرزندشان جان باخته و برای تحویل جسد به پزشکی قانونی کهریزک مراجعه کنند.

پروین فهیمی ، مادر سهراب که خود از مادران صلح است بارها و بارها اعلام کرده که دنبال قصاص نیست اما خواهان معرفی قاتل یا قاتلان فرزندش است. اما شکایت او نیز مسکوت مانده است.

به گفته سهیل اعرابی،  برادر سهراب “هیچ گونه اطلاعی درباره وضعیت سهراب به ما نداده اند حتی وسایل سهراب از جمله موبایل، لباس ها و انگشتر او را به ما برنگردانده اند، هنوز هیچ گونه توضیحی نداده اند که سهراب کجا تیر خورده کدام بیمارستان بوده و…”

امیرحسین طوفان پور، 25 خرداد در آزادی و پس از اصابت سه گلوله ناپدید شد و هنوز مشخص نیست همان روز جان باخته و یا پس از اصابت گلوله به کجا منتقل شده.

مادر امیرحسین طوفان پور گفته است: “به ما گفتند بر اثر اصابت گلوله فوت کرده اما نگفتند چرا گلوله به او زده اند. نگفتند چه کسی او را با گلوله هدف قرار داد و چرا؟ شکایت ما هم که بی نتیجه ماند. دادگاهی تشکیل نشده سخن از پرداخت دیه به میان آوردند و ما دیگر ناامید شدیم از دادخواهی”.

حسین اخترزند روز 25 خرداد و در اصفهان جان باخت. او از سوی نیروهای لباس شخصی و بسیجی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و از ساختمان به پایین پرتاب شده بود. زهرا مدنی، مادر حسین اخترزند گفته: “ شکایت کردیم پزشکی قانونی برگه داد و نوشت که علت مرگ ضربه مغزی به دلیل اصابت جسم سخت و شکستگی زیاد بوده. اما ننوشتند که ضرب و شتم شده. در نهایت هم گفتند مقصر خودش بود که در درگیری حضور داشته. هیچ ارگانی هم مسئولیت را نپذیرفت”.

ناصر امیرنژاد، دانشجوی مهندسی هوا و فضای دانشگاه آزاد ـ واحد علوم و تحقیقات ـ بود. این دانشجوی 24 ساله، روز 25 خرداد در راهپیمایی مسالمت آمیز و میلیونی مردم در خیابان آزادی از ناحیه سینه مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان باخت.

خبرگزاری فارس او را بسیجی معرفی  و نوشته بود خانواده اش از رهبران جنبش سبز شکایت کرده اند. داوود امیرنژاد، پدر ناصر امیرنژاد اما اعلام کرد که “من از هیچ کسی شکایت نکردم و این دروغ است از خودشان نوشته اند. وقتی رسیدم تهران گفتند باید پرونده قتل تشکیل شود و روال اداری برای تحویل جسد طی شود. پرونده قتل تشکیل شد و پسرم را گرفتم اما از کسی شکایت نکردم. از چه کسی باید شکایت می کردم؟”

حسین طهماسبی روز 25 خرداد براثر اصابت ضربات باتوم بر سرش در کرمانشاه جان باخت. حسین طهماسبی 25 سال داشت.

مهدی کرمی عصر روز 25 خرداد 88 در تقاطع خیابان جنت آباد و خیابان کاشانی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد. پیکر اقای کرمی چهار روز بعد به خانواده تحویل داده شد.

مصطفی غنیان، دانشجوی 26 ساله مهندسی، شامگاه 26 خرداد و در حالی که روی پشت بام ساختمانی در تهران، در حال سر دادن بانگ “الله اکبر” بود، مورد اصابت گلوله قرار گرفته و جان باخت.

او دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد رشته معماری دانشگاه تهران بود. روزنامه های حکومتی مدعی شدند که پدر مصطفی غنیان از میرحسین موسوی شکاست کرده است اما او رسما اعلام کرد: “مصطفی غنیان فرزند جوان اینجانب محمدتقی غنیان در حوادث اخیر تهران در بامداد روز 26/3/1388 در روی پشت‌بام طبقه هشتم منزل مسکونی واقع در سعادت‌آباد به ضرب گلوله کشته شده و مجالس یاد بود فرزند بیگناه و مظلومم روزهای 29 و 30 خرداد 88 در مسجد قبای مشهد برگزار شده است.اینجانب در سخنان خود در مجالس یاد شده و سایر مجالس در حضور هزاران نفر از مردم شریف مشهد هیچ‌گونه جهت‌گیری سیاسی در مورد عاملین قتل فرزندم یا متهم کردن شخص خاصی نکرده‌ام”.

روز 25 خرداد فاطمه رجب پور، 37 ساله و مادرش سرور برومند 57 ساله در مهد کودک “آوای باران” در محمدعلی جناح  نزدیک پایگاه بسیج آزادی بر اثر اصابت گلوله جان باختند.

ابراهیم رجب پور همسر خانم برومند و پدر خانم رجب پور اعلام کرده است که “ به کمر و گلوی زن و دخترم تیر زده بودند. وقتی رسیدم هر دو غرق خون بودند. تشخیص پزشکان این است که در همان لحظه اصابت گلوله کشته شده اند”.

محمود رئیسی نجفی هنگامی که روز 25 خرداد پس از چند ساعت تاخیر از کار به خانه بازگشت، به شدت زخمی شده بود. او به اعضای خانواده خود گفت که هنگام عبور از محلی در نزدیکی میدان آزادی تهران که گروهی ازتظاهرکنندگان در آن شعار می دادند، ماموران امنیتی او را گرفتند و به شدت از ناحیه سر و سایر نقاط بدن هدف ضرب و جرح قرار دادند و بیهوش کردند.

به گفته محمود نجفی، ماموران او را در حالت بیهوشی داخل اتومبیلی که ظاهرا حامل تعدادی افراد زخمی یا اجساد کشته شدگان بود انداختند اما او پس از به هوش آمدن، به سروصدا و التماس پرداخت و سرانجام یکی از ماموران، او را از این خودرو به پایین انداخت. خانواده آقای نجفی گفته اند که از بیم واکنش مقامات دولتی، محمود را به بیمارستان منتقل نکردند اما پس از ده روز بستری بودن در خانه، وضع جسمی او رو به وخامت گذاشت و خانواده را ناگزیر به مراجعه به بیمارستان طرفه کرد.

در بیمارستان تشخیص داده شد که محمود هدف اصابت گلوله هم قرار گرفته بود و پزشکان از خانواده خواستند تا روز بعد برای بستری کردن او مراجعه کنند ولی محمود رئیسی نجفی قبل از بستری شدن در بیمارستان جان باخت.

غلام حسین کبیری تنها قربانیِ راهپیمایی 25 خرداد است که دستگاه قضایی اقدام به بررسی علل کشته شدن وی کرده و دادگاهی برای محاکمه  متهمِ به قتلِ او برگزار شد. او 18 سال داشت و  شامگاه روز 25 خرداد  به وسیله یک دستگاه خودروی پراید در منطقه سعادت آباد تهران زیر گرفته شد و چند ساعت بعد به دلیل خونریزی داخلی جان خود را از دست داد. رسانه ها و منابع حکومتی غلام کبیری را از بسیجیان فعال حوزه 355 امام حسن مجتبی (ع) ناحیه مقاومت بسیج ری معرفی کردند.

دادگاه متهم به قتل او را تبرئه کرده و دستور پرداخت دیه از بیت المال را صادر کرد.

سایر جانباختگان 25 خرداد

از فهیمه سلحشور، کامبیز شعاعی، مبینا احترامی، شلر خضری، فاطمه براتی، محمد نیکزادی، ایمان نمازی، محسن ایمانی، کسری شرفی، فرزاد جشنی، مهدی ستارنسب، امیرحسین تهرانچی و حامد نورمحمدی به عنوان دیگر جان باختگان 24 تا 26 خرداد 88 نام برده می شود. تاکنون اطلاعات دقیقی از آنها منتشر نشده و تنها اطلاعات درباره آنها را در این لینک می توان مشاهده کرد.

از سوی دیگر با توجه به فشارهای امنیتی بر خانواده های جانباختگان نمی توان گفت این آمار تنها جانباختگان روزهای 23 تا 26 خرداد هستند و امکان دارد خانواده های جانباختگان دیگری به دلیل فشارهای امنیتی تاکنون سکوت اختیار کرده باشند.