پدرو کوستا موراتا
طبل جنگ طنین افکن شده و وقوع یک جنگ جدید در خاورمیانه که هدف بعدی امپریالیسم غربی است پیش بینی می شود، و البته این بار با حضور و مداخله مستقیم اسراییل. همان طور که می دانیم، دلیل جنگ این بار برنامه هسته ای جمهوری اسلامی است که ایران به کرات گفته صرفاً اهداف صلح آمیز دارد و کشورهای غربی نیز مصرانه گفته اند برای مصارف نظامی و ساخت تسلیحات هسته ای است.
از سال ۱۹۸۴ تاکنون “هشدار”هایی در مورد برنامه اتمی ایران ازسوی ایالات متحده شنیده می شود. برنامه اتمی در حقیقت در سال های ۱۹۷۰ در زمان محمدرضا شاه پهلوی آغاز شده بود و چندین پروژه ساخت مراکز هسته ای با فن آوری های آلمانی، فرانسوی و آمریکایی را دربرمی گرفت که تعداد آن تا سال ۱۹۹۴ به حدود ۲۰ مرکز می رسید. ساخت مرکز هسته ای بوشهر به عنوان اولین مرکز ایران، با فن آوری آلمانی ها در کنار خلیج فارس آغاز و درنهایت با طراحی روس ها خاتمه یافت. اتهامات هشداردهنده کشورهای غربی در مورد جاه طلبی های اتمی جمهوری اسلامی در طول زمان و با شکست های نظامی و استراتژیک در عراق و افغانستان افزایش یافت. آژانس اتمی اخیراً گزارش هشداردهنده ای را در مورد برنامه اتمی ایران منتشر کرده و در آن به مانند همیشه منافع اتمی کشورهای غربی را لحاظ کرده است.
وجهه سیاسی-نظامی این مسأله در دولت اسراییل نمود پیدا می کند که تنها قدرت اتمی منطقه خاورمیانه است و همچنان نمی خواهد هیچ کشور دیگری در منطقه به این تسلیحات دست یابد. این کشور با بمباران کردن رآکتور تحقیقاتی عراق در سال ۱۹۸۱ و چندین تأسیسات مخفی سوری در سال ۲۰۰۷ به خوبی از خواسته خود پرده برداشته؛ اکنون نیز تهدید می کند که به تأسیسات ایران حمله خواهد کرد، ولی پیامدهای چنین حمله ای مورد توافق و اتفاق نظر سران تل آویو نیست. اسراییل بدون چراغ سبز ایالات متحده نیز می تواند به ایران حمله کند و نیازی به این نیست که اوباما را در کنار خود داشته باشد [البته اوباما برای انتخاب مجدد خود در سال ۲۰۱۲ نیاز به رأی و پول یهودی ها دارد].
با این حال پرواضح است که اسراییل ترجیح می دهد حمله کننده اصلی، ایالات متحده باشد. ازطرف دیگر، نفوذ حکومت جمهوری اسلامی بر دولت فعلی عراق محرز است و بی شک وضعیت استراتژیک واشنگتن در منطقه به مانند دوران صدام حسین وخیم خواهد شد.
آژانس اتمی با ایران متفاوت رفتار می کند و اسراییل که زرادخانه هسته ای بالقوه ای دراختیار دارد، همواره از بازرسی های بین المللی شانه خالی کرده. سازمان سیا در سال ۱۹۷۸ توان هسته ای اسراییل را به رسمیت شناخت. در همین راستا، در سال ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ چندین انفجار آزمایشی با همکاری سران نژادپرست آفریقای جنوبی در جنوب اقیانوس آرام انجام شد. در سال ۱۹۸۶ نیز اظهارات وانونو، کارشناس فنی اسراییلی، درخصوص تسلیحات اتمی اسراییل باعث ربودن او در ایتالیا و محکومیت او به ۱۸ سال زندان شد که تماماً آن را سپری کرد.
سومین نقطه مثلث حمله به ایران هم کشور بریتانیاست که در نظر سران جمهوری اسلامی به عنوان “شیطان کوچک” شناخته می شود.
ایران اسلامی کشوری است که هرگز به همسایگان خود حمله نکرده [ولی ازسوی عراق مورد حمله قرار گرفته] و به مانند دیگر کشورها حق استفاده از برنامه اتمی دارد. با این حال، دستیابی به تسلیحات اتمی همواره ازسوی دولتمردان جمهوری اسلامی تکذیب شده و این درحالی است که این کشور امضاء کننده پیمان منع گسترش اتمی نیز هست. این پیمان به امضاء کنندگان خود این امکان را می دهد که بتوانند هرگونه فاز توسعه و گسترش صلح آمیز اتمی را اجرا کنند. ولی هیچ کس بر این مسأله تأکید نمی کند که جامعه بین الملل باید متمرکز بر خلع سلاح اتمی اسراییل و بازداشتن این کشور از دستیابی به تسلیحات هسته ای شود. کارشناسان براین عقیده اند که تعداد بمب های اتمی اسراییل به چند صد می رسد.
بنابراین با یک رویکرد “بازدارنده” دوگانه روبرو هستیم: پافشاری بر تهدید هسته ای ایران و کنترل نفوذ نگران کننده حکومت تهران بر عراق. آنچه باقی می ماند، پیامدهایی است که گریبانگیر حمله کنندگان خواهد شد: بمباران پایگاه های آمریکایی و اسراییلی در منطقه، افزایش تنش ها در سطوح بین المللی، بسته شدن تنگه هرمز و افزایش شدید قیمت نفت که منجر به وخامت بحران اقتصادی در سطح جهان خواهد شد.
منبع: کوارتو پودر، ۲ ژانویه