زندگی هانا آرنت بر پرده سینما
زیستن واقعی، تنها در حاشیه زیستن است
عاطفه گرگین/ مدرسه فمینیستی
زندگی “هانا آرنت” فیلسوف سرشناس آلمانی به کارگردانی مارگرته فون تروتا تاکنون تماشاگران بسیاری را به سوی خود جلب کرده است. این قلم، فیلم آرنت را در فستیوال بین المللی فیلم زنان دیده است. در این فستیوال، ۲۰۰۰ نفردر یک شب به دیدن فیلم هانا آرنت آمدند. آرنت اگرچه فمینیست نبود و نظر انتقادی به جنبش فمینیسم داشت و این جنبش را جدا از مردم بررسی میکرد ولی به دلیل کارآیی انسانی فلسفی سیاسی در دوران خود، در فستیوالی بین المللی فیلم زنان مطرح میشود. او در فستیوالی مطرح میشود که برگذارکنندگانش، سینمادوستان و سینماگران فمینیست و یا هواداران آنان هستند. آرنت در این دوران به عنوان زنی متفکر در میان فمینیستهای اندیشمند جای ویژهای دارد.
خانم کارگردان در این فیلم به بخشی اززندگی این فیلسوف یهودی آلمانی میپردازد و فعالیتهای او را در سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۴ به دید و ذهن تماشاگران میسپارد.
خانم مارگرته فون تروتا در این فیلم از دود سیگار هم برای اندیشیدن و اندیشه ورزی سود میبرد. دود سیگار از اول تا آخر فیلم هانا آرنت را تنها نمیگذارد حتی در زمانی که آرنت را دوستانش بخاطر پای فشاری و ایستادگی برای اثبات نظریاتش مدتی ترک و منزوی میکنند.
موضوع اصلی فیلم، زندگی و اندیشههای هانا آرنت در فاصله بین این سالها در نیویورک است که با ربودن آدلف آیشمن در مه ۱۹۶۰ در آرژانتین توسط موساد آغاز میشود. آرنت در آوریل ۱۹۶۱ به عنوان خبرنگار از طرف نیورک تایمز در دادگاه آیشمن شرکت میکند. او در پایان این محاکمه در کتابی بنام “آیشمن در اورشلیم” گزارشی از ابتذال و شرارت را انتشار میدهد که در واقع شخصیت آیشمن را به تصویر و کلام سپرده است.
فیلم به فرار هانا آرنت به امریکا و حتی به کشتار یهودیان از سوی نازیها نمیپردازد، بلکه تنها به رابطه او با استادش، هایدگر فیلسوف مشهور آلمانی اشاره کوتاهی دارد. آرنت که خود را از شاگردان او میداند و به اندیشههایش علاقمند است به هایدگر میاندیشد و به او نزدیکتر میشود و این نزدیکی به رابطه عاطفی میان آن دو میانجامد.
بحثها و گفتگوها درباره جنایات نازیبین روشنفکران و هانا آرنت در دانشگاه و در اتاق او و نوشیدن و سیگار کشیدن و دود آن را به گذشته تاریک و آینده مجهول ارسال داشتن خود حکایت از رابطه کارگردان با عمق اندیشه آرنت دارد. کارگردان از فیلمهای مستند محاکمه آیشمن و نظریهٔ ـ ابتذال و شرارت ـ آرنت در به انجام رساندن این فیلم سود برده است.
آرنت در سال ۱۹۴۰ توسط نازیها در فرانسه دستگیر و به اردوگاه مرگ فرستاده میشود، اما او از بازداشتگاهاش میگریزد و به امریکا میرود. در نیویورک آرنت در کنار تدریس و تحقیق در دانشگاه هم به یهودیان اروپا کمک میکند و هم صهیونیسم را مورد انتقاد قرار میدهد. تئوری سیاسی هانا آرنت استوار بر نوع نگرشهای سیاسی بود. او مدافع آزادی و برابری بود و منتقد و مخالف ایدئولوژیها؛ نه فاشیسم پسندبود، نه کمونیست پسند و نه ناسیونالیسم تندرو. او علیه خشونت نگاشت. او بر این نظر بود که کاربرد خشونت نشانهٔ داشتن قدرت نیست، بلکه نشانه ضعف است. خشونت وقتی به میان میآید که سیاست از میان رفته و بیمعنا شده باشد.
هانا آرنت که تحت تاثیر اندیشه و شخصیت هایدگر بود در سال ۱۹۴۵ به ماریا سیر، استاد خود نوشت: در شرایط امروز زیستن شرافتمندانه تنها در حاشیه زیستن است، اگرچه خطر انواع مرگها او را تهدید کند.