گفت و گو

نویسنده

گفتگو با وحید موسائیان کارگردان فرزند چهارم

فیلمبرداری در بحبوهه جنگ های داخلی، قحطی و گروه های تروریستی

به نظر می‌رسد “فرزند چهارم” با فیلم‌ های قبلی شما متفاوت است. چه چیزهایی فرق کرده است؟

هر کارگردانی تلاش می‌ کند تا هر کار جدیدی که می‌ سازد، بهتر از دیگر کارهایش باشد. در عین حال که به دغدغه ‌هایش همیشه پای ‌بند است. در این فیلم به موضوعی متفاوت با داستانی متفاوت و در فضایی متفاوت پرداخته ‌ام، اما به لحاظ دلبستگی ‌ها و علایق شخصی، از راه قبلی ‌ام خارج نشده ‌ام.

 

چه شد که به فکر ساختن فیلمی درباره سومالی افتادید؟

وقتی فیلم ‌ساز با گرایش و زمینه‌ های مختلف به موضوعاتی برخورد می‌ کند که آن‌ قدر جذابیت دارند که تا به یک فیلم تبدیل شوند، قطعا به فکر ساختن آن می‌ ‌افتد. فرزند چهارم هم همین ‌طور شکل گرفت. آن ‌قدر موضوع برای من مهم و جالب شد که تمام سختی ‌های کار را به جان خریدم و به یک منطقه بحران زده رفتم و شروع کردم.

 

ساختن فیلم در یک کشور آفریقایی، چه سختی‌ هایی داشت؟

شاید در همه‌ جای آفریقا، فیلم ‌سازی این ‌قدر سخت نباشد. اما در جایی که ما برای کار کردن انتخاب کردیم، جنگ‌ های داخلی، قحطی و گروه ‌های تروریستی، شرایط کار را خیلی خطرناک می ‌کردند. بخش اعظم فیلم ‌برداری ما در مرز کنیا و سومالی انجام شد؛ جایی که از لحاظ امنیتی، بسیار پرمخاطره است و بخش‌ های دیگر پروژه در قلب سومالی فیلم ‌برداری شد که سال‌ ها درگیر جنگ ‌های داخلی بوده و همین باعث تجزیه ‌شدن شهرها شده؛ به‌ طوری که هیچ دولت واحدی آن‌ جا مستقر نیست و امنیت را شبه ‌نظامی ‌ها تأمین می‌ کنند.

 

در روند تولید این پروژه، خبر یک سانحه هوایی در زمان فیلم ‌برداری منتشر شده بود. چه اتفاقی افتاد؟

بله، در فیلم ‌برداری یکی از صحنه‌ ها که حامد بهداد و مهتاب کرامتی در آن بازی می ‌کردند، برای گرفتن صحنه‌ های هوایی، پروازی داشتیم که موقع بازگشت، هواپیما دچار نقص فنی شد. موتور از کار افتاد و به درخت برخورد کردیم و خوشبختانه غیر از آسیب‌ های سطحی، اتفاق جدی‌ای نیفتاد.

 

چه شد که از نمادهای رنگی مثل نارنجی و سفید، در فیلمتان استفاده کردید؟

مردم آفریقا با وجود تمام مصیبت‌ ها و جنگ‌ ها و قحطی ‌هایی که همواره با آن درگیرند در نوع پوششان از رنگ‌ های تند، شاد و زنده استفاده می ‌کنند. این برای یک فیلم‌ ساز و کسی که کار هنری انجام می ‌دهد خیلی جذاب است و چون فیلم ما درباره‌ یکی از همین کشورهای آفریقایی است، تصمیم گرفتیم از این رنگ ‌ها استفاده کنیم.

 

سکانس افتتاحیه فیلمتان در پردیس گالری ملت در مردادماه امسال، حسابی خبرساز شده بود. برای سکانس پایانی فیلم هم برنامه خاصی داشتید؟

۶۸روزی که ما در سومالی فیلم ‌برداری داشتیم، آن‌ قدر با ترس و وحشت گذشت که دیگر امکان آن نبود که برای سکانس پایانی در آن لوکیشن، چنین برنامه ‌ای داشته باشیم. به ‌خصوص برای ساختن فیلمی با حضور بازیگران مشهور سینما که به راحتی می ‌توانند هدف حملات تروریستی قرار بگیرند.

 

به سیمرغ فکر می ‌کنید؟

راستش اصلا نمی ‌توانم پیش ‌بینی کنم. باید دید در جریان جشنواره، فضای فیلم ‌های دیگر به چه سمتی می ‌رود.

 

شما فیلم گوشواره را بر اساس داستان هوشنگ مرادی‌کرمانی ساخته بودید. دوست دارید باز هم برای نوجوانان فیلم بسازید؟

 گوشواره به من این تجربه را داد که زیاد دنبال این سینما نروم. چون امکان عرضه و اکران این فیلم‌ ها وجود ندارد. برای همان فیلم هم ما به سختی توانستیم سینما بگیریم. الآن خیلی از آن فضا دور شده‌ام، اما اگر امکان نمایش برای فیلم ‌های کودک و نوجوان فراهم شود، نه فقط من، بلکه خیلی از فیلم ‌سازها دوست دارند برای آن ‌ها فیلم بسازند.

 

فکر می ‌کنید فیلم شما برای نوجوان ‌ها هم جذاب باشد و آن ‌ها را هم به سینما بکشاند؟

اگر منظورتان نوجوانان کنجکاو و نوجوانانی است که بخواهند بدانند در جهان پیرامونشان چه می‌ گذرد، بله حتما برایشان جذاب است.

منبع: همشهری آنلاین