پاتریک سیل
هفته آینده، 10 مارس، کنفرانس بین المللی در بغداد آغاز خواهد شد و اولین قدم به سوی فرونشاندن خشونت های وحشتناک در عراق، که خطر بی ثباتی در کل منطقه را دارد، برداشته می شود. این موقعیتی است برای قضاوت کردن در این باره که آیا سیاستمداران در داخل و خارج از کشور تلاش می کنند تا از هرج و مرج و جدایی طلبی رها شوند و عراق را به عنوان کشوری یک پارچه بازسازی کنند؛ کشوری که جایگاه مناسبی در سیستم کشورهای عرب و منطقه داشته باشد.
بعد از تهاجم آمریکا و انگلستان به عراق در مارس 2003، - که با هر الگویی بسنجیم، جنایتکاران نئوکلونیال هستند- چهار سال خونین گذشت و ما درحال آغاز کردن روند درمان دردهای عراق هستیم.
در کنفرانس بغداد همسایگان عراق و همچنین مصر و اعضای دیگر اتحادیه عرب و اعضای کنفرانس اسلامی و پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل، آمریکا، روسیه، چین، انگلستان و فرانسه، در کنار هم جمع خواهند شد.
قبل از آن، در آغاز این هفته، درچهارم مارس دیدار دو جانبه مهمی در ریاض بین ملک عبدالله، پادشاه عربستان و محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران، صورت گرفت که نشان می داد این دو وزنه سنگین قدرت مصمم اند که سرنوشت منطقه را در دستان خودشان نگه دارند، تا آن را به مداخله قدرت های خارجی بسپارند.
اینکه نمایندگان ایران، سوریه و آمریکا، احتمالا در سطح سفیردر کنفرانس بغداد بر سر میز گفتگو بنشینند، حقیقتی است که بعد از سال ها که ایدئولوژی کور بر واشنگتن مستولی شده بود، خودش را نشان می دهد.
هیچ کس نباید توقع داشته باشد که جاده پیش رو، هموار باشد. مرزهایی وجود دارد که باید برداشته شود. گروه هایی مثل القاعده که دلشان می خواهد جایی در عراق داشته باشند تا بتوانند به موضوعات مهم تری بپردازند، مسلما در پی ایجاد اختلال در این روند خواهند بود. دیگران هم که آرزو های تحقق نیافته ای دارند، دلشان می خواهند که جنگ ادامه پیدا کند. اما برگزاری این کنفرانس نشان می دهد که دنیا بالاخره چشمانش را بر روی خطرات ناشی از به حال خود گذاشتن عراق، باز کرد.
به عقیده من دست کم شش موضوع باید در کنفرانس بغداد مدنظز قرار بگیرد.
1- اول از همه باید همسایگان عراق خاطرنشان کرد که از درگیری بیشتر در عراق، نه چیزی از دست می دهند و نه چیزی به دست می آورند. این مسلما یکی از اولین اهداف کنفرانس بغداد وجلساتی است که به دنبال آن در هفته جاری و به احتمال زیاد در سطح وزرای امور خارجه صورت می گیرد. از آنجایی که همه این همسایگان، جاه طلبی ها و منافع خودشان را دارند، رسیدن به توافق، کار آسانی نخواهد بود.
2- توافقی نیزباید بین احزاب مختلف و افراد مسلح در داخل عراق صورت بگیرد و بدانند که زمان آن رسیده است که سلاح هایشان را به زمین بگذارند. خیلی چیزها بستگی به این دارد که تقسیم قدرت و درآمد، قابل مذاکره بین سنی ها وشیعیان و کرد ها است و اینکه فشار بیشتر می تواند از داخل و خارج عراق، این گروه ها را وادار کند که به توافق برسند. این هم کار آسانی نخواهد بود. بعضی از تندرو ها می خواهند برنامه پاکسازی قومی را در پیش بگیرند که مدتی است آغاز شده ولی تکمیل نشده است. جایگاه هایی در عراق وجود دارد که هم شیعیان و هم سنی ها می خواهند حفظش کنند. بقیه هم در پی گرفتن انتقام خون ها ریخته شده هستند. برای همه داشتن روحیه مصالحه و ایمان داشتن به اینکه عراق باید کشوری یکپارچه شود، لازم است.
3- کردها را که امنیت در خور توجهی در مقابل خشونت ها دارند، باید ترغیب کرد به اینکه بهترین آینده ای که برای آنها متصور است، در استقلال کاملشان نیست، بلکه در داشتن اختیارات زیاد در کشور تازه متولد شده عراق است. کردها قصد دارند که کرکوک را ضمیمه کنند و رفراندومی را برگزار کنند که در آن معلوم شود که براین شهر نفت خیز، دولت عراق حکومت کند یا دولت محلی کرد. برگزاری این رفراندوم یک اشتباه است. این کار موجب خشم نه فقط سنی ها و شیعه های عراق می شود، بلکه ترکیه را هم به خشم می آورد. کردها باید محتاط باشند و فکر کنند که این بهترین کاراست.
4 - یکی دیگر از لازمه های صلح عراق این است که آمریکا تاریخ دقیق خروج نیروهایش از عراق را تعیین کند. رابرت گیتس، وزیر دفاع جدید آمریکا جدیدا اعلام کرده است که آمریکا ممکن است پایگاه هایشان را برای طولانی مدت در عراق نگه دارند؛ کاری که در آلمان و ژاپن و جا های دیگر انجام دادند.
اما بعد از خرابی های وحشتناکی که آمریکا به عراق تحمیل کرد، هر پایگاهی در این کشور می تواند هدف نیروهای شورشی قرار بگیرد. آمریکا برای دفاع از منافعش در عراق نیازی به پایگاه نظامی در این کشور ندارد. در واقع، تنها راه برای ترمیم اختیارات و اعتبارشان نزد عراقی ها، این است که اعلام کنند که به هیچ عنوان قصد ماندن یا تسلط بر کشور و منابع نفتی عراق را در آینده ندارند.
5- پنجمین نکته این است که برای صلح و امنیت در عراق، باید ارتش ملی را بازسازی کرد تا آنقدر قدرت داشته باشد که در مقابل نیروهای مسلح بایستد و نه آنقدر قدرتمند شود که هشداری برای همسایگانی چون ایران و کویت باشد که در گذشته از حمله عراق به کشورشان، رنج کشیده اند. آمریکا تلاش زیادی برای تعلیم ارتش و پلیس عراق کرده است. اما بهتر بود این کار توسط خود عراقی ها انجام می شد. کشتار بیرحمانه روزانه پلیس ثابت می کند که ارتباط نزدیک داشتن با قدرتی که کشور را اشغال کرده است، عواقب خطرناکی دارد.
6 - و در آخر، برنامه بین المللی وسیعی برای مستقر کردن چهار میلیون عراقی که در تبعیدند و خانه هایشان را ترک کرده اند و در بسیاری از موارد در پریشانی بسر می برند، باید تنظیم شود. اصلا نباید درحالی که آمریکا پول زیادی در اختیار دارد، برای جمع آوری پول برای چنین برنامه ای وقت تلف کرد.
در حقیقت سال ها تلاش لازم است تا میراث وحشتناک جنگ عراق را پاک کرد، این جنگ یکی از بزرگترین جنایات تاریخ معاصر بود.
منبع: میدل ایست آنلاین، 6 مارس 2007
.