مرگ آخرین بازمانده
سلطان سیاه بازی ایران و نظام مقدس
سعدی افشار پس از انقلاب ایران و به خصوص در دو دهه واپسین عمر خود هرگز شرایط اجتماعی مناسبی را تجربه نکرد.بی توجهی های مدیران وزارت ارشاد و مرکزهنرهای نمایشی ایران سبب شد تا این هنرمند در بدترین شرایط اقتصادی دوران بیماری سخت خود را سپری کند.
سلطان سیاه بازی ایران در طول حیات خود همواره به وضعیت نابسامان هنر تئاترمعترض بود و از رویه نامناسب مدیران و سیاستگذاران آن گله مند بود.افشارسال گذشته دریکی از تند ترین گفتگوهای خود خطاب به مسئولان گفته بود: این هنر مورد حمایت مسئولین قرار نمیگیرد. در شرایطی که مسئولین ما حتی نمیگذارند یک پیام تبلیغاتی برای تئاتر در تلویزیون پخش شود نمیتوان انتظار داشت که نمایش سیاه بازی به شکل حرفهای دنبال شود و احیا شود. زنده نگه داشتن فرهنگ و سنتها برای مسئولین ما تبدیل به یک شعار شده و وقتی پای عمل به میان میآید میبینیم که کاری برای رشد و زنده نگه داشتن آیین و سنتهایمان نمیکنند.
به این ترتیب روند بی توجهی های مدیران ارشد ارشاد و حوزه تئاتر به آخرین بازمانده سیاه بازی ایران آغاز شد.
او که بیش از۶۰ سال در نمایشهای سنتی سیاه بازی ایفای نقش میکرد، اردیبهشت سال گذشته به علت عفونت ریوی در بیمارستان بستری شد. بهروز صاحب اختیاری مدیر بیمارستان آسیا با تایید این خبر به خبرنگار روز گفت: “در خصوص بیمار سال گذشته آقای سعدالله رحمتخواه مشهور به سعدی افشار به اطلاع شما می رسانم که بیمار پس از چند روز که به حالت نیمهکما در منزلش بوده توسط دوستان و همکارانش ابتدا به بیمارستان سینا و پس از آن به بیمارستان آسیا انتقال داده شد.آن روزها ایشان وضعیت بسیار وخیمی داشتند و با وجود اینکه این فرد از هنرمندان بزرگ کشور محسوب می شوند هیچ گونه حمایت مالی و حتی معنوی از سوی اطرافیان وی صورت نگرفت.”
چند روز پس از مرخصی بیمارستان، وی به دلیل بیماری پوکی استخوان از ناحیه لگن و کمر دچار شکستگی شد. آقای سیاه بازی ایران که چندینماه با این بیماری دست و پنجه نرم میکرد توانایی مالی برای تهیه آمپولهای مربوطه را هم نداشت.
او درباره وضعیت جسمانی خود به خبرنگار نمایش گفته بود: شرایط جسمانی خوبی ندارم و درد بسیاری را تحمل میکنم. ماهها است که پوکی استخوان دارم و باید آمپولی را به صورت ماهانه مصرف کنم که قیمتش یک میلیون تومان است.از زمانی که دکتر اعلام کرد باید این آمپول را به صورت ماهانه مصرف کنم تا به امروز نتوانستم حتی یک آمپول را خریده و مصرف کنم. مصرف نکردن این آمپول باعث شده که درد بسیاری داشته باشم.در خانه ماندهام و منتظر عزرائیل هستم تا به سراغم بیاید.به دلیل شرایط مالیام توانایی داشتن پرستار را ندارم و تنها یکی از دوستانم به من سر میزند.
حرف های سعدی افشار در رسانه های عمومی سبب شد تا مسئولان تئاتر به فکر راه اندازی برنامه ای تحت عنوان “گلریزان ” بیفتند.نتیج ه این مراسم که در تاریخ ۱۹ اسفندماه و با حضور تعداد محدودی از مدیران و هنرمندان تئاتر با گردهم آیی در باغ موزه قصربرگزار شد، ۶ لوح تقدیر و جمع آوری مبلغ یک میلیون تومان بود. ۵۰۰ هزارتومان این مبلغ از سوی مدیر مرکز هنرهای نمایشی و ۵۰۰ هزار تومان دیگر از طرف جشنواره تئاتر شمسه بود.
سعدی در این مراسم خطاب به میهمانان و برگزارکنندگان گفت: “از تک تک خانمها و آقایان نهایت تشکر را دارم.محبت کردید که برای من ناچیز تا اینجا آمدید و من دست و پایتان را میبوسم…”
بعد از یک هفته یکشنبه ۲۷ اسفند جمعی از هنرمندان عرصه سینما و تلویزیون برای جمع آوری کمک مالی در برج میلاد دور هم جمع شدند تا برنامه قبلی جبران شود.
این برنامه در حاشیه برپایی برنامه نوروزی خیمه شببازی در برج میلاد صورت گرفت.باران کوثری، ویشکا آسایش، مهراوه شریفی نیا، حامد بهداد، صابر ابر، رویا تیموریان، پانته آ بهرام و…از جمله حاضران در این مراسم بودند.
روزنامه شرق، موسسه فرهنگی هنری رهگذر، هفت اقلیم، نشر ثالث، موسسه فرهنگی بتهون، کافه شیراز، کافه اخرا، کافه ویونا، کافه آن و کافه سالن چهارسو هم از حامیان این مراسم بودند.
رضا رضامندی از هنرمندان نمایشهای ایرانی و از دوستان نزدیک زندهیاد سعدی افشار که در لحظه درگذشت وی کنارش بود با اشاره به اینکه در روزهای اخیر بیماری افشار شدیدتر شده بود یادآور شد: سعدی افشار میگفت دوست دارم در خانه خودم بمیرم. در چند روز اخیر سعدی افشار مدام از من میپرسید که روز جمعه کی از راه میرسد. روز دوشنبه از بیمارستان مرخص شد و به خانه آمدیم ولی روز سهشنبه دوباره حالش بد شد. میخواستیم مجددا به بیمارستان منتقلاش کنیم که گفت از بیمارستان خوشش نمیآید و دوست دارد در خانه خود باشد. با نزدیک شدن به اذان ظهر روز جمعه مدام حالش بدتر میشد تا در نهایت و در حالی که او را در آغوش گرفته بودم چشم از جهان فروبست.
”عالیجناب سیاه پوش” و “مستر چارلی چاپلین ” از جمله لقب های وی در ایران محسوب می شدند.