سازه ها و ناسازه های یک منشور

محمدرضا شکوهی فرد
محمدرضا شکوهی فرد

بیانیه شماره هجده مهندس میر حسین موسوی را، اگر هر فرد و جریانی فارغ از دگماتیسم رایج و دامنگیر مرامی، به دیده حق و عدل و عقل بنگرد، جز تصویر مواج و شفاف تحول مبارک و موسع مردی که خود را متواضعانه همراه کوچک جنبش می خواند و دریافت ها را در جلد پیشنهاد رهیافت منتقل ساخته و( خوانندگانش  اما رهبری مسئول و صادق و صالح می دانندش و در متانت کلام جامعش، لطافت بیان دردها و تبیین راه ها می بایند(، نمی یابد.

منتخب راستین ملت در این بیانیه قلم به شرح مشروحی از چیستی و چرائی و اهداف و اطراف راه سبز امید سپرده و بی پیرایه از دردهایی سخن به میان آراسته که تا پیش از این در ردیف رازهای مگو بود.

از لزوم بازخوانی تجربیات تاریخی مان گفته است، از چرایی انحراف انقلابی که افق استراتژیکش فدای تاکتیک های قدرت خواهانه قدری قلیل گشت و شعائر معطرش به مسلخ خودکامگی خود بینان و بی ریشگان فرو افتاد.

 از ریشه دوانیدن مدیریتی که فارغ و متفرق از اهداف و ایده آل های انقلاب، جام قدرت سر کشیده ومست و مسخ و مسحور و مدهوش، مروج آلودگی های بی حد و بی عدالتی های بی مرز و جنایاتی سنگین و سهمگین و سترگ در حق ملتی مظلوم گشته، دل نگرانی خویش مستتر ننموده و حاکمیت را جدا از ملت خوانده و مشروعیتش را فاقد عینیت شمار آورده است.

موسوی در این بیانیه دردها را سروده و درها را گشوده و از همگانی که دل در گرو راه سبز امید به فردای ایرانی به زین که بود و هست دارند، متواضعانه خواسته به نقد و نظر بنشینند و راه ها بیابند و بگشایند برای تسهیل و تسطیح و تسریع مسیر نیل به روزی که ایران فقط یک حق مسلوب از همه ایرانیان نباشد و سرمایه عاشقانه ای بر شوق زیستن ملت تشنه زیستن و خسته از ننگ و نفی و مرگ ثبت گردد.

او به راستی یک رهبرست، رهبری صادق، که خویشتن را گرچه مومن بر راه پر ابهام گذشته خود می داند و تلبس جامه ریا و تزویر و تظاهر حذر می کند، اما ابواب نقد را گشوده می داند و از نقد آن باکی بر سیما و سیرت نمی نشاند و همه را به تحلیل و قضاوت تاریخ فرا می خواند و به آموختن از آمیخته های این موج نقد و نظر علاقه نشان می دهد.

حقیقتا از غور اندر محتوای منشور پیشنهادی او برای ادامه راه پر سنگلاخ سبز امید، آنچه بیش از همه دلالت بر صداقت نفس و سلامت کلام او می کند، تاکیدش بر مشروعیت و مقبولیت تفاوت ها از رهگذر در ک بهینه تکثر و تلون آراء خیل دلبستگان و یاران و همراهان راه سبز امید است.

او براستی هنر مندست، شاهد آنکه در ضمایر و ضمائم کلامش، به زیبایی بر تمایز برداشت و دریافته های خود با همه پویندگان راه سبز امید، تاکید می نهد و به شنیدن دیگرانی که دیگر می اندیشند، فارغ از تردید و به دیده اشتیاق می نگرد و احترام مخاطب را از این رهگذر بر می انگیزد حتی آنجا که عمق افتراقات در نظرگاه ها کم نیست و تضادها رخ عیان می کنند.

او با تکیه بر ژرفای وجود اختلافات و افتراقات نظری حاضر در جنبش سبز، نفی یکدیگر را راه حق و حل نمی شمارد و انحصارطلبی را نهی کرده و نقد و نظر پیگیر و مداوم یاران را در جمله لوازم حرکت مطلوب می انگارد.

از همین رهگذر روزی پیش حسب چندهفته اخیر جمعی از دوستان ایرانی مقیم پاریس در جلسه گفتگوی باز شنبه ها در کافه ای گرد هم آمدیم و بیانیه هجدهم را به فصل بحث نشاندیم و اندر دریافت سازها و ناسازه های این منشور پیشنهادی تاملی جمعی بکار بندیم.

به پیشنهاد دوستان بر آن شدیم که جمله جمع نقدها را از سویی و جوانب مثبت بیانیه را که نه تنها قلیل نیست بل بر جزئیات منفی می چربد، استمزاج نماییم و فواصلی اگر در نظر ها عیان می گردد از طی طریق مباحثات و مناقدات سنگین کوتاه گردد و نظرگاه ها حول دستیافت به اتفاق نظر به هم نزدیک تر شود و تحلیلی مشترک از کلیت بیانیه و نیازها و لوازمی که پیامد این بحث ها به کار پیشنهاد می آید میوه و محصولی مطلوب گردد.

 

جوانب مثبت

نخست به کلیت بیانیه اشاره شد. ارزیابی جمیع از شکل و فحوای بیانیه مثبت بود و حکایت از روح مسئول و مطلوبی داشت که بر آن حاکم بود. روحی سبز بر سطر سطر سخن مرد سبز راه سبز امید.

نخست جوانب مثبت مد نظر قرار گرفت.

اشاره بیانیه به لزوم رها نکردن تجربه انقلاب به مثابه یک پروژه ناتمام که این ناتمامی خود مستقیما حکایت از  تصریح راقم بر حقیقت تراژیکی به عنوان انحراف انقلاب میکرد، یکی از مهمترین جوانب مطلوب بر گرفته و بدان تاکید شد.

قرار بر آن شد که فصول افزونتری از مباحثات ممتد حول این محور انجام پذیرد. به چرایی ها پرداخته و علت ها دریافته و در چیستی و ماهیت معلول ها و توضیح رهیافت ها و تشریح موانع مداغه گردد.

در این مورد سابقه محدود به مواضع و بیانیه های اخیر تعبیر نگردید و به مرور بیانیه های پیشین انجامید و خطاب مستقیم تر و صریح تر بیانیه به فلسفه سیاسی حاکمیت و سیاست های اعمالی مبتنی بر آن، به عنوان عامل و منشاء انحراف گریبانگیر انقلاب مورد تاکید و اتفاق نظر جمع به عنوان یکی دیگر از نکات مطروحه در بیانیه هجدهم که جنبه مثبت دارد، قرار گرفت. به عنوان نمونه به بیانیه هفدهم و مصاحبه اخیر مهندس موسوی با کلمه اشاره شد.

نکته مثبت دیگری که از میانه بحث و تبادل و تعاطی آراء استخراج شد، تاکید بیانیه بر لزوم بذل بیشینه توجه و همیت بر انبساط فضای نقد و نظر بواسطه روح تکثرگرا و رنگارنگ جنبش بود.

نقد  به مثابه  قضاوتی منفی و بریافته از صداقت و منبعث از نیت خیر که شیوه سلوک و بیان و نگا ه ها را به دیروز و امروز و فردا هدف قرار می نهد و در ردیف حربه ای اخلاقی که در راستای اصلاح اصیل امور نشو و نما می یابد، تعریف می گردد.

از انجا که سوابق پیرامون امر نقد درون گفتمانی متاسفانه طی یک ساله اخیر خاصه در محیط رسانه ای متمایل به جنبش راه سبز امید، چندان شفاف و قابل دفاع نیست، تاکید صریح مهندس موسوی بر لزوم توجه به این لازمه، یک از مهمترین نکات مثبت ملحوظ در بیانیه بود که در کمال فروتنی و بینش باورمند و صادق به راه و اهداف متعالی ایشان بیان شده بود و محل ستایش است.

شایان ذکر است آن هنگام که سخن از نقد درون گفتمانی به میان می آید منظور گفتمانی محدود نیست بل به بیان شفاف گفتمان زندگیست، گفتمان آزادیست، گفتمان جنبشی که ایران را برای همه ایرانیان ملک ابدی و محل اختیار و انتخاب بر می شمارد و بدان موکدست و از زود پردازش و قضاوت کلی هیچ مرامی قبل از انتخاب حمایت نمی کند.

یکی دیگر از جوانب مثبت که البته این هم سابقه ای مشخص در دیگر ادوار بیانیه های صادره تا به امروز داشت، تاکید صریح تر مهندس موسوی بر نقش بهینه طبقات مختلف اجتماعی از جمله کارگران و معلمان و لزوم جذب نیروهای مختلف اقشار مختلف جامعه به گفتمان جنبش بود.

جمع بر این نظر متفق بود که حوزه این تصریحات باید بسیط تر و سرمایه گذاری اخلاقی و عملی بر روی این طبقات به عنوان استعدادهای گرانسنگ جنبش سبز باید سنگین تر گردد.

دیگر نکته مهم و شایان توجه که مبین روح تحولات مثبت و عمیق راقم بیانیه است، اذعان مهندس موسوی بر لزوم جدایی نهادهای دینی از دولت و حاکمیت بود که نشان از درک تدریجی ایشان از عمق فجایعی که از قِبل ارتباط  سیستماتیک و امتزاج میان نهاد قدرت و نهادهای مذهبی  طی سه دهه اخیر متوجه کشور و انقلاب گشته دارد و تاکید او بر نفی تقدم نگاه ابزاری به مذهب نیز در همین ردیف مذکورات موجود در بیانیه قابل اشاره است.

نکته مثبت دیگری که نظر به کم سابقه بودن آن نیاز به بحث های عمیق و گسترده تری پیرامون آن احساس شد، اذعان مهندس موسوی بر غلبه نگاهی بر جامعه پیش از تولد جنبش سبز بود که شرکت در انتخابات را انتخاب گزینه ای جبری میان بد و بدتر می دانست و توضیحاتی زیبایی که ایشان مبذول کرده اند و این نفسا یک قدم فوق العاده مثبت قلمداد شد و قابل تحسین می نمود شجاعت و صداقت کلام و بیان ایشان را.

 تاکیدات مجدد و مبارک بر مفاهیمی همچون حق حاکمیت مردم و تلاش در جهت به بار نشاندن نظامی مبتنی بر آزادی در انتخاب و تشخیص روش های مدیریتی از دیگر ضمائر مثبت بیانیه قلمداد گشت.

 

جنبه های منفی و محل ابهام

نخستین نگاه منفی غالب در جلسه به تعریفی بود که مهندس موسوی از هویت جنبش نموده اند و آنرا ایرانی ـ اسلامی ذکر می کردند. عده ای آنرا به تناقض گویی و طبقه بندی مبارزات مدنی ذیل عناوین ایدئولوژیک تعبیر کردند و به نقد آن نشستند.

در این میانه اگر چه من برخی دلایل را قابل بحث می دانستم اما خود بر این تعریف از هویت جنبش نقد خاصی نداشتم و تا حدود بسیاری آنرا قابل دفاع می انگاشتم و می انگارم و البته نیازی به طرح چندباره اش در بیانیه ها نمی دیدم، چه که مستعد ایجاد واکنش می نماید.

یکی از مهمترین دلایلی که در این مورد روی آن تاکید شد، ارتباط چنین تعریفی با جهان بینی توحیدی و تئوری زیست مسلمانی بود که مهندس موسوی بدان علاقمند بوده و عزیزان این برداشت کلی از هویت جنبش را تعمیم تشخیص شخصی بر شمردند و در عداد جوانب منفی در نظر داشتند.

نقدی دیگری که بنظرم تا حدود زیادی وارد می نماید و باید بدان پرداخته شود، نوع اشاره به حاکمیت به عنوان منشاء انحراف و ایراد است.

از آنجا که این مسئله جنبه خاص متدولوژیک دارد، احساس غالب بر این موکد بود که باید به شکل محتوایی تر به این مشکل پرداخته شود و صرفا نگاه روبنایی در تشخیص و تشریح منشاء مد نظر قرار نگیرد و تدریجا به سمت طرح و پرداخت آن در قالب ایرادات و معایبی که ذاتا متوجه نوع خاصی از فلسفه سیاسی حاکم است سوق یابد.

جنبه منفی دیگری که مدت زمان طویلی روی آن بحث شد و البته قرار بر ادامه بحث نیز گشت، شیوه بازخوانی تاریخ بود.

به عبارت روشن تر، بحث از شیوه نگرش مهندس موسوی به مقطع شروع انحراف شد. جملگی بر خطا بودن آن تاکید داشتیم. البته غالبا آنرا به مثابه یک ناسازه اخلاقی نمی نگریستیم.

مشخصا عده ای به حق از ذکر دوران طلایی امام و پیامدهای چنین تعریفی نگران بودند و همچنین امیدوار به تحول این شمایل از نگریستن به تاریخ.

یا اینکه نقد مشخص اینجانب به رویکرد جریان اصلاح طلب به وقایع خرداد شصت بود و اینکه می توان ریشه های اصلی انحراف را از تراژدی ها آن مقطع بریافت. بالشخصه دلیلی که اینجانب ذکر کردم البته مشخصا پیرامون تاکید مهندس موسوی بر صحت و سلامت دوران زعامت آقای خمینی، این بود که بنظر می رسد فارغ از تعلق خاطر شخصی ایشان به آیت الله خمینی که صریحا در مصاحبه اخیر با کلمه نیز بدان تاکید کردند و از لزوم صداقت به درستی سخن گفتند، این را مرتبط با تشخیص و برداشت مقرون به صحت ترکیب نیروهای اجتماعی جنبش سبز  می دانم.

بدین مضمون که به هر روی چه موافق باشیم چه نه، بخش قابل توجه و نه البته الزاما کثیری از نیروی اجتماعی جنبش متعلق به طیفی هستند که بواسطه تعلق خاطر به دوران ده ساله نخست و نوستالوژی آقای خمینی و دوران جنگ تحمیلی و اینکه به هر حال قشر عظیم و غالبی از خانواده های شهدا و ایثارگران نیز در این زمره جای می گیرند، یا از خروج از این فضای برداشت از ده ساله مذکور کراهت دارند یا دچار تردید شده اند و رهبری معقول یک جنبش اجتماعی اقتضایش، ایجاد هارمونی و هماهنگی و تعادل میان فواصل این نیروهای متکثر در راستای اهداف مشترک است و این می تواند توجیهی باشد. البته این  تشخیص اینجانب است و صرفا یک ادعا در جامه تحلیل وضعیت و تحلیل جمع نبود.

 

وجه منفی دیگر فقدان فلسفه سیاسی مشخص از سوی برخی عنوان شد. در واقع از این نظر که باید گردش فلسفه سیاسی در این جنبش رخ دهد تا تعادل قوا به نفع پتانسیل های جنبش برقرار شود، چنین مدعایی صحیح است و لزومش به غایت احساس می شود.

در واقع افق روشن سیاسی از سوی مهندس موسوی در بیانیه ها از جمله بیانیه مذکور ذکر نشده است و متوجه شدم که این می تواند تا حدودی محل مناقشه باشد.

در پیامد این بحث، توجه به فلسفه اقتصادی هم مبذول شد. به عنوان مثال ابهامی که در این مورد در بیانیه ها و مواضع و مواعظ مهندس موسوی وجود دارد. وقتی بر اقتصاد ملی تاکید می شود، منظور دقیقا چیست؟آیا نزدیک به یک فلسفه سوسیالیستی ست که ظن قریب مهندس موسوی شخصا بدان دلبسته است یا تحول لیبرالی که مضارش این اواخر اقتصاد جهانی را از خود متاثر کرده است. مثلا اینکه پشت این هژمونی دیکتاتوری حاکم بر کشور، نوعی سرمایه داری لیبرال یافت می شود، نظر مهندس موسوی چیست؟

جمله آنکه همانگون که مهندس موسوی ذکر کرد، این جنبش یک حرکت متکثرست و نقد و نظر و استبعاد از انحصار طلبی لازمه سیر متعالی آن. طبعا این نقدها و از این دست دیگر، محصول مطبوع و مطلوبی همچون شفافیت در بردارد و این شاید مهمترین خروجی آن باشد.

موضوعات و مفاهیم مهم دیگری نیز در دستور بحث بود که قرار شد در جلسات آتی پس از رفع پرده های ابهام از موضوعات مورد اشاره نیز بدان پرداخته شود، از قبیل واکاوی شخصیت جنبش سبز که جنبه جامع شناسانه  و روان کاوانه دارد، حدود و صغور نقش مدرنیته در تبارز و تداوم جنبش سبز و ارتباط و درک جنبش از فضای جهانی و…

جمله آنکه دفتر طرح و نظر و نقد را نبسته ایم و همچنان با احترام به منش و روش حاکم در طرح و محتوای بیانیه هجدهم که می توان تابناک ترین بیانات مرد سبز راه سبز امید انگاشتش، به این مسیر ادامه می دهیم و امید آنکه به قول قرآن بهترین ها به تصویر آید و ناب ترین ها به انتخاب نشیند.