محمد علی بنی اسدی از اوایل دهه 1370 تاکنون جزو هیئت داوران بسیاری از جشنواره های معتبر کارتون در ایران بوده، اما بارها از زبان کارتونیست های نسل نو شنیده ایم که: “چرا او؟ بنی اسدی نقاش و تصویرگر است، نه کارتونیست !” همکار ما پرستو سپهری در این شماره نگاهی به کارنامه و شیوه کار بنی اسدی انداخته است.
طغیان مهار ناپذیر خیال و احساس
درباره محمد علی بنی اسدی
بچه های دهه 1360 “بنی اسدی” را از آثارش در “کیهان بچه ها” به یاد می آورند، تصویرسازی های نرم و رنگارنگی که خطوط و نقوش سیال و پویای آن از جنس رویا بود و تخیلات کودکانه را به جنبش وا می داشت. آثاری در حال و هوای سنت تصویرگری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، که از سال 1353 تا 1359 جایگاه خود او به عنوان مربی نقاشی و فیلمسازی بود.
بنی اسدی از اواخر دهه ی هفتاد تا امروز جزو هیئت داوران بسیاری از مسابقات و جشنواره های معتبر کارتون در ایران بوده و بارها در محافل رسمی یا خودمانی از زبان کارتونیست های نسل نو شنیده ایم که غر زده اند: “چرا او؟ بنی اسدی نقاش و تصویرگر است، نه کارتونیست!”
محمد علی بنی اسدی، متولد 1334 سمنان، فهرست بلند بالایی از مدارک تحصیلات هنری دارد؛ مدرک مجسمه سازی از هنرستان کمال الملک، مدرک انیمیشن از کانون پرورش فکری کودکان، کارشناسی هنرهای تجسمی از دانشکده هنر های زیبای تهران و کارشناسی ارشد تصویر سازی از همین دانشکده. جوایز داخلی و خارجی فراوانی هم بابت تصویرگری هایش در کتب و مجلات کودکان برده که هویت او را به عنوان نقاش و تصویرگری طراز اول تثبیت کرده و در عین حال بر شخصیت هنری او به عنوان یک کارتونیست سایه انداخته است، خصوصاً از دید کسانی که کارتون ایران را از دهه ی هفتاد به بعد دنبال کرده اند و با سابقه او در دهه ی شصت چندان آشنایی ندارند که به عنوان کارتونیست در نشریات مختلفی مثل اولین شماره های مجله ی فیلم، کیهان و ماهنامه صنعت حمل و نقل کار می کرد و جزو اولین هنرمندان کارتونیستی بود که بعد از انقلاب از جشنواره های بین المللی جایزه برد (یومیوری شیمبون 1363) و این موفقیت را سال 68 با دیپلم افتخار و جایزه ی ویژه ی هیأت داوران نمایشگاه کاریکاتور بوردیرای ایتالیا و انگله فرانسه تداوم بخشید.
پس هویت کارتونیستی بنی اسدی چیزی نیست که نیاز به اثبات داشته باشد اما اساساً چرا چنین شک و شبهه ای در ذهن بسیاری از کارتونیست های نسل نو به وجود آمده؟ آیا مشکل، تنها از حافظه ی تاریخی آنها است؟
بخشی از مسأله را باید در شخصیت و آثار خود بنی اسدی جستجو کرد، نوعی شیدایی و طغیان مهار ناشده خیال و احساس که به او کمک کرده آثاری پر حس و حال و خیال انگیز در عرصه نقاشی و تصویرگری کتاب و نشریات کودکان بیافریند اما به مشکل بزرگ کارتون های اش هم تبدیل شده است، چرا که کارتون، عرصه مهار احساس و به نظم درآوردن افکار در قالب و مکانیزم کارتونی است و انگار روح بنی اسدی نقاش از نظم و ترتیب می گریزد و سخت قالب می پذیرد.
کارتون هنر “پیرایش” و “هدفمندی” است، حذف هرآنچه که حواس بیننده را از ایده دور می کند و جهت دادن تمام عناصر بصری و ترکیب بندی تصویر به گونه ای که مفهوم مورد نظر انتقال یابد. شاید به همین خاطر وقتی رنگ ها و ترکیب بندی های پویا و افسار گسیخته نقاشی های بنی اسدی- که یادآور رهایی ذهن و قلم مارک شاگال هستند- در کارتون هایش تکرار می شوند به شلوغی و شلختگی کادر هایش می انجامند و انرژی ایده هایش را می گیرند.
از طرف دیگر، هر زمان او ایده ها و تخیلاتش را با قالب کارتون سازگار کرده و فضای کارش را از رنگ ها، نقش ها، خط ها و جزئیات موضوعی و بصری اضافه زدوده و بر ایده اصلی متمرکز شده، خطوط نرم و روانش در ترکیب با ایده های خوب و بدیع نتایج درخشان و خلاقانه ای به بار آورده اند.
اما انگار خود او ترجیح می دهد با نقاش درونش نجنگد و قاعده ای بر آن تحمیل نکند. احتمالاً به همین سبب از دهه هفتاد گرایش او به نقاشی بیشتر و بیشتر شد و بنی اسدی کارتونیست به رغم فعالیت های پراکنده اش در نشریاتی مثل “زن”، “گل آقا” و “کیهان کاریکاتور” به حاشیه رفت، هرچند سواد بصری بالا و ذهن تحلیلگرش او را همواره در متن داوری جشنواره های کارتون و کاریکاتور قرار داده است.