در حالی 16 آذر، روز دانشجو، را برگزار می کنیم که بسیاری از دانشجویان این مرز و بوم یا در زندانها به سر میبرند و یا تحت انواع و اقسام فشارها و تهدیدها و ارعاب ها قرار دارند. بسیاری از دانشگاهها اخراج شده اند و جمع زیادی در بلا تکلیفی به سر میبرند.
عبدالله مومنی از جمله فعالین سیاسی است که فعالیت خود را در شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت به عنوان دبیر تشکیلات آغاز کرد و در شورای مرکزی دفتر ادوار تحکیم در کنار فعالانی چون احمد زید آبادی و بهاره هدایت و علی جمالی و علی ملیحی و حسن اسدی و دیگر اعضای این سازمان ادامه داد. در همه این سالها خالصانه و شجاعانه برای داشتن ایرانی آزاد که طعم رفاه و امنیت و توسعه را بچشد تلاش کرد و از هیچ تلاشی فرو گذار نکرد.
عبدالله علاوه بر فعالیت اجتماعی یک آموزگار بود. یک معلم ساده که زندگی اش را از راه این شغل شریف میگذراند و در عین حال تمام دوران نوجوانی و جوانی اش سرپرستی دو فرزند شهید برادرش را بر عهده داشت و این مسوولیت را بر دوش میکشید.
اما انچه بر عبدالله در دوران بازجویی و در پشت درهای بسته زندان و انفرادی گذشت بسیار دردناک بود؛ گر چه که سالهاست بسیاری از زندانیان سیاسی تجربه این همه خشونت و تحقیر و عقده گشایی بازجویان را تحت عنوان دفاع از اسلام و مقدس نشان دادن اعمالشان چشیده اند به گونه ای که سایه سنگین این خشونتها بر کشور ما ایران سایه افکنده و خانواده های زیادی را داغدار و مصیبت زده نموده است.
اما انچه عبدالله در اولین فرصت و انهم از درون با وجود همه خطرات و تهدیدها دلیرانه انجام داد روایت انچه بود که بازجوها و سربازان گمنام امام زمان بر او روا داشتند. او نامه ای از زندان نوشت؛ از زمانی که دست بسته در اختیار کسانی قرار داشت که از ترس افشا شدن نامها و چهره هایشان چشمهای متهمان خود را می بندند و آنها را به باد کتک و توهین و تحقیر می گیرند. هر چند بستگان عبدالله میگویند انچه که وی در نامه ای به آیت الله خامنه ای نوشته است تا سند ستم جمهوری اسلامی برای ایندگان و افکار عمومی جهانیان باشد، تنها بخشی از شکنجه هایی است که بر او روا داشته اند و البته عبدالله در زمان آزادی چند روزه خود برای دوستان و آشنایان و در محافل خصوصی مفصل سخن گفته است. عبدالله برای اینکه زیر بار تهدید های تلفنی در دوران کوتاه ازادی نرود به زندان بازگشت و پس از بازگشت نوشت که تهدید به تجاوز با جسم سخت شده و اعدام شده است. بازجوها گلویش را بارها گرفته و آنچنان فشرده اند که نزدیک به خفگی بیهوش میشده است و تا روزها قادر به خوردن اب و نان نبوده است. در انفرادی گازاشک اور انداخته اند و با فحش های رکیک و ضرب و شتم، بی وقفه او را به بدترین شکل تحقیر کرده و به مادرو خانواده اش تهمت های ناموسی زده و از او خواسته اند که اعتراف کند در زمان بچگی مورد تجاوز قرار گرفته است.
اما بدترین شکنجه ای که بر او روا داشته اند درخواست تک نویسی از وی و فرو بردن سر وی در چاه توالت بوده است به گونه ای که محتویات چاه را به دهان فرو ببرد.
انچه بدیهی است نامه عبدالله و دیگر زندانیان سیاسی نه نامه ای برای خودشان که نامه ای برای تاریخ است. برای روشنگری همه انهایی که هنوز جمهوری اسلامی را برای حفظ اسلام میدانند در حالیکه هیچ عملی منطبق بر اسلام در آن صورت نمیگیرد و تنها سو استفاده جماعتی به نام اسلام و دین است. عملکرد عبدالله و عبدالله ها نشان میدهد که این دریا دلان صادقانه و مومنانه در راه ظلم ستیزی با هر نام و عنوانی ایستاده اند و پرچم دموکراسی در ایران را پایدارانه در دست گرفته و برای تحقق حقوق انسانها تلاش میکنند.
درباره عبدالله مومنی
عبدالله مومنی، سخنگو و رییس شورای مرکزی سازمان دانشآموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) است. وی سالها از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت بوده است. مومنی سیویکم خردادماه سال گذشته بازداشت شد. وی در دادگاه بدوی به شش سال زندان محکوم شد. حکمی که در دادگاه تجدید نظر به 4 سال و یازده ماه کاهش یافت. مومنی هماکنون در بند 350 زندان اوین دوران زندان را میگذراند.