نگاهی به فیلم آرام باش و تا هفت بشمار
حدیث کهنه مهاجرت
اولین ساخته بلند رامتین لوافی پور تنها فیلم ایرانی شرکت کننده در جشنواره فیلم فریبورگ بود.این فیلم توانست جایزه کلیساهای جهان را در این جشنواره از آن خود کند.
”آرام باش و تا هفت بشمار” که با حمایت مالی جشنواره روتردام ساخته شده،پیش از این نیز موفق شده بود ببر طلایی روتردام و چند جایزه دیگر را به دست آورد. نگاهی داریم به این فیلم.
خلاصه داستان
موتو پسرک نوجوانی است که در روستایی در جزیره قشم زندگی می کند. او در تلاش برای کسب درآمد و در رویای سرو سامان دادن به خانواده اش روزگار می گذراند. پدرش به دریا رفته و بازنگشته. دوستی از پیدا شدن جسد چند مهاجر غیر قانونی در سواحل کشور همسایه خبر می دهد، و این که شاید جسد پدر در میان آنها باشد. محمود هر روز به کمک زنان محلی، اجناس قاچاق را از ساحل به آن سوی جزیره منتقل می کند و در تردید برای اجابت خواسته های زنش برای مهاجرت غیر قانونی از راه دریا به سر می برد. یک سرباز نیروی انتظامی هم دل در گرو خواهر موتو دارد.
نسبت فیلم با سینمای جشنواره ای
نمی دانم از کی و چگونه اصطلاح فیلم جشنواره ای در سینمای ایران باب شد. اما می دانم که این عبارت را فقط تماشاگر و منتقد ایرانی می فهمد و بس. و یقین دارم که توضیح مفهوم این عبارت، برای هر مخاطب و کارشناس فرنگی کاری عبث و بیهوده است.
آنچه در این خصوص موجب دوگانگی میان ما و تماشاگر غیر ایرانی می شود دانسته های ما درباره ایران است در مقابل ندانسته های آنها. ما می دانیم که آنچه در این فیلم ها می بینیم ربطی به دنیای واقعی پیرامونمان به عنوان یک ایرانی ندارد. می فهمیم که قصه از ناکجا آبادی می آید که برای خود ما هم غریبه است. می فهمیم که دنیای ناشناخته ی این فیلم ها تنها منبع خلق قصه ای غریب است برای ایجاد جذابیت. و بلاتکلیفی ما از همین جا شروع می شود. تکلیف تماشاگر غیر ایرانی معلوم است. او دارد فیلم ایرانی می بیند. ما چطور؟ آیا ما هم فیلم ایرانی می بینیم؟
پهنه کوچکی از جزیره قشم که داستان “آرام باش و..” در آن اتفاق می افتد برای ما همانقدر اگزوتیک است که برای دیگران. همین اگزوتیسم است که راه فیلم جشنواره ای را از بقیه فیلم ها جدا می کند. این که بگردی دنبال سوژه یا موقعیتی که تعجب بر انگیزد، دور از ذهن باشد و به نام واقعیت، تماشاگر را به فضایی شبه فانتزی رهنمون کند یعنی می خواهی از فرمول های امتحان شده ای تبعیت کنی که رمز موفقیت فیلمهای قبلی در جشنواره ها بوده است.
این ها که گفتم، البته به معنای نادیده گرفتن ارزشهای خلاقه و زیبایی شناسانه اولین فیلم بلند لوافی پور نیست. اتفاقا به نظرم ساختار فوق العاده فیلم و خلاقیت های بصری فیلمساز در ارائه قصه ای روان و شاعرانه از وجوه قوت این اثر است. اما حرفم این است که او هم در فیلمش به همان راهی رفته که منتهی به فیلمی جشنواره ای می شود.
تردید، انفعال و اشارات سیاسی دیگر
تمایل لوافی پور به طرح اشارات و کنایه های سیاسی در فیلم قابل پیگیری و توجه است. البته، او کار را مثل محمد رسول اف در جزیره آهنی تا به آنجا پیش نمی برد که منجر به شکل گیری قصه ای تمثیلی شود.انفعال و تردید، یکی از تم های محوری فیلم است که به ظرافت در خطوط فرعی قصه گسترش می یابد. قضیه دندان درد محمود و تحمل درد به عوض رفتن به مطب دندانپزشک چنان در پس زمینه قصه جای خود را باز می کند که حاصلش می تواند عزم جزم قیچی بدستان وزارت ارشاد باشد.
دور زدن مضحک و سهل الوصول نیرو های انتظامی توسط قاچاقچی ها و همزیستی مسالمت آمیز آنها با یکدیگر هم اشاره ای طنز آمیز دارد به فراگیر شدن و نهادینه شدن رابطه های معیوب در بطن جامعه ای که با طی کردن یک دور باطل، هیچ نشانی از پیشرفت و بهبودی ندارد. در دنیای فیلم، هیچ تغییری رخ نمی دهد و آدم ها شکست خورده ی زندگی اند. محمود در پس سالها کار یکنواخت، نصیبی جز یک تخت دونفره که به تنهایی رویش می خوابد ندارد و دست آخر بازنده ای تنهاست که حتی نمی تواند برای برگرداندن همسرش به زندگی تصمیم بگیرد. بازآمدن جسد نیمه جان موتو در انتهای قصه هم، برای خانواده اش هیچ نشانی از اطمینان خاطر به همراه ندارد، چه؛ او نیز سرنوشتی بهتر از پدر و اجداد خویش که همه طعمه دریا شده اند نخواهد داشت.
مفاهیم مذهبی و دنیای دین مدار فیلم
فیلم با نمایی از جسد نیمه جان موتو بر کف یک قایق موتوری شروع می شود که با نریشنی با محتوای فلسفی- دینی همراه است. متن نریشن، آشکارا لحن و رنگی از خرافات یا دست کم عقاید سست بنیان محلی و عامیانه دارد. آهنگ نریشن و فضا، به ظاهر می خواهد بر وجه و جایگاه مثبت مذهب و باورهای مذهبی درون فیلم اهمیت و جدیتی متظاهرانه ببخشد. اما فیلم با تکرار همین نما به پایان می رسد و این، می تواند به نوعی به دور باطل زندگی آدمهای قصه تعبیر شود. آب دادن درختی خشکیده و دعا ها و نجواهای خواهر موتو تنها حاصلش برگرداندن موتو به خانواده است، بی آنکه درد های اصلی این خانواده را درمانی باشد.
در نظر باورمندان مذهبی، این فرایند، نتیجه لطف نیروی لایزال الهی است. به همین جهت هم هست که داوران کلیساهای جهانی، این فیلم را در جشنواره فریبورگ شایسته دریافت جایزه دانسته اند. اما در نگاه عمیق تر و کلان تر به دنیای فیلم، باز آمدن موتو، تنها تشویقی است برای ادامه یک زندگی بی حاصل و بی امید. از این منظر، می توان به دیدگاه فیلمساز از دریچه نقد تاثیر دین بر زندگی آدم ها نزدیکتر شد.
نگاه تلخ و گزنده فیلمساز تا حدی غیر مستقیم و زیر جلی به کل داستان سرایت کرده، که حتی داوران دین نگر و سطحی نگر مسیحی مذهب هم متوجه اش نشده اند!