ایران تغییر کرده است

نویسنده

» گزارش فایننشیال تایمز از پی آمدهای انتخابات

رولا خلف 

 

 

وقتی چهار روز پس از انتخابات ریاست جمهوری وارد ایران شدم، گوئی به کشور دیگری قدم گذاشتم.

در ماه فوریه به گردش از چندین شهر ایران، از اصفهان رویائی تا قم مذهبی، پرداختم و به گفتگو با روحانیون، مشاوران نامزدهای انتخاباتی و سیاستمداران نشستم. رژیم اسلامی در موضع قدرت بود. اعتقاد داشت برنامه هسته ای، پیشرفته تر از آن است که بشود جلویش را گرفت و نفوذ منطقه ای اش از عراق گرفته تا افغانستان، ضامن قدرت است.

ایرانی های معمولی نیز امیدوار بودند. اولین بار بود که یک رئیس جمهور آمریکائی از دریچه احترام با آنها سخن می گفت و به دنبال روابطی متفاوت با کشورشان بود.

اصلاح طلبان سخت سرگرم تعیین خط مشی خود در انتخابات پیش رو بودند. محمد علی ابطحی به من گفت تنها محمد خاتمی، روحانی اصلاح طلب، از پشتوانه مردمی لازم برای شکست دادن محمود احمدی نژاد رئیس جمهور فعلی و بازگشت اصلاح طلبی برخوردار است. مطصفی تاج زاده تحلیلگر اردوگاه اصلاح طلبان، نیز به برآورد تعداد آرای لازم برای غلبه بر مجموعه آرای سبد رئیس جمهور مشغول بود.

بارها شنیدم که می گفتند آقای احمدی نژاد باید برود و انتخابات فرصتی استثنائی است. شورای نگهبان که صلاحیت نامزدها را تعیین می کند، و البته در انتخابات گذشته مجلس هزاران نفر از آنها را سر جای خود نشاند، جرأت رد صلاحیت اصلاح طلب محترمی نظیر اورا نخواهد داشت.

وقتی ایران را ترک کردم، بسیاری از اصلاح طلبان پشت سر میر حسین موسوی، نخست وزیر دهه 1980، صف کشیدند. تمام شواهد به نفع این بود که تنها آیت الله علی خامنه ای، رهبر علی ایران، آقای موسوی را به محمد خاتمی ترجیح می دهد.

اما ایرانی که این بار مشاهده کردم، پس از انتخاباتی که ظاهراً با دستکاری دوباره، آقای احمدی نژاد را بر کرسی ریاست جمهوری نشانده بودند، غضبناک، بی محابا و مهارگسیخته بود.

هم آقای ابطحی و هم آقای تاج زاده، در مکان های نامعلومی بازداشت شده بودند. حتی ابراهیم یزدی، یکی از منتقدان رژیم که دولت احمدی نژاد را انحرافی در حرکت جامعه به سوی آزادی خوانده بود، برای بازپرسی از تخت بیمارستان بیرون کشیده شده بود.

درحالیکه جوانان درخیابان خواستار محترم شمردن آرای خود بودند،  دانشجویانی که برای حمایت از موسوی به حرکت در آمده بودند، در خوابگاهایشان مورد هجوم و ارعاب قرار گرفتند.

عشق و اراده طرفداران آقای موسوی ستودنی بود و البته جنون رژیم اسلامی برای مقصر جلوه دادن عوامل خارجی در ناآرامی ها، حیرت آور بود.

آخر هفته اول بود که رهبر ایران به تظاهرکنندگان اولتیماتوم داد و خواستار پایان دادن به بحران شد. او گفت آرای آقای احمدی نژاد صحیح است و رئیس جمهور، نزدیکترین فرد به اوست و به این ترتیب، اوضاع نامساعد کشور آشکار و آشکارتر شد.

این بحران به تردیدی برای بقاء نظام تبدیل شده است. رهبر ایران، احیای مردمی و توانائی های آقای موسوی را دست کم گرفته بود. موسوی، سیاست های خارجی کشور را که درنهایت سیاست های خامنه ای محسوب می شود، هدف حمله و انتقادات خود قرار داده بود.

تجربه قبلی رهبر با دولت اصلاح طلبان، در دو دوره ریاست جمهوری خاتمی 1997 تا 2005، زنگ خطر را به صدا درآورده بود. اگر اصلاحات به نتیجه می رسید، دراینصورت قدرت وی و نهادهای غیرانتخابی تحت مسؤولیت وی که مصمم به بی اثر کردن تغییرات مورد نظر خاتمی بودند، افول می کرد.

با ادامه ایستادگی ایرانی ها برای دفاع از حقوقشان و سرسختی آیت الله خامنه ای در عدم قبول سازش، ممکن است  به وارد آمدن آسیب های جبران ناپذیری بر پیکر جمهوری اسلامی منجر شده باشد.

نیروهای بی رحم می توانند اعتراضات مدنی را سرکوب کنند. به زندان افکندن اصلاح طلبان می تواند دست کم آنها را در شرایط فعلی خاموش کند. اما کشمکش ایران در روزی که من وارد آن کشور شدم، به تقلب های انتخاباتی مربوط بود. امروز، مسأله به حکومتی مربوط می شود که رهبرش سخت به نبرد با مخالفان مشغول است.

منبع: فایننشیال تایمز- 30 ژوئن 2009

http://www.ft.com/cms/s/0/f3d368fa-650d-11de-a13f-00144feabdc0.html?nclick_check=1