گفت و گو با ابراهیم نبوی
قصه صدا و سیما و به سخره گرفتن شعور مردم
این روزها، صدا و سیمای جمهوری اسلامی، پروژه کثیف و نخ نمای اعتراف گیری را دیگر بار مقابل دوربین آورده است. شگردی که حالا از سر تکرار بی معنا شده و اسباب ریشخند مخاطبان را فراهم آورده است. “چاپ دوم” این هفته اختصاص به سه گفت و گو با افرادی دارد که روزی خودشان تحت شکنجه و فشار لب به این اعترافات ساختگی گشوده اند.
ابراهیم نبوی در گفت و گو با نیوشا بقراطی از سایت رادیو فردا تجربیاتش از پشت صحنه برنامه ی اعترافات را ایگونه شرح داده:
این پروژه اعتراف گیری چیزی است که در مورد خودم اتفاق افتاد. بار اول که زندانی شدم بعد از ۲۰ روز به من گفتند همان چیزهایی را که اعتراف کردی جلوی دوربین هم بگو، ما از این مسئله هیچ استفاده ای نخواهیم کرد و فقط می خواهیم به مسئولین نشان دهیم و بگوییم نبوی از حرف خود کوتاه آمده است.
بعد با لباس زندان رفتیم پایین، ولی گفتند برو لباس معمولی بپوش و صورتت را اصلاح کن. من خیلی طبیعی صحبت کردم اما آنها گفتند اگر این طور صحبت کنی کسی حاضر نیست تو را آزاد کند.
یعنی موارد خاصی وجود داشت که شما باید به آن اعتراف می کردید؟
یک سری سؤالهای کلی میپرسیدند که نقاط ضعف اخلاقی خودت را بگو، با چه کسانی رابطه سیاسی داشتی و یا مثلا بگو با نهضت آزادی رابطه داشتی. در حالی که اعضای نهضت آزادی همه آزاد بودند، مرا زندانی کرده بودند و میگفتند اعتراف کن که با آنها رابطه داری.
اول در زندان هم مرا تحت فشار گذاشتند که با چه کسانی در خارج تماس دارم. من گفتم هنوز گذرنامه ندارم و پایم را از ایران بیرون نگذاشتهام و اصلا در زندگی ام خارجی ندیدهام.
پس هدف خاصی را برای شما ترسیم نکردند که باید به این موارد اعتراف کنید؟
سؤالهایی را دادند که بنویسم. من جوابها را نوشتم ولی گفتند اینها فایده ندارد و این قسمتها را عوض کن. من بعضی قسمتها را عوض کردم ولی یک جاهایی را عوض نکردم. به من گفتند یک جوری باید اجرا کنی که همه فکر کنند با میل خودت اعتراف کردهای. من اول آیه قرآن خواندم، گفتند نخوان این طوری فکر میکنند ما تو را مجبور کردهایم اعتراف کنی. گفتم خوب مجبورم کرده اید.
اعتراف گیری های اخیر را چگونه می توان با گذشته پیوند داد و آیا نقاط اشتراک و افتراقی دارند؟
نقاط اشتراک دارند. فرض کنید شخصی نویسنده بوده و از حکومت انتقاد می کرده است. به او می گویند اعتراف کن که به یک باند وابسته بودی و از خارجی ها کمک گرفتی که انقلابی برای از بین بردن نظام اجتماعی به وجود بیاوری.این آدم اعتراف می کند و اتفاقا چند روز قبل از اعتراف او، روزنامه کیهان دقیقا همین حرف ها را مینویسد. بعد از اعتراف هم چند نفر دیگر را میآورند و به عنوان مشارکت در انقلاب مخملی معرفی میکنند.
با توجه به سابقه ذهنی مردم، این اعترافات چه تاثیری بر مخاطبان میگذارد؟
حکومتی که فرض را بر این می گذارد که مردم نادان و بیشعورند، به راحتی و با خوشبختی حکومت میکند و تصور میکند برای همیشه بر سر کار خواهد ماند، اما واقعیت های دیگری وجود دارد.
ما حتی یک مورد از اعترافکنندگان را سراغ نداریم که پس از آزادی از زندان، نگویند که تحت فشار مجبور به اعتراف شدهاند.
سیستم اعترافگیری سیستمی است که درآن شخصیت را خرد میکنند و احساس تنهایی را به وجود میآوردند و یک پروژه را آن قدر تکرار میکنند که انسان خودش باور میکند. بعد نقاط ضعف را بزرگ میکنند و به اندازه یک اعدام در انسان وحشت ایجاد میکنند و شخص را وادار میکنند به اندازه ۲۰ سال زندان حرف بزند.
در حال حاضر تاثیر مقطعی و سریع این اعترافات بر مخاطبان چه خواهد بود؟
صدا و سیمایی که دروغگو است و یک رئیس جمهور دروغگو در تلویزیون و در روز روشن دروغ را در چشم مردم میکند، صدا و سیمایی که در مورد حضور چهار میلیون نفر در خیابانها سکوت میکند، چنین تلویزیونی هرگز نمیتواند اعترافی پخش کند و مردم فرض را بر این بگذارند که راست است.
این اعترافات فقط در بعضی شهرهای کوچک که دسترسی به اطلاعات محدود است و برای یک زمان و شرایط موقت ممکن است تاثیر داشته باشد، اما در دراز مدت هیچ تاثیری ندارد.
مردم ایران باید واکنش نشان دهند و به محض این که اعترافی را میبینند باید بدانند شخص تحت فشار وادار شده این حرفها را بزند.
وقتی ما اعترافات را گوش میکنیم و سؤال میکنیم که آیا درست است یا نه، یعنی به بازجو این قدرت را میدهیم که زندانی را تحت فشار، کتک و انفرادی قرار دهد تا به چیزی که انجام نداده اعتراف کند.
منبع: رادیو فردا