ریشارد هرتزینگر
در نبرد علیه دولت اسلامی، غرب باعث شده تا ایران به پیشرفت هایی دست پیدا کند. ولی سیاست ویرانگرانه جمهوری اسلامی حتی در دوران رییس جمهور روحانی نیز تغییری نکرده است.
به دلیل ارعاب های دولت اسلامی در عراق و سوریه، تمایل غرب برای همکاری با حکومت هایی که تضمینی برای تلاش شان در ایجاد ثبات در خاورمیانه وجود ندارد افزایش یافته. و ایران از این وضعیت بیشترین بهره را برده است.
دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا، در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل، زمانی که با حسن روحانی، “رییس جمهور میانه رو” دیدار کرد، نشان داد که روابط با تهران رو به بهبود است. پیشتر از آن، کامرون خشونت و وحشیگری دولت اسلامی را نشانه ای از “شرّ مطلق” توصیف کرد و خواستار متحد شدن جامعه بین المللی علیه آن شد. دقیقاً همین طور است: درحال حاضر پیشروی گروه های وحشت آفرین جهادگرا بزرگ ترین تهدید نه تنها برای منطقه بلکه برای تمامی تمدن های بشری محسوب می شود. برای جلوگیری از این خطر قریب الوقوع، متحد شدن تمامی قدرت ها یک امر ضروری و لازم است، چرا که این گروه های ارعابگر هیچ گونه احترامی برای حقوق بشر و دموکراسی های غربی قائل نیستند. قدرت های غربی درخلال جنگ جهانی دوم برای شکست دادن نازی ها با استالین متحد شدند. ولی ماشین نسل کشی جهادگرایان تهدیدی به مراتب بزرگ تر و شدیدتر از سیستم خودکامه شوروی برای بشریت است. امروز قطر و عربستان سعودی نیز، علی رغم داشتن حکومت های اسلامی دیکتاتوری، در جمع ائتلاف به وجود آمده توسط ایالات متحده دیده می شوند و این درحالی است که این کشورها در گذشته حامی جهادگرایان بوده اند.
ولی برای شناسایی یک نیروی ویژه به مانند “شرّ مطلق”، باید قدرت های دیگری که دارای عیوب و شرارت های کمتری هستند نیز به کار گرفته شوند. درخصوص ایران باید اذعان داریم که تمایل برای انتخاب این کشور به عنوان یک متحد استراتژیک در خاورمیانه از مدت ها قبل از ظهور دولت اسلامی وجود داشت و افکار عمومی غربی نیز خواهان “گشایش” سریع با حکومت تهران بودند. منشأ این گشایش وعده های اصلاحات روحانی است که در محافل داخل و خارج از ایران مطرح شده.
ولی واقعیت این است که از بیش از یک سال پیش تاکنون، یعنی از زمان انتخاب رییس جمهور جدید، تحولات یا تغییری در خط مشی حاکمیت جمهوری اسلامی دیده نشده است. اقدام کامرون [که بی شک بدون حمایت اوباما انجام نگرفته] باعث ارج نهادن به وجهه روحانی شد، ولی او در تریبون سازمان ملل همان رویکرد تبلیغاتی همیشگی حکومت تهران را پیش گرفت.
او کشورهای غربی را بخاطر مداخلات شان در عراق و افغانستان و به ویژه بخاطر “دخالت” در امور داخلی سوریه، مسؤول افراط گرایی های دولت اسلامی دانست. او همچنین غرب را متهم به تلاش برای بدنام کردن اسلام کرد؛ گویی این نام محصول تراوشات ذهنی دولت اسلامی بوده.
به لحاظ موضع گیری وقیحانه در مورد واقعیت و تزویرگرایی در بیانات، مثلاً صلح جویانه حکومت تهران، اظهارات روحانی در نهایت اندازه است. حکومت تهران نه تنها همه تلاش خود را برای برهم زدن ثبات در عراق در زمان “اشغال” آمریکایی ها انجام داد، بلکه از تمامی جنبش های تروریستی که برای این منظور مبارزه می کردند حمایت نمود. در سوریه، حکومت تهران ستون حکومت بشاراسد محسوب می شود و از سه سال و نیم پیش تاکنون به شکلی فعالانه در کشتارهای انجام شده توسط دمشق نسبت به مردم خود مشارکت دارد.
خصومت با یهودیت و دشمنی با اسراییل تنها ایدئولوژی وهم انگیز و شخصی برخی از سران ایرانی نیست، بلکه هسته ایدئولوژیک جمهوری اسلامی را تشکیل می دهد. حکومت تهران جدا از دلایل دیگر، به دلیل تأمین تسلیحات برای حماس در فلسطین و حزب الله در لبنان، و همچنین برنامه اتمی اش، منبع اصلی ایجاد بی ثباتی و افزایش خشونت و تنش در خاورمیانه بوده. دولت اسلامی یک شبه متولد نشده، بلکه درحقیقت محصول نهایی اغتشاشات ایجاد شده توسط تهران در منطقه است.
در سخنان روحانی نشانه ای از تغییر و تحول در این سیاست ویرانگرانه همیشگی دیده نمی شود. روحانی از سلف خود احمدی نژاد چندان بهتر نیست و در بازی با کلمات از او عقب نمی ماند. اگر می بینیم که اظهارات او در قبال غرب بسیار ملایم شده، هدف کاهش تحریم های اعمال شده به خاطر برنامه اتمی ایران بوده. ولی در سیاست داخلی روحانی، همان طور که در گزارش دبیرکل سازمان ملل آمده، هیچ تغییر و بهبودی ای حاصل نشده است. ایران به نسبت جمعیت خود دارای بالاترین میزان اعدام در جهان است و به لحاظ حبس کردن روزنامه نگاران در مکان دوم قرار می گیرد. صدها زندانی سیاسی همچنان در زندان بسر می برند و احکام زندان و محاکمه های خودسرانه نیز همچنان ادامه دارند. درحال حاضر جوانان ایرانی در برابر دادگاه ها احضار می شوند و طبق معمول مورد بدرفتاری قرار می گیرند. چرا؟ چون، به عنوان مثال، با ترانه “هپی” رقصیده اند.
به واقع دلیلی برای توافق با ایران وجود ندارد. یک خطای بزرگ استراتژیک این است که با دادن امتیازات سیاسی قابل توجه به دنبال ائتلاف با تهران باشیم. بدین ترتیب از منطق حکومت ایران “رو دست” خواهیم خورد: ایجاد هرج و مرج بیشتر در منطقه به هدف کم کردن آسیب پذیری خود. برعکس نباید فراموش کنیم که فجایع به وجود آمده در عراق و سوریه، تلاش ایران را برای پایان گرفتن می طلبد. چرا که در غیر این صورت مشکل بتوان ساختار امنیتی جدیدی برای منطقه متصور شد.
منبع: دی ولت، ۳ اکتبر