فیلم روز♦ سینمای جهان

نویسنده
آرینا امیر سلیمانی

فیلم های روز سینمای جهان

balck_dahila.jpg

کوکب سیاه The Black Dahlia

کارگردان: برایان د پالما. فیلمنامه: جاش فرایدمن بر اساس رمانی از جیمز الروی. موسیقی: مارک ایشام. مدیر فیلمبرداری: ویلموش زیگموند. تدوین: بیل پنکاف. طراح صحنه: دانته فره تی. بازیگران: جاش هارتنت[دوایت بلیکرت]، اسکارلت جوهانسون[کی لیک]، آرون اکهارت[لی بلنچارد]، هیلاری سوانک[مدلین لینسکات]، میا کرشنر[الیزابت شورت]، مایک استار[راس میلارد]. ۱۲۱ دقیقه. محصول ۲۰۰۶ آلمان، آمریکا. نامزد شیر طلایی جشنواره ونیز.

دهه ۱۹۴۰، لس آنجلس. جسد دختری به نام الیزابت شورت در حالی که از وسط به دو نیم شده، یافته می شود. دوایت بلیکرت و لی بلنچرد کارآگاهان پلیس مامور تحقیق درباره این پرونده می شوند. دوایت در جستجوهایش به دختری جذاب و شبیه به الیزابت به نام مدلین لینسکات برخورد کرده و عاشق وی می شود. همزمان لی که دوست دختری زیبا به نام کی دارد، کشته می شود. دوایت که دریافته لی و بسیاری دیگر از مامورین پلیس فاسد هستند، تصمیم دارد تا راز مرگ الیزابت را به تنهایی کشف کند. او به زودی درمی یابد که مدلین و خانواده او در ماجرای مرگ الیزابت دخیل هستند، اما رابطه پر حرارت میان او و مدلین و از سوی دیگر عشق بر زبان نیامده اش نسبت به کی همه کارها را بیش از پیش برای دوایت سخت تر می کند.

چرا باید دید؟

به جرات می توان گفت آخرین ساخته استاد برایان دپالما که حاصل بیش از چهار دهه فیلمسازی است، یکی از بهترین فیلم های امسال است که هر عاشق سینمایی را به وجد می آورد. کوکب سیاه که بر اساس پرونده مشهور و همچنان گشوده مرگ الیزابت شورت در سال ۱۹۴۷ و کتاب جیمز الروی به همین نام- منتشر شده در ۱۹۸۶- ساخته شده، به یکی از سیاه ترین و بدنام ترین حوادث قرن بیستم آمریکا می پردازد. این واقعه که تا به امروز یک نسخه سینمایی دیگر[اعتراف های حقیقی، ۱۹۸۱، اولو گروسبارد] یک فیلم مستند[دختری از مدفورد، کایل جی وود] و یک فیلم تلویزیونی[کیست این کوکب سیاه؟، ۱۹۵۷، رابرت لینسکی]ساخته شده، در دستان سازنده روش کارلیتو تبدیل به فیلمی نمونه ای در ژانر نوآر شده است. جیمز الروی که بر اساس داستان های او تا امروز فیلم های پلیسی/جنایی معروفی چون محرمانه:لس آنجلس ساخته شده، بر خلاف پیشگامان و استادان خود قهرمانش را نه از میان کارآگاهان خصوصی، بلکه از میان مامورین پلیس انتخاب کرده و از این رهگذر نگاهی از درون به فساد در تشکیلات پلیس می اندازد.

کوکب سیاه که با سرمایه ۵۰ میلیون دلار تهیه شده، از نظر طراحی صحنه، لباس و موسیقی در نوع خود کم نظیر است و حال و هوای دهه ۱۹۴۰ آمریکا را به خوبی زنده می کند. اما انتخاب جاش هارتنت و بازی کم جان او از تاثیر روایت و کوشش های دیگر عوامل به شدت کاسته و تنها زیبایی نفس گیر خانم جوهانسون است که در کنار بازی سوانک به نقش یک زن مرگبار[که جایگزین اوا گرین و فیروزا بالک شد]، فیلم را سر پا نگاه می دارد. تماشاگر با دیدن هارتنت یقیناً بر نبود هنرپیشگانی چون بوگارت یا رالف میکر افسوس خواهد خورد. اما این انتخاب غلط نمی تواند دستاورد دپالما را کلاً زیر سوال ببرد، حتی اگر در گیشه موفقیت مالی زیادی به چنگ نیاورده باشد. البته این پروژه در دستان دیوید فینچر-که به شدت علاقمند ساختن فیلمی سه ساعته و سیاه و سفید بر اساس این ماجرا بود - فیلم مدرن تر و پر تحرک تری از کار در می آمد. کوکب سیاه یک محله چینی های دیگر نیست، اما یک فیلم حرفه ای به معنای کاملاً کلمه است که دیدن آن به دوستداران فیلم های جنایی/پلیسی و فیلم های دپالما توصیه می شود.

ژانر: جنایی، درام، راز آمیز، تریلر.

I_Am_a_Sex_Addict.jpg

من یک معتاد به سکس هستم I Am a Sex Addict

نویسنده و کارگردان: کاوه زاهدی. موسیقی: هیلاری سولداتی. مدیر فیلمبرداری: گرگ واتکینز. تدوین: تامس لاگورچی، کاوه زاهدی. بازیگران: کاوه زاهدی[کاوه]، ربه کا لرد[کارولین]، امیلی مورس[کریستا]، آماندا هندرسن[دوین]، گرگ واتکینز[گرگ]. ۹۸ دقیقه. محصول ۲۰۰۵ آمریکا. برنده جایزه بهترین فیلمی که در سینمای نزدیک شما نمایش داده نمی شود از جشنواره گاتام.

خود زندگی نامه کاوه زاهدی که درمی یابد به سکس معتاد است و علاقه بیش از اندازه ای به رابطه با روسپی ها دارد. این کشف بر زندگی زناشویی او، روابط اش با دیگران و کارش به عنوان یک فیلمساز تاثیرات زیادی می گذارد.

چرا باید دید؟

رابرت کاوه زاهدی متولد ۱۹۶۰ از پدری ایرانی، فارغ التحصیل فلسفه از دانشگاه ییل و از دوستداران ژان لوک گودار است که از سال ۱۹۹۱ با ساختن فیلم کوتاه کمی رسمی تر شروع به فیلمسازی کرد. کمی رسمی تر نامزد جایزه بزرگ هیئت داوران جشنواره سندنس شد، اما آخرین فیلم او در کمال تعجب از سوی همین جشنواره پذیرفته نشد. تا این که جشنواره گاتام جایزه ای نثار فیلم کرد و IFC نیز پخش آن را بر عهده گرفت. کاوه تا امروز نویسنده، بازیگر، کارگردانی و تدوین گر ۸ فیلم بلند و کوتاه بوده ودر فیلم Waking Life ساخته ریچارد لینکلیتر نیز به نقش خودش ظاهر شده است. کاوه تا امروز جوایز متعددی از جمله تقدیرنامه ویژه انجمن منتقدان سن فرانسیسکو برای فیلم Underground Zero[۲۰۰۲] و جایزه یک عمر فعالیت هنری از جشنواره بین المللی فیلم داهلونگا Dahlonegaدریافت کره است.

ساختن من یک معتاد به سکس هستم تقریباً ۱۵ سال طول کشیده که هفت سال آن به فیلمبرداری های پراکنده اختصاص داشته است. یکی از دلایل اصلی این کار از دست رفتن آپارتمان کاوه در لس آنجلس-یکی از لوکیشن های اصلی فیلم- و بازگردانده شدن بازیگر زن اصلی فیلم به فرانسه بوده، که هر دو در فیلم منعکس شده اند.

من یک معتاد به سکس هستم برای کسانی که کمدی های وودی آلن را می پسندند یک کشف و اتفاق تازه خواهد بود. کاوه مانند وودی در آنی هال رو به دوربین ایستاده و از مشکلات خود با جنس مخالف صحبت می کند. اما حاصل کار او کمی امروزی تر و جدی تر و بی پرواتر از وودی آلن است، هر چند که دغدغه های هر دو فیلمساز یکی باشد.

ژانر: کمدی، زندگی نامه.

american_dreamz2.jpg

آمریکن دریمز/رویای آمریکایی American Dreamz

نویسنده و کارگردان: پل ویتز. موسیقی: استیون تراسک. مدیر فیلمبرداری: رابرت الزویت. تدوین: مایرون کرستین. طراح صحنه: ویلیام آرنولد. بازیگران: هیو گرانت[مارتین تویید]، دنیس کواید[رئیس جمهور استاتن]، مندی مور[سالی کندو]، ویلم دفو[مدیر]، کریس کلاین[ویلیام ویلیامز]، مارشیا گی هاردن[همسر رئیس جمهور]، جنیفر کولیج[مارتا کندو]. ۱۰۷ دقیقه. محصول ۲۰۰۶ آرمیکا.

سالی آرزو دارد که ستاره موسیقی شده ودر برنامه تلویزیونی American Dreamz شرکت کند. او برای این کار دوست پسرش را ترک کرده و با مجری این برنامه مارتین تویید رابطه برقرار می کند. همزمان عمر، پسری عرب پا به آمریکا می گذارد تا با اقوام خود ملاقات کند و تصادفاً برای حضور در این مسابقه انتخاب می شود. رئیس جمهور آمریکا نیز که دچار افسردگی شده، به پیشنهاد معاون اش تصمیم می گیرد در این مسابقه شرکت کند. دردسر موقعی شروع می شود که بستگان عمر از او می خواهد تا بمبی به بدن خود بسته و استودیو را منفجر کند.

چرا باید دید؟

اگر باورتان نمی شود که ضد آمریکایی ترین فیلم ها در هالیوود ساخته می شوند، کافی است به تماشای آمریکن دریمز یا رویای آمریکایی بروید. همه چیز برای دست انداختن این رویا و قوی ترین مرد جهان امروز- که طبیعتاً رئیس جمهور آمریکاست- آماده شده است. از ایده دست کمک دراز کردن او بر اثر افسردگی به سوی یک شومن بگیرید تا حضور اعراب در آمریکا که قرار است هالیوود –یعنی صادر کننده فساد غرب به دنیای اسلام- را نابود کند. بگذریم از این که آرزوهای سالی و دیگرانی هم که در این مسابقه قرار است شرکت کنند، تا چه حد کوچک، مسخره و کمیک است.

پل ویتز متولد ۱۹۶۶ نیویورک فرزند جان ویتز طراح مد و نویسنده که با شیرینی آمریکایی[۱۹۹۹]، درباره یک پسر[۲۰۰۲] و در جمع همکاران خوب[۲۰۰۴] به اندازه کافی شناخته شده، این بار به سراغ موضوعی رفته که می تواند ادامه راه را برایش مشکل کند. چون American Dreamz که با سرمایه ۱۹ میلیون دلار تهیه شده در گیشه فقط نیمی از این هزینه را برگردانده که نشان دهنده بی علاقگی[و حتی نفرت] تماشاگر آمریکایی به شوخی با بت های ذهنی خویش است. حتی منتقدین نیز به وی تاخته اند که سرمشق او در نگارش فیلمنامه قسمت هایی از سریال بت آمریکایی”American Idol” بوده، چیزی که ویتز به شدت آن را رد می کند. با این وجود اگر زیبای آمریکایی را پسندیده اید، تماشای این یکی را هم از دست ندهید. چه دیدید شاید در اسکار امسال به همان اندازه هم موفقیت کسب کند!

ژانر: کمدی، موسیقی.

Beowulfe_grendel.jpg

بیوولف و گرندیل Beowulf & Grendel

کارگردان: استورلا گونارسون. فیلمنامه: اندرو رای برزینس. موسیقی: هیلمار اورن هیلمارسون. مدیر فیلمبرداری: یان کیسر. تدوین: جف وارن. طراح صحنه: آرنی پال یوهانسون. بازیگران: جرارد باتلر[بیوولف]، استلان اسکارسگارد[هروتگار]، اینگوار سیگوردسون[گرندیل]، سارا پولی[سلما]، ادی مارسون[برندان]. ۱۰۳ دقیقه. محصول ۲۰۰۵ کانادا، انگلستان، ایسلند.

گرندیل زال در کودکی شاهد قتل پدرش به دست پادشاه هروتگار و اشغال سرزمین اش می شود. سال ها بعد او که مردی قوی شده، با کشتن همراهان روتگار شروع به انتقام گرفتن از وی می کند. روتگار نیز بیکار ننشسته و بیوولف و گروه اش را اجیر می کند تا گرندیل را یافته و از میان ببرند. اما به زودی شرف سربازی بیوولف مشکلات تازه تری برای هروتگار تولید می کند…

چرا باید دید؟

بیوولف و گرندیل آخرین فیلم استورلا گونارسون یکی از تحسین شده ترین کارگردان های سینما و تلویزوین ایسلند بر اساس قدیمی ترین اشعار حماسی کهن انگلو ساکسون ساخته شده است. و قرار بوده تا مانند منبع اقتباس اش که همچون شاهنامه به شکلی اپیزودیک به ستایش از جوانمردی و شجاعت بپردازد، اما در مقایسه با فیلم های موفق پیشین گونارسون اثری کم جان از آب در آمده که تماشاگر را در نیمه اول فیلم از ادامه تماشای آن اندکی سرخورده می کند. اما از نیمه دوم تا پایان آن با ورود پیرنگ عاشقانه سلما همه چیز رو به بهبود می گذارد. البته به نظر می رسد که فیلم فقط دست گرمی و تمرین شمشیر بازی جرارد باتلر برای بازی در فیلم ۳۰۰ اسپارتی [که قرار است در سال ۲۰۰۷ اکران شود و ماجرای نبرد ۳۰۰ اسپارتی با سپاه خشایارشاه در گردنه ترموپیلروایت می کند] است. با این حال اگر از داستانهای اساطیری انگلو ساکسون اطلاع چندانی ندارید بیوولف و گرندیل می تواند شروع خوبی برای آشنایی با این افسانه ها باشد. شخصاً ترجیح می دهم فیلم قبلی گونارسون پرندگان کمیاب را تماشا کنیم. شاید هم به انتظار کار بعدی او بنشینم!

ژانر: اکشن، ماجرایی، درام، فانتزی.

nacho_libre.jpg

ناچو لیبره Nacho Libre

کارگردان: جرد هس. فیلمنامه: جرد هس، جروشا هس و مایک وایت. موسیقی: دنی الفمن. مدیر فیلمبرداری: خاویر پرز گروبه. تدوین: بیلی وبر. طراح صحنه: گیدیون پونته. بازیگران: جک بلک[ناچو/ایگناسیو]، آنا دل لا رگوئرا[خواهر انکارناسیون]، هکتور خیمه نز[اسکواله تو]، داریوس رز[چانچو]، کوئیسس آریاس[خوان پابلو]. ۹۲ و ۱۰۰ دقیقه. محصول ۲۰۰۶ آمریکا.

ایگناسیو مردی جوان که در یک صومعه در مکزیک بزرگ شده، در همان جا به عنوان آشپز کار می کند. او از کودکی به ورزش علاقه داشته، اما غذاهایی که می پزد چندان به مذاق بچه های صومعه خوش نمی آید. دلیل اصلی این کار نبود پول کافی برای خرید مواد غذایی بهتر است. ایگناسیو که به راهبه ای جوان به نام اینکارناسیون دل بسته، برای کسب احترام او و به دست آوردن پول برای خریدن غذای بهتر برای بچه های صومعه تصمیم می گیرد تا در یک تورنمنت کشتی کچ شرکت کند. ایگناسیو ابتدا دستیاری به نام اسکواله تو برای خود پیدا کرده و سپس با پوشاندن صورت خود به وسیله نقاب و انتخاب نام ناچو لیبره وارد مسابقات می شود.

چرا باید دید؟

ناچو لیبره یکی از شگفتی های امسال اکران آمریکاست. سومین فیلم جرد هس متولد ۱۹۷۹- که با ساختن فیلم های تبلیغاتی و ویدیوکلیپ وارد سینما شده- با سرمایه ای ۳۲ میلیون دلاری تولید شده و تا این لحظه بیش از ۸۰ میلیون دلار عایدی داشته و هر لحظه بر این مقدار افزوده می شود. اما راز این موفقیت چیست؟

هس که در سال ۲۰۰۴ با فیلم Napoleon Dynamite موفق شد جوایز متعددی به دست آورده و نامزد جایزه بزرگ هیئت داوران جشنواره سندنس نیز بشود، فرمول ساده ای داشت [کمدی درام ساده ای درباره کمک چند دست دبیرستانی به همدیگر] که در اینجا بار دیگر تکرار شده، اما برگ برنده اصلی وی هنرپیشه ای به نام جک بلک است که بعد از درخشیدن در کینگ کونگ بار دیگر نام خود را با فاصله ای کوتاه بر سر زبان ها انداخته است. ناچو لیبره یک کمدی اسلپ استیک امروزی است که در شوخی با مسابقات محبوب آمریکایی ها و مکزیکی ها تا حد سنت شکنانه ای پیش می رود. زد و بندهای پشت پرده به جای این که دستمایه ای افشا گرانه باشد، تبدیل به شوخی نه چندان تازه ای شده که در روند حوادث فیلم تبدیل به محرک ایگناسیو می شود. در مجموع از نگاه منتقدی سخت گیر ناچو لیبره یک فیلم کلیشه ای و متعارف است، اما فراموش نکنید که خوب به کار بستن کلیشه ها هم مهارت می خواهد. و از همه مهم تر اگر این فرمول ها موفق نمی شدند، دیگر کلیشه ای به وجود نمی آمد. پس عجاالتاً زنده باد کلیشه و جک بلک و ناچو لیبره!

phat_girlz.jpg

دختر چاق Phat Girle

نویسنده و کارگردان: نگست لیکه. موسیقی: استیون ادلمن. مدیر فیلمبرداری: جان ال. دمپس جونیور، دین لنت. تدوین: زیک ارنولد. طراح صحنه: ناتاشا بومگاردنر، وارن آلن یانگ. بازیگران: مو’نیک[جزمین بیلتمور]، کندرا سی. جانسون[استیسی]، جوی فول دریک[میا]، جیمی ژان لوئی[دکتر تونده]، گادفری[اکیبو]، اریک رابرتز[رابرت مه یر]، جک نوزورثی[ریچارد اکهارد]. ۹۹ دقیقه. محصول ۲۰۰۶ آمریکا.

جزمین بیلتمور فروشنده چاق لس آنجلسی آرزو دارد که زیرپوش هایی زیبا برای خود و زنان هم قواره اش طراحی کند. اما اعتماد نفس او- زمانی که رئیس از خود راضی اش ریچارد اکهارد نمی پذیرد تا طرح های او را به رابرت مه یر نشان دهد- از میان می رود. از طرف دیگر تلاش های او برای کاهش وزن خود چندان موفقیت آمیز نیست و فقط باعث از میان رفتن پول و زمان وی می شوند. تا این که در سفری تفریحی به پالم اسپرینگز که توسط دوست لاغر اندام و سکسی او استیسی طراحی شده با دکتر تونده اهل نیجریه که برای دیدار از میا دختر خاله اش - دوست مشترک استیسی و جزمین- به آمریکا آمده آشنا می شود. تونده خیلی زود به جزمین اظهار علاقه می کند، اما جزمین از توجه او به خودش کمی مشکوک است. اما عشق همه چیز را حل خواهد کرد.

چرا باید دید؟

قابل توجه خانم ها و آقایانی که از نبود لباس های سایز بزرگ همیشه در عذابند و اعتماد به نفس خود را- به خاطر چاقی شان- هنگام برخورد با جنس مخالف از دست می دهند: دختر چاق همانی است که دنبالش بودید. یک فیلم کم هزینه و ۳ میلیون دلاری- چون هیچ تهیه کننده ای حاضر به پذیرش ریسک سرمایه گذاری روی فیلمی با قهرمان مونث چاق نبود- که فقط در اکران اولیه اش بیش از دو برابر این مبلغ را به چنگ آورده است.

دختر چاق اولین تجربه کارگردانی نگست لیکه است که قبلاً قسمت هایی از سریال موفق قرار ملاقات کورکورانه”Blind Date”[۱۹۹۹] را نوشته بود. دختر چاق نیز قصه ای درباره عشق واقعی دارد که بزرگ و کوچک[از نظر جثه یعنی] نمی شناسد و توانسته به خوبی این مایه را در گونه کمدی بگنجاند. البته مقداری از توفیق فیلم مدیون خانم مو’نیک[Mo’Nique] است که سابقه ای قابل توجه در مجری گری و اجرای کمدی های تک نفره دارد. با این حال کارگردان مونث فیلم زمانی طولانی را صرف می کند تا به گره اصلی داستان –آشنایی جزمین و تونده- برسد در حالی که انبانش از حوادث جالب اندکی تهی است. ولی اگر مدت هاست نخندیده اید، شاید دختر چاقی که کمی هم بد دهان است و کمی سکس [از نوع متفاوت و قلنبه]بتواند دقایق خوشی برای شما فراهم کند. یادتان نرود چاق ها دل دارند و می توانند شوهران یا همسران خوش تیپ تر از خود به تور بزنند!

ژانر: کمدی.

Beyza_n_n_Kad_nlar_.jpg

زنان بیضا Beyza’nın Kadınları

کارگردان: مصطفی آلتی اوکلار. فیلمنامه: نوکهت بیچاکچی، ابرو حاجی اوغلو. موسیقی: فاهیر آتاک اوغلو. مدیر فیلمبرداری: سویکوت توران. تدوین: ارهان آجار. طراح صحنه: آصلی تومن. بازیگران: تامر کاراداغلی[فاتیح]، دمت اوگار[بیضا]، لونت اوزومجو[دوروک]، آردا کورال[ناعیم]، انگین هپیلری[حسین]، براک توزونتاچ[فیگن]، مینه چایراوغلو[سرآپ]. ۱۲۷ دقیقه. محصول ۲۰۰۶ ترکیه.

اجساد تکه تکه شده چند زن و مرد در محله های مختلف استانبول کشف می شود. کارآگاه فاتیح مسئول رسیدگی به این پرونده می شود. روسایش از وی می خواهند برای یافتن این قاتل سریالی از کمک دوروک- روانشناس متخصص امور جنایی- استفاده کند. فاتیح با دنبال کردن رد قربانیان موفق می شود سرنخ هایی به دست آورده و اعلام می کند که قاتل یک زن است که هر بار با تغییر قیافه و انتخاب نامی دیگر دست به جنایت می زند. اما شک دارد که این زن به تنهایی دست به این قتل ها زده باشد. سرنخ ها فاتیح رابه سوی بیضا، همسر دکتر دوروک هدایت می کنند. از طرف دیگر بیضا که دچار بیماری چند شخصیتی بودن است، خود را قاتلی می پندارد که هر بار پس از ارتکاب جنایت، دچار فراموشی می شود. اما به زودی با ناپدید شدن یک قربانی دیگر همه چیز دگرگون می شود.

چرا باید دید؟

مصطفی آلتی اوکلار متولد ۱۹۵۸ از نام های مطرح سینمای ترکیه است و سهمی به سزا در نوزایی اخیر این سینما دارد. آلتی اوکلار طب خوانده، اما در سال ۱۹۸۹ با ساختن فیلمی کوتاه به نام خط من دکتر بودن را به نفع فیلمسازی رها کرد. اولین فیلم بلندش خنجری به دریا افتاد[۱۹۹۲] نام داشت که از سوی وزارت فرهنگ جایزه ای دریافت کرد. نمایش هر کدام از فیلم های بعدی او استانبول در زیر بال های من[۱۹۹۵]،Ağır roman، آسانسور[۱۹۹۹]، او اینک سرباز است[۲۰۰۲] و حمام[۲۰۰۵] در تاریخ سینمای معاصر ترکیه حادثه ای به شمار می رود. زنان بیضا نیز قرار بوده تا در ردیف این فیلم ها قرار گرفته و استانداردهای تولید تریلرهای پلیسی را ارتقا دهد؛ که اگر از نظر بصری و تکنیکی نیز موفق شده باشد، لااقل از نظر قصه ای که دستمایه کار وی قرار گرفته چنین نشده است.

زنان بیضا که گوشه چشمی به سکوت بره ها، سه چهره ایو و سریال بررسی محل جنایت”CSI” دارد، از جهت پیرنگ داستانی، هم چنین پرداخت دیداری شنیداری اش فیلمی قابل پیش بینی است که کاملاً با قواعد و قراردادهای این ژانر هماهنگ است. البته قصه اشاراتی به جامعه امروز ترکیه و زخم هایی که هنوز خون چکان است دارد، مانند تبلیغاتی که مذهبیون و رجب طیب اردوغان برای ممنوعیت فحشا به راه انداخته بود و هم چنین قتل های ناموسی یا به قصد اصلاح جامعه[اجرای قانون مذهبی توسط فرد]که نمونه بارز آن در ایران سال های اخیر سعید حنایی بود. کسی که مانند دکتر دوروک به قصد تمیز کردن جامعه شروع به کشتار زنان و مردانی کرده بود که مصداق عینی فاسد کنندگان روی زمین بودند. تماشای فیلم لااقل از این منظر می تواند تلنگری به روح تماشاگر ایرانی باشد. اگر قصدتان دیدن یک فیلم جنایی/روانشناختی خوش ساخت هم باشد، زنان بیضا بهترین انتخاب است.

ژانر: اکشن، جنایی، ماجرایی.