تنالیته های طبیعی طبیعت
نمایشگاه عکس محسن طالب و مانی جهانشاهی با عنوان “رنگ، سکوت، خیال ” در گالری پائیز خانه هنرمندان برپاست. همکارمان در تهران نگاهی به این نمایشگاه انداخته است…
محسن طالب فازغ التحصیل کارشناسی ارشد مدیریت آی تی آی است که به صورت حرفه ای عکاسی می کند. وی عکاسی را به صورت تجربی آموخته است. علاقه اش به رنگ موجب شده که دست به عکاسی از منظره های طبیعت بزند و نتیجه آن خلق تصاویری با کنتراست بالا شد، وی در دنیای مجازی با مانی جهانشاهی آشنا شد و علاقه مشترک آنها و سبک یکسان کارشان باعث شد که دست به برپایی یک نمایشگاه مشترک بزنند.
مانی جهانشاهی فارغ التحصیل رشته مکانیک است. او می گوید که فقط از سوژه های واقعی و طبیعت عکاسی می کند و به دنبال ایجاد آرامش و حس وهم انگیز و خیال آلود در عکسهایش بوده است. او هم طبیعت را دنبال می کرده و به نظرش حس تنهایی که از عکسهای این نمابشگاه القا می شود مخاطب را به آرامش و سکون می رساند.
هر نشانه ای در منظره شکل واضحی دارد که میتواند ساده یا منظم باشد. در این میان اشکال غیر عادی نسبت به اشکال ساده تر بیشتر جلب توجه میکنند. بعضی از اشکال به همدیگر کمک میکنند و بعضی دیگر باعث از بین بردن تمرکز از روی دیگر نشانه ها میشوند.
نشانه ها و عناصر تمام چیزهایی هستند که یک منظره را میسازند. این نشانه ها میتوانند اشیا، خطوط، انسانها و یا حیوانات باشند.
اولین مرحله خلق کردن یک منظره خوب فراگیری چگونه دیدن این نشانه ها است.
نکته ای که عکاسان این نمایشگاه به شکلی حرفه ای از آن سود برده و به نظر همه تجربیات خود در این موارد را درقاب بندی های عکس هایشان رعایت می کنند. با دقت وتامل بیشتر بر هریک از تابلوهای موجود درگالری پائیز متوجه می شویم که طالب وجهانشاهی درانتخاب سوژه های خود به واقع یک دوران انتظار را سپری می کنند. انتظاری که نتیجه آن را درچهارچوب دوربین ها و درنهایت درشکار لحظات بکر نوری و تصویری می بینیم. اغلب عکس های آن ها دراین گالری با کنتراست بالایی به مرحله ظهور وچاپ رسیده اند و دریک نگاه کلی این همان نخستین ویژگی نمایشگاه “رنگ، سکوت، خیال”است.
با تحلیل عکس های این هنرمندان به سختی می توان لقب “عکاس طبیعت” را به آن ها نداد. چیزی که آنها رابا دیگر عکاسان طبیعت - که اصلا تعدادشان کم نیستند - متمایز میسازد، نگاه بسیار آراسته و شاعرانه اشان به طبیعت است. این دو بیش از اینکه عکاس طبیعت باشند ستایشگران طبیعت هستند.
طالب وجهانشاهی آن چنان شخصیت و وجاهتی به عکاسی رنگی خود از طبیعت می دهند که بیننده را وادار می کنند حتی طبیعت ملون را بی رنگ ببیند و دوست داشته باشد. و درتکنیک چاپ فریم های سیاه وسفیدشان آن چنان از طیف حد اکثری تنالیته های خاکستری بهره می جویند، که انسان را مواجه با آثاری می کنند که بیشترین میزان سطوح و عمق را به خود اختصاص داده است.
نور سنجی های طلایی و استفاده بهینه از آن که یکی از ملموس ترین عناصر موجود در آثار این عکاسان است کارهای آن ها را تا حد زیادی دارای روح و ظرافت می سازد.
عکاسان نمایشگاه درتکنیک های خاص خود از دیافراگمهای بسیار کوچک بهره جسته اند واین خصوصیت بارز کارشان باعث شده است تا دربرخی از فریم ها نوعی تنالیته خاص تولید شود.
دقت آن ها در ثبت جزییات چه آن هنگام که نمایی بسیار دور از بیابانها و درختان ومراتع را عکاسی میکنند، چه آن زمان که به ثبت نماهای بسیار نزدیک از صخرهها و بافتهای طبیعی میپرداختند نمودی از این مساله است و به این طریق هنر ثبت لحظات آنی آثارشان به گسترش مرزهای عکاسی سیاه و سفید و دامنههای تخیل ورزی در میانهی دو تنالیتهی محدود و خاکستریهای میانش میپردازد.
دیگر نکتهی فنی دراین آثار تاکید بر استفاده از لنزهای دارای فاصله کانونی کوتاه است. این لنزها برکنتراست صحنه ها میافزایند و تخیل بیشتری را در عکس ایجاد میکنند، درست به آن دلیل که پرسپکتیو آنها بسیار متفاوت از چیزی است که ما با چشم می بینیم. همچنین به عنوان سومین شاخص فنی در این آثار باید به خصوصیتی اشاره کرد که بدون تردید یکی از اصول عکاسی خلاقه است.عکسهای طالب و جهانشاهی هردو با هم از هندسهای برخوردار هستند که بواسطهی قواعد ریاضی و آرایش خطوط نسبت به یکدیگر احساسی ژرف را در مخاطب ایجاد میکنند. آنچه در این هندسه نقش موثری بازی میکند فیگوری است که “نور” در عکسها بر عهده دارد. همان طور که گفته شد عکاسان این مجموعه همچون یک شاعر، ساعتها در انتظار لحظهی طلایی برآمدن آفتاب صبحگاهی یا درخشش مهتاب نشسته اند تا تاثیر آن را روی نگاتیو خود ثبت کنند.
آن چه با دیدن آثار این نمایشگاه مهم جلوه می کند این است که عکاس ها تنها به موضوع و تکنیک اکتفا نکرده اند وبا کولاژی از مطالعات وپژوهش های خود دست به ابتکارات قابل تاملی در عرصه عکاسی زده اند.