عادت تغییرامور در سرزمین ما از چند طریق صورت می گیرد:۱- اعتراض عمومی خیابانی۲- اعتراض نخبگان۳- صندوق رای ۴- براندازی یا شکست حکومت در کل که به معنی اسقاط نظام یا عقب نشینی در مورد خاص بوده است.به عنوان مثال رژیم پهلوی تظاهرات ۱۵ خرداد را سرکوب کرد. نخبگان به سوی تغییر رژیم رفتند و در سال ۱۳۵۷ در پیوند مردم و نخبگان، رژیم رفت.
در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ رژیم در مقابل مردم عقب نشینی کرد و مصدق به قدرت بازگشت، اما باز با کودتای ۲۸ مرداد سرکوب شد.
در سال ۱۳۷۶ اصلاح طلبی در ایران رای آورد، در سال ۱۳۸۸ نتیجه انتخابات مورد قبول مردم نبود و به خیابان آمدند. اما در سال ۱۳۹۲ نتیجه رای مردم خوانده شد.
چهار شیوه عملی مزبور در ایران، نتایجی هم به بار آورده است.
با این وصف مهم ترین شیوه، شیوه پنجم است که در حال وارد شدن در رفتار جامعه است، یعنی مقاومت صنفی و مدنی و یا حرکت مدنی مطالباتی مستمر. این ویژگی در ایران سابقه داشته اما بعد از سال ۱۳۸۴ به دلایلی از جمله روحیه شهرنشینی که همراه با ملاحظه کاری اما با مطالبه محوری است ونقش یافتن عامل فنی و تکنولوژی مانند شبکه های اجتماعی، محسوس تر شده است.
این نوع مطالبه محوری خود را در طی سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ نشان داد که جنبش سبز را سامان داد. اگر چه مهار جنبش سبز و فشار حکومت موجب ایجاد فضای بعد از ۱۳۴۲ در ایران نگشته، با این وجود، مقاومت مدنی نخبگان و بروز و ظهور مردم در صندوق رای، حادثه سال ۱۳۹۲ را سامان داد و اینک دولت روحانی پنجره ای در حکومت بسته ایران باز کرده و مانع یک دستی کامل قدرت در ایران شده که به نفع جامع مدنی است.
حال سئوال محوری این است که آیا شرایط جدید یعنی- مطالبات جامعه مدنی به شکل صنفی و فرهنگی اما جدا و غیر متمرکز و در کنار آن- فعالیت نخبگان مانند دانشجویان و همچنین- وجود حامیانی برای فضای باز در حکومت، مانند هاشمی و خاتمی و برخی از احزاب بوروکرات و نیز-با حضور احزاب سیاسی ملی و دموکرات در جامعه و شخصیت های مطرح، می تواند روند مبارزاتی گذشته در ایران را دچار تحول اصولی کند؟ می تواند موجب شود که روند مبارزاتی در ایران قطع و یا فعالیت طولی در مبارزه در ایران باب شود که به دموکراسی نزدیک تر است؟
به عبارت دیگر آیا عامل مطالبه محوری مردم، به عنوان خواسته ای که ادامه یافته، در کناردیگر عوامل می تواند موجب شود که مردم دربزنگاه مناسب بدون انقطاع در مبارزه در پای صندوق یا خیابان و بعد صندوق به خواسته خود برسند؟
به باور من این مسیر جدید در حال شکل گرفتن است اما به هوشیاری، حوصله، صبوری و حضور مستمرجامعه مدنی و فعالان سیاسی و مدنی نیاز دارد.
چنین ویژگی در جامعه ایران کم رخ نموده است. روند جامعه ما اعتراض و سرکوب بوده، حتی اعتراض همراه با پیروزی موقت و بعد سرکوب مجدد بوده است. اما این بار از ۱۳۷۶ حافظه تاریخی منقطع نشده است. با وجودی که سرکوب وجود داشته، استمرارو اتصال مستمر مطالبه محوری هم بوده؛هر چند پر نوسان و همراه با فراز و نشیب.روند امور از خرداد۱۳۷۶ تاسال خرداد ۱۳۹۲ می تواند بارقه امیدی برای ایجاد مرحله تازه ای در جامعه ما باشد که با تلاش همه نهادینه شود؛ و سنت مبارزاتی مدنی- سیاسی در جامعه ما را وارد مرحله نوینی سازد که به دموکراسی خواهی نزدیک ترست. چرا که دورتکراری مبارزه، پیروزی و سرکوب مجدد به دموکراسی نمی رسد بلکه مبارزه انفجاری برای پیروزی به سرکوب مجدد ختم می شود. اما روش طولی مستمرو حوصله طلب می تواند راه آزادی را بهتر باز کند.