فیلم روز♦ سینمای ایران

نویسنده
کامبیز رحیمی

مخمصه خیلی بی سروصدا و با کلی شرط و شروط اکران شد. فیلمی از محمد علی سجادی که جزو مغضوبین بوده و چند فیلمش پشت سر هم توقیف شده اند، ولی بی شک کارهایش همواره یک سروگردن بالاتر از دیگر فیلم های در حال اکران می ایستد. اما شیوه نادرست اکران فیلم مخمصه که به سوء مدیریت سینمای ایران بازمی گردد، حدس دیگری را نیز تقویت می کند: این دولت با سینما چه در مرز هنر و چه داستانگویی مخاطب پسند مشکل دارد و تنها به فیلمفارسی فکر می کند.

makhmase1.jpg


مخمصه

کارگردان، تدوینگر و نویسنده فیلمنامه: محمد علی سجادی. مدیر فیلمبرداری: حسین ملکی. طراح صحنه و لباس: کیوان مقدم. تهیه کننده: منوچهر شاهسواری. بازیگران: مسعود رایگان، مهدی پاکدل، شهرام حقیقت دوست، لاله اسکندری.
سروان رضا شمیرانی و همکارانش درگیر سرقت هایی غیرمتعارف می شوند. امیر دلاوری سارقی است که تبحر خاصی در سرقت و روابط ویژه ای با زیردستانش دارد. فیلم قصه تعقیب و گریز سروان رضا شمیرانی و امیر دلاوری است.

یک فیلم سرگرم کننده

محمد علی سجادی کارگردانی داستانگوست که معمولا درتولید یک فیلم سینمایی نگارش فیلمنامه و تدوین آن را نیز خود برعهده می گیرد. او به گونه تریلر در سینما علاقه فراوان دارد که کارگردانی فیلم هایی مانند جنایت، اثیری،بازجویی یک جنایت و… نشان مشخصه آن به شمار می آید. او در اثیری ژانر دلهره را تجربه کرد و در جنایت نیز برداشتی آزاد از داستان جنایت و مکافات داستایوفسکی انجام داد که با توجه به مختصات سینمای ایران برداشتی موفق محسوب می شود.

سجادی این اواخر با بدشانسی رو به رو شد وسه فیلم شوریده، تردست و رمز او به محاق توقیف گرفتار آمد. شاید هر فیلمساز دیگری بود با این اتفاق حداقل تا تغییر دولت صبر می کرد و یا سرخورده می شد و فیلم نمی ساخت. اما سجادی با شور کار خود را ادامه داد و داستان های مورد علاقه اش را تبدیل به فیلم سینمایی کرد.

فیلم مخمصه پیرنگ عجیب و غریبی ندارد. یک داستان ساده پلیسی است که اساس آن بر پایه الگوی آشنای تعقیب و گریز دزد و پلیس بنا شده است. اما آنچه کار را جذاب می کند شیوه کارگردانی و پرداخت تصویری فیلم محسوب می شود.

makhmase2.jpg


سجادی حتی در انتخاب شخصیت های فیلم هم به الگوهای آشنای سینمای پلیسی پرداخته و به طور کامل آرشیو ذهنی مخاطب خود را مورد استفاده قرار می دهد. افسر پلیس این فیلم مردی زن مرده و تنهاست. او تلخ است و یکسره به کارش می اندیشد. دستیاران او نیز افرادی با مزه هستند که دائم لطیفه می گویند . این تیپ از افسران پلیس بارها و بارها در فیلم های ایرانی دیده شده اند و به دلیل محدودیت های اجرا فیلمساز نمی تواند گونه دیگری ازپلیس را در داستان خود متصور شود. بنابراین بار اصلی دراماتیک فیلم بر دوش آنتاگونیست های داستان و شخصیت های منفی می افتد.

در آن سو سجادی سعی می کند دست به خرق عادت بزند و از همین سو در اولین حرکت نقش اول منفی فیلم خود را به مسعود رایگان می دهد که تماشاگر تاکنون عادت به دیدن او در نقش های مثبت داشته است. این شخصیت به هرحال وجوه منفی کهن الگوهای دزد های فیلم های دزد و پلیسی را دارد اما در عمل سجادی می کوشد در فصل های مختلف به زوایای روحی این آدم سرک بکشد. به طور مثال او همکاران خود را همچون اعضای خانواده اش دوست می دارد و بخصوص یکی از آنها را پسر خود می داند. او بسیار اهل بازی است و هرگونه بازی کردنی را کودکانه دوست دارد اما به وقت عمل هم دزدی بسار حرفه ای است.

نحوه چینش بازیگران هم از سوی کارگردان دلمشغولی فیلمساز به سمت شخصیت منفی اش را تقویت می کند. او در جبهه پلیس بازیگرانی جوان و تازه کار را قرار داده است در صورتی که جبهه دیگر بازیگرانی را به همراه دارد که برای تماشاگران شناخته شده تر هستند.

فیلم با یک صحنه تعقیب و گریز آغاز می شود. سجادی این فصل را کاملا بدون دیالوگ برگزار می کند تا بتواند تکنیک های اجرایی اش را به رخ تماشاگر بکشد. شروع نفس گیر فیلم با ریتمی یکسان تا انتها به همین صورت ادامه می یابد. میزانسن های سنجیده حتی زمانی که شخصیت ها با یکدیگر سخن می گویند کمک می کند تا تماشاگر افت و خیز ریتم را چندان حس نکند.

makhmase3.jpg


سجادی در ساخته ها پیشین خود همانند جنایت که به ابعاد روانی جرم پس از وقوع می پرداخت از زوایای نامتعادل برای ایجاد فضا استفاده کرده بود. اما در این فیلم می کوشد تا آنجا که می تواند تماشاگر را با میزانسن های روان با خود همراه کند. او پیچیده گویی های بصری را که تاکنون در فیلم هایش داشت و بیشتر آنها را از ادبیات وام می گرفت کنار می گذارد تا توجه تماشاگر خود را نه به نشانه های بیرونی که به آنچه در دنیای داستان اتفاق می افتد جلب کند.

شیوه نادرست اکران فیلم در سینما که سوء مدیریت آن به کلیت مدیریت سینما در ایران بازمی گردد باعث شد فیلم مخمصه در زمانی نا مناسب به نمایش در آید. تب و تاب خبری جشنواره فیلم فجر رمق چندانی را برای مخمصه باقی نخواهد گذاشت. این گونه برخورد با کارگردان هایی همانند سجادی نیز که نه حرف سیاسی می زنند،نه از دید نظام ناراحت هستند و تنها به داستانگویی برای مخاطب از جانب سینما می اندیشند سوء تفاهم ها را بیشتر می کند. حدس هایی که به یقین تبدیل می شود. این دولت با سینما چه در مرز هنر و چه داستانگویی مخاطب پسند مشکل دارد و تنها به فیلمفارسی فکر می کند. گویا سینما باید خود مخاطب خود را به سطحی برسند که بگوید من این سینما را نمی خواهم و دولت هم با دستاویز قرار دادن آن دکان سینما را تخته کند و صد حیف که برخی از سینماگران خود به این حرکت کمک می کنند.

فیلم هایی همانند مخمصه می توانند چراغ سینما را بدون دستاویز قرار دادن موضوعات بی مایه روشن نگاه دارند و فروش فیلم متناسب با زمان اکران آن گواه این مدعاست.