مهرداد شیبانی
پائیز در هواجاری است و دو سه روز دیگر در تقویم هم ماه اول ایرانی، فصل برگریز را با نام “مهر” رسمیت می دهد. جهان باشور و شوق درانتظار زایش “دانه هستی” است که به آن “ذره الهی” هم گفته اند. هسته ای که دانش بر این باور است در”انفجار عظیم “ متولد شده و هستی را در زمین از نیستی رویانده است، و هرچه در زمین است از این ذره آغازین است و اکنون وقت بازسازیش در آزمایشی که تاریخ راورقی به اندازه همه اعصار خواهد زد.
در این آزمایش یک ایرانی هم هست. دانشمندی که در زادگاه او امام جمعه ای سازنده سینما را “ناکس” می خواند، همتایش نگاه کردن گوینده زیبای تلویزیون را گناه می داند ومرجع تقلیدی موبایل رااز هروئین خطرناک تر می شمارد. اینها همه در شهرهای مختلف ایران است و در ابرشهر تهران، وقتی محمدخاتمی وارد مجلسی می شود حضورش را با “کف” گرامی می دارند و به شیخ کروبی با “صلوات” خوش آمد می گویند. و در همان حال ده هزار نفرگرد می آیند تا “جشن سینما” را باهلهله و آتش بازی به تماشا بنشینند.
در دل همین شهر، درکاخی که روزگاری “شاه” بر تخت جلوس می کرد و “یاوه های” نخست وزیر روشنفکر تحصیل کرده فرنگ را در باره پیشرفت حیرت انگیر کشور می شنید و سرتکان می داد، امروز “رهبر” با لبخند به پیشکاری گوش می کند که ایران را جائی مثل بهشت تصویر می کند. شیخ کروبی که سه سال پیش دو ساعتی خوابش برد و این “مقام” را که در ظاهر نام “رئیس جمهور” دارد ودرعمل جز دست بوسی قدرت نیست، باخت و حالا با تمام نیرو می کوشد در انتخابات سال آینده ردای باخته را پس بگیرد از شعبده درحضور “رهبری که برای نابودکردن فرعونیت آمده است” به حیرت می افتد و می گوید: “گزارش رئیسجمهور به نحوی بود که انگار جامعه ما یک بهشت برین است، همه ما در آن جلسه مبهوت شدیم و گفتیم جلالخالق از این زندگی خوب و حتی بزرگواری بعد از جلسه به من گفت واقعا جامعه ما اینطور است که ما خبر نداریم و در مجموع در آن جلسه چیزهای عجیب و غریب و البته شنیدنی مطرح شد.“
و روزنامه ارگان حزب آقای کروبی که محمد قوچانی به او “نشان سرخ دلیری” می دهد می نویسد: “دولت نهمیها برخلاف شعارهای عدالتگرایانه ومهرورزانه، موجب فقیرتر شدن فقرا و گسترش شکاف درآمدی فقرا از یک طرف و ثروتمندان از سوی دیگر شدهاند.برخلاف همه شعارهای احمدینژاد و اطرافیان او بر گسترش عدالت، شاهد گسترش بیعدالتی هستیم و با توجه به پافشاری دولت نهم بر سیاستهای انبساطی و تورمزا، اقتصاددانان پیشبینی میکنند که روند گسترش بیعدالتی با سرعت ادامه یابد و وضع درآمدی فقرا و اقشار کمدرآمد به سوی وخامت هرچه بیشتر سوق داده شود.این وضع نشان میدهد که شعارمحوری آوردن نفت بر سر سفرههای مردم که توسط احمدینژاد بهطور مکرر مطرح میشد، نهتنها تحقق نیافته، بلکه بیعدالتی به صورت نگرانکنندهای بر سر سفرههای ایرانیها و خصوصا کمدرآمدها، فقرا و اقشار با درآمد ثابت آمده است.”
ارزیابی مرکز پژوهش های مجلس از توزیع درآمد در اقتصاد ایران هم که در این هفته منتشر می شود، در این جمله قابل خلاصه است: “ثروتمندها ثروتمندتر شدند.”
رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک، که حسن خان روحانی باشد که هم در دفاع از سیاست اتمی دوران خاتمی سخت فعال شده و هم نیم نگاهی هم به کاخ ریاست جمهوری دارد- به صراحت تمام می گوید: “جایگاه ایران در میان 14 کشور منطقه در این شاخص، سیزدهم است و در طول سه سال گذشته فاصله دهکهای اول و دهکهای بالا بیشتر شده است که نشاندهنده این مساله است که شعار عدالت تحقق نیافته است.“
شاهد دیگر برای اثبات “بهشت” بودن ایران، کم و بیش از غیب می رسد. حزب موتلفه که از روز اول انقلاب بر منابع، نهادها وبنگاههای اقتصادی دست گذاشت و حالا بی حساب و کتاب سی سال است که دارد به نام “فقرا” و به کام “تجار” می تازد، گزارشی از فعالیت های “کمیته امداد امام” می دهد.معاون کمیته امداد “سعید ستاری” می گوید: “در حال حاضر حدود 250 هزار کودک یتیم در سراسر کشور تحت پوشش طرح “اکرام ایتام” کمیته امداد هستند. 500 هزار خانوار نیازمند نیز مشمول طرح محسنین میشوند. بطور کلی یک میلیون و 600 هزار خانوار تحت پوشش کمیته امداد قرار دارند و معادل همین ظرفیت، خانوارهایی وجود دارند که شرایط و ظرفیت دریافت کمکهای تک خدمتی (موردی) را از این نهاد حمایتی دارند. این خانوارها به دلیل فقدان سرپرست خانوار و یا ناتوان بودن آنها در تامین معیشت، شایسته جای گرفتن در طرح اکرام و محسنین هستند.”
”دشمن” هم بیکار نیست و مدام “بهشت جمهوری اسلامی” رازیر نظر دارد. این هفته بانک جهانی در تازه ترین گزارش وضعیت سهولت فضای کسب و کار در بین ۱۸۱ کشور اعلام را اعلام می کند: “ایران از نظر سهولت فعالیتهای اقتصادی در میان ۱۸۱ کشور جهان رتبه ۱۴۲ را در سال ۲۰۰۸ کسب کرده است. در رتبه بندی قبلی بانک جهانی ایران مقام ۱۳۸ را در اختیار داشت.”
در این “بهشت برین” هم رکوردها بسرعت بطرف ته جدول می دوند، تنها این معلولین هستند که بسرعت پیش می تازند و قهرمان “ پارا المپیک” می شوند. و درچین؛ یعنی جائی که ساکنین سالم” بهشت جمهوری اسلامی” هی فریاد یا امام زمان زدندو به گردپای کافر وکمونیست و لائیک و سکولار هم نرسیدند.
در عوض ایوو مورالس، رئیس جمهوری کمونیست بولیوی، افطارش را سر سفره نفت با احمدی نژاد بازکرد، با دست پر رفت تا برای حل بحران سیاسی در کشورش با یکی از رهبران مخالفان دولت خود دیدار و مذاکره کند. او هم اگر می خواست کشورش ”بهشت” شود، یک گردان ضد شورش را با خودش می برد و بامردمش مهر ورزی می کرد. درست همان کاری که دولت جمهوری اسلامی کرد. وقتی که “سواد وزیر در حد خواندن ونوشتن” کافی است، دیگر معلم کی باشد که شورای هماهنگی تشکیل بدهد و تقاضای نان شب کند. راحت می شود 10 نفر اعضای شورا رادستگیر کردو قال قضیه را کند.
در هفته ای که معلوم شد حتی “حسین موسویان” هم “جاسوس” نبوده و احمد توکلی از او “حلالیت طلبید”، بقیه عمال سازمانهای جاسوسی دنیا تحت “نام امنیتی” جمعی از شخصیت های کشور، تصویر دیگری از بهشت دادند:
”پشتیبانی از تازش روسیه به گرجستان، گفتگوهای امنیتی مقامات در استانبول، پرونده هستهای ایران در راهروهای شورای امنیت، ادعاهای امارات متحده عربی و اتحادیه عرب نسبت به جزیرههای سه گانه ایرانی در خلیج فارس، پیمانهای سه جانبه و دو جانبه کشورهای حاشیه دریای مازندران و خطر حمله نظامی به تاسیسات اتمی و نظامی ایران، همگی دستاوردهای سیاستهای غلط و نابخردانه و به زیان ملت ایران بوده و حتا امکان رساندن آسیبهای فراوان دیگری از جمله از هم پاشیدگی میهن ما را در بر دارد.سردمداران حکومت دانسته و فقط در راستای سودهای شخصی و جناحی و بقای خود، کشور ما را به سوی پرتگاهی عظیم هدایت مینمایند. ما از ملت بزرگ ایران هم میخواهیم تا نسبت به سرنوشت خود احساس مسئولیت بیشتری نمایند که زمان بازگشت به عقلانیت با سرعت در حال از دست رفتن است و نباید دست روی دست گذاشت و منتظر سرنوشت شد.“
این “هشداربه ایرانیانی” است که به گفته مصطفی تاج زاده گرفتار “نا امیدی گسترده” شده اند؛ امری که یکی از موانع اصلی تردید خاتمی برای آمدن است. و درست در روزهائی که اخبار مهم جهان، از گرجستان به روی ایران بازمی گردد وتولید کلاهک اتمی به برگ جدیدی در پرونده ایران تبدیل می شود.
آژانس بین المللی انرژی اتمی در گزارش تازه ای که روزنامه اعتماد ملی آن را “خوشایند برای غرب” ارزیابی می کند، اعلام می دارد: بررسی “مطالعات ادعایی” در ارتباط با برنامه اتمی ایران هیچگونه پیشرفتی نداشته است. طبق این گزارش، ایران ”بر خلاف تصمیمات شورای امنیت، فعالیت های مرتبط با غنی سازی اورانیوم را متوقف نکرده است.“
محمد البرادعی در گزارش خود از ایران می خواهد تا در اولین فرصت ممکن نسبت به اعتماد سازی در زمینه “صلح آمیز” بودن ماهیت برنامه هسته ای خود اقدام کند. ویک مقام نزدیک به آژانس که نام او فاش نشده در وین به خبرگزاری ها گفته است که “ما به نقطه بن بست رسیده ایم” و از ایران می خواهد تا تمام اطلاعات لازم برای راستی آزمایی ماهیت برنامه اتمی خود را منتشر کند.
به دنبال انتشار گزارش جدید آژانس انرژی اتمی، مانورها و سخنرانی های نظامی در ایران آغاز می شود و اخبار مربوط به حمله اسرائیل و امریکا به ایران در صدر اخبار مطبوعات امریکا و اروپا قرار می گیرد. مانور دفاع هوائی با نام “دفاع از آسمان ولایت” در ایران و به گفته فرمانده نیروی هوائی در دو سوم آسمان ایران در جریان است و در اسرائیل اخبار مربوط به خرید هواپیماهای هوشمند که می توانند بمب های اتمی میناتوری حمل کنند و مانور هواپیماهای ال 16 در راس اخبار این کشور قرار می گیرد. فرمانده کل سابق سپاه و مشاور ارشد نظامی کنونی رهبر، سرلشکر رحیم صفوی از ابلاغیه جدید رهبر سخن می گوید که تاکنون در هیچ رسانه ای مکتوب یا خبرش چاپ نشده است. بموجب این ابلاغیه شفاهی، دفاع از خلیج فارس را رهبر به سپاه پاسداران سپرده است.
این ادعا، آن جنجال تبلیغاتی اخیر شورای همکاری خلیج فارس را تائیدمی کند که بموجب آن، گویا سپاه پاسداران در جزیره ابوموسی کار ساختمان تونل هائی را به پایان رسانده که در آنها تجهیزات نظامی – موشکی جای داده شده است.
مهمترین سندی که آژانس دارد و آن را در اختیار جمهوری اسلامی هم نگذاشته است، نقشه های مربوط به تولید یک کلاهک اتمی است که درلپ تاپ یک مقام ایرانی بدست آمده است. دیپلمات ها در آژانس بین المللی انرژی اتمی می گویند این آژانس روز سه شنبه اسناد و عکس های تازه ای را به نمایش گذاشت که ظاهرا نشان می دهد ایران ممکن است برای اصلاح موشک های شهاب-3 جهت ایجاد قابلیت حمل کلاهک اتمی تلاش کرده باشد.
حسین شریعتمداری که به دلیل ماهیت حرفه اصلی اش به منابع امنیتی دسترسی اختصاصی دارد، این مدارک را “کلاه گشاد اسرائیلی” می نامد ودر سرمقاله روزنامه ضدملی کیهان تهران، می نویسد: “به ناگاه آقای هاینونن، اعضای شورای حکام را به یک جلسه فوق العاده فراخواند و در آن فیلمی را که آمریکایی ها مدعی بودند از لپ تاپ شخصی یک مسئول هسته ای ایران به دست آورده اند، برای حاضران به نمایش گذاشت. اعتراض برخی از کشورهای عضو شورای حکام مبنی بر غیرمستند و جعلی بودن این فیلم، مورد توجه اعضای اصلی قرار نگرفت و نهایتاً شورای امنیت سازمان ملل به بهانه اینکه فیلم یاد شده از تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای حکایت می کند….“
پائیز 1387 می رسد. جیره بندی برق ادامه خواهد داشت. جمعه – فردا – قدرت های جهانی در واشنگتن گردخواهند آمد و باز موضوع اصلی “خطر ایران” است. دو انتخابات مهم جهانی پیش روست در آمریکا و اسرا ئیل. هر دونامزد انتخابات آمریکا، پیشاپیش از ضرورت فشار بیشتربر ایران گفته اند: پرونده حمله نظامی هنوز روی میز است.
دراین فضا، امریکا ضد موشک لیزری جدید خود را آزمایش می کند. خبرگزاری نووستی در مسکو، در گزارش کوتاهی پیرامون این سلاح نوشت: این سلاح جدید لیزری که قرار است توسط نیروی هوایی امریکا برای ره گیری و نابودی موشک های بالستیکی مورد استفاده قرار گیرد، قادر است در کمتر از یک ثانیه موشک های بالستیک شلیک شده را در هوا منفجر کند.
در اسرائیل تند روها برای ریاست جمهوری خیز برداشته اند. روسیه همچنان در تدارک امپراطوری نوین خود، بابرگ ایران بازی می کند.
الهه کولایی می گوید: “آخر خط نیستیم اما شرایط دشوار است.“
حزب اعتماد ملی در روزنامه اش هشدار می دهد: “اوضاع کشور از نظر اقتصادی بسیار بغرنج و طاقتفرسا شده است. دهکهای پایین جامعه در نتیجه بیسیاستی دولت نهم نه حتی سیاستهای غلط و فقدان برنامه در زیر سختترین فشارهای ناشی از تورم و نقدینگی افسارگسیخته قرار دارند. این مهم مورد اذعان متولیان دولت نهم نیز است. دولت نهم که برای آوردن نفت بر سر سفرههای مردم و تغییر در وضعیت معیشتی فرودستان جامعه آمده بود، گویا در نتیجه اقدامات بیبرنامه خویش سفره تهیدستان را تنگتر و حوزه ثروت اغنیا را فراختر نموده است.خانوادهای که با حقوق ماهیانه خویش امکان تامین مثلا نیمی از نیازهای خود را داشتند، اینک از تامین یکچهارم آن نیز ناتوان هستند.“
از هم اکنون شک نیست که حزب پادگانی برنامه مفصلی تدارک دیده است که بقیه امور از جمله ریاست جمهوری آینده را هم قبضه کند. تخریب وتهدید خاتمی بخشی از این پروژه است. لشگر مداحان براه افتاده اند تا از حاج منصور ارضی تبعیت کنند و با” هتاکی” کار راپیش ببرند.
محمد خاتمی می گوید: “وقت آن رسیده که جبهه اصلاحات از حالت تدافعی بیرون آمده، حالت تهاجمی به خود بگیرد.” و خودش هنوز مشغول بازی” می آیم، نمی آیم” است: “اگر بخواهم در انتخابات آینده حضور یابم به خواستی که فکر میکنم در اقشار مختلف مردم است، جواب میدهم و اگر بنا باشد نیایم به وضوح و شفاف دلایل را به مردم خواهم گفت. تا حدود زیادی تصمیم من مشخص است ولی اعلام تصمیم رابه وقت مناسب واگذار میکنم.”
و ایران، بسوی توفان های پائیزی می رود. و مردم نا امید بی سرو سردار در بهشت جمهوری اسلامی، در پی نان می دوند و از مردان سالخورده ای مژده جویهای شیر و عسل می گیرند که شب با رویای حور و غلمان می خسبند و روز صاحبان منابر و مناصب قدرتند.
ایران به آب های یخبندان می رسد ؟ بهار راباز می بیند؟ و ما انبوه مردمان که ساکت نشسته ایم، در این میان چکاره ایم؟