یاد یاران

نویسنده
میترا سلطانی

آوازخوان سرزمین خورشید

بهترین خاطرات کودکیمان شاید با پس زمینه ای از صدای جادویی او شکل گرفته باشد…
یکی از بکر ترین و بی بدیل ترین لحظات زندگیمان، که تا ابد تکرار نخواهد شد، از کودکی تا جوانی  و در فضایی مملو از طنین صدای باطراوتش شکل گرفت.

 باران نیز می بارید. نم نم. ما انگشت کوچکمان را از درز پنجره ی ماشین بیرون برده بودیم و او بود که می خواند… شد هوا سفید، وقت اون رسید که بریم به صحرا…
و مایی که با صدای او همنشین حس و حالی می شدیم که کلمات را یارای بیان و توصیفش نیست.


بی گمان بدون صدای یگانه خواننده ی محبوبمان، محمد نوری و نوای رمزآلودی که از ویولن فرید فرجاد برمی خواست، ملکوتی ترین لحظه ی عمرمان که تا ابد به آن می بالیم، خلق نمی شد.
و سال گذشته در چنین روزی، ضبط صوت زندگی، نوار مورد علاقه امان را درید و صدای خاطرات ما برای همیشه خاموش گشت.

“تنها عشق و علاقه قطعی مردم، ما را به عظمت واقعی رسانده است”.جمله ای از نگین صدای ایران که سال گذشته نه از قلب ها بلکه از دیده رفت و ما را با صدای پرطنین خود تنها گذاشت.محمد نوری..

محمد نوری به سال 1308 خورشیدی در تهران متولد شد و پس از پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه در رشته‌ی زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد. او علاوه بر فعالیت در عرصه موسیقی، چند کتاب را هم ترجمه کرد که از جمله رمان «درخت شیطان» نوشته ایرزی کازنیسکی است.

نوری ابتدا در هنرستان تئاتر نزد اسماعیل خان مهرتاش مدت سه سال آواز ایرانی را به‌طور سینه ‌به ‌سینه آموخت. سپس به هنرستان عالی موسیقی رفت و زیر نظر استادان مصطفی کمال پورتراب و مهندس سیروس شهردار سلفژ و نت و پیانو را فراگرفت و پس از آن به کلاس اِولین باغچه‌بان - دیگر استاد هنرستان عالی موسیقی - رفت که مکتب وسعت صدای خود را پیدا کند.

 

 

مصطفی کمال‌ پورتراب پس از درگذشت محمد نوری گفته بود: محمد نوری تربیت خانوادگی خوبی داشت، از کارهای مبتذل دوری می‌کرد و از افرادی که در سطوح برتر موسیقی بودند، بهره می‌گرفت و کارش در موسیقی پاپ بسیار ارزنده بود. محمد نوری در شیوه‌ی آوازی خود پیشتاز بود و تحصیلات موسیقی را هم نزد خانم اِولین باغچه‌بان گذراند و اشعاری را هم که می‌خواند، اشعاری مردمی بود که وطن‌پرستی را درس می‌داد و مردم را نسبت به حقایق زندگی آگاه می‌کرد و کارهایش برخلاف برخی موسیقی‌های پاپ امروزی بود که فقط کلمات بی‌معنا در آن‌ها پیدا می‌شود. همه‌ی قطعات او باارزش بود و مردم را راهنمایی می‌کرد.

علیرضا شفقی‌نژاد رهبر گروه کُر فیلارمونیک ایران درباره نوری می گوید:من از سال 1379 همکاری‌ام را با استاد نوری آغاز کردم و از سال 1380 به شاگردانش سلفژ درس می‌دادم و به عنوان رهبر ارکستر نوری انتخاب شدم. حتا در برنامه‌ی محمد نوری در کنسرت‌هایش فقط و فقط به فرهنگ و اعتلای سطح فرهنگی ایران می‌پرداخت و این امر برای او بسیار مهم بود و به چیز دیگری فکر نمی‌کرد. او هیچ‌گاه به خاطر پول کار نکرد. وی بسیار وطن‌دوست بود و هیچ‌گاه به مسائل سیاسی و مسائلی که خارج از این سرزمین بود، تن نداد و در سرزمین خود ماند و وفادار بود.

 

 

«ای‌ ایران»، «سفرهای دور»، «آواز سرزمین خورشید»، «مریم‌ جان»، «عروسی»، «چشمان آبی و دریا»، «انتظار«، «لانه متروک»، «باران‌ها»، «ترانه‌های چوپان»، «سرزمین گیلان»، «شالیزار»، «ای به خفته دل»، «توبیو»، «نشونشو» و«لالایی شیرازی» از خود به جا گذاشته است.

نوری شامگاه نهم مرداد‌ماه 1389 (سال گذشته) در سن 81سالگی پس از سال‌ها مبارزه با بیماری سرطان مغز استخوان و وخامت وضعیت جسمانی در بیمارستان جم تهران از دنیا رفت.