پرداختن به مضامین ماورایی و معنوی چند سالی است در دستور کار برخی شبکه ها قرار گرفته و پرداختن به مقوله مرگ و دنیای پس از آن، شیطان و… تبدیل به سوژه های ثابت کارگردان ها شده است. سیروس مقدم نیز با “ روز حسرت ” به سراغ بهشت رفته است…
روز حسرت
نویسنده: علیرضا مسعودی. کارگردان: سیروس مقدم. تهیه کننده: مهران مهام. طراح صحنه و لباس: علیرضا بوریایی. دستیارکارگردان: افشین سنگ چاپ. بازیگردان: مهتاب نصیرپور. طراح گریم: مهری شیرازی. مدیرتصویربرداری: سیروس عبدلی. موسیقی: آریا عظیمی نژاد. تدوین: بابک رضا خانی. بازیگران: فرامرزقریبیان[حاج رضا]، افسانه بایگان[نرجس]، لیندا کیانی[نرگس]، پوریا پورسرخ[مسعود]، مهراوه شریفی نیا[مهتاب] و رحیم نوروزی. محصول: گروه اجتماعی شبکه اول سیما.
نرجس وکیلی برجسته که زندگی آرامی دارد، پس از حادثه فوت عروسش خواب عجیبی می بیند که زندگی او و خانواده اش را دستخوش تغییرمی کند.
سیراب نشدن مخاطب
مسعود و نرگس که به تازگی ازدواج کرده اند به ماه عسل می روند، مسعود در راه بازگشت با ترمزدستی اتومبیل شوخی می کند. او از ماشین فاصله می گیرد و اتومبیل با کامیونی تصادف می کند. نرگس در تصادف قطع نخاع می شود. مسعود پس از این اتفاق مخفیانه با مهتاب که به او ابراز علاقه کرده ازدواج می کند. مهتاب به علت عدم توجه مسعود نزد نرگس می رود و ماجرای ازدواج خود و مسعود را برای او فاش می کند، نرگس پس ازشنیدن این خبر از دنیا می رود. نرجس که علاقه زیادی به عروسش داشته، مسعود را از خانه بیرون می کند. مسعود به نزد مهتاب می رود و به اوابراز بی علاقه گی می کند. مهتاب پس از خودکشی نافرجامی که دارد، نزد حاج رضا پدر مسعود می رود و خود را عروس باردار خانواده حاج رضا می نامد اما…
ساختمان بندی قصه که از سوی نویسنده بر مبنای ساختار علی و معلولی بنا نهاده شده، تمهید نا آشنایی نیست. اولین عنصری که نویسنده از آن سود می جوید و این عنصر تبدیل به اولین گره داستانی می شود، بازی کردن مسعود با ترمزدستی اتومبیلش در فصل آغازین قصه است. این بازی کوچک پس ازمدتی به یک فاجعه تبدیل می شود و باعث برهم خوردن تعادل جهان داستانی می شود. نویسنده این عامل را کاملا هماهنگ با دیالوگ های فصل اول طراحی کرده است. دربخشی که مسعود درحال بازی با ترمزدستی اتومبیل است، نرگس درحال سئوال کردن ازمسعود در ارتباط با میزان عاشق بودن اوست. مسعود هم درجواب این سئوال بازیگوشی می کند و آن را به تمسخرمی گیرد. نویسنده با زیرکی درهمان فصل بندی آغازین قصه خود بخشی از دیدگاه شخصیته ای اصلی داستان را نسبت به مقوله عشق روشن می سازد. همین دیدگاه هاست که دربخش دوم قصه سرنخ های بعدی را به مخاطب می دهد و ازدواج مخفیانه مسعود برای مخاطب چندان تعجب آور جلوه نمی کند.
اما ایرادی که شاید بتوان بر نویسنده وارد دانست، پردازش شخصیت نرجس است. نویسنده او را زنی با ایمان و باتقوا معرفی می کند که درخواب هایش به سرزمینی می رود که گویا بهشت است. نویسنده برای تصویرکردن چنین زنی تنها به نمازخواندن او اکتفا کرده، این عمل بارها در طول قصه تکرارمی شود و درادامه داستان تبدیل به کلیشه ای می شود که مخاطب ایرانی بارها این عمل را درمجموعه های مختلف دیده است.
کارگردان هم متناسب با فضای قصه اش به تقطیع رویدادها پرداخته است. مقدم علاقه عجیبی به دکوپاژ ترکیبی و غیرخطی دارد. استفاده ازنماهای کلوزآپ، قاب بندی های نامعمول، استفاده ازلنزهای واید، استفاده ازاشیاء درترکیب بندی قاب ها، ریتم مناسب داستانی، هدایت مناسب عوامل در جلو و پشت دوربین از نکات بارز کارگردانی مقدم است. اما اتفاقی که در یکی دو اثرگذشته مقدم در حال روی دادن است و چندان برای یک کارگردان مناسب نیست، استفاده ازیک دکوپاژ واحد برای دو داستان مجزاست. دکوپاژمقدم در مجموعه “روز حسرت” شباهت بسیاری با دکوپاژ او در مجموعه “پیامک از دیار باقی” دارد. این اتفاق در بخش بازی گرفتن از بازیگران هم مصداق دارد. جنس بازی اکثر بازیگران در این مجموعه شباهت فراوانی با اثر قبلی او دارد. شاید یکی از دلایل آن استفاده از همان بازیگران سال گذشته در مجموعه امسال است.
در بخش بازیگری فرامرزقریبیان و پوریا پورسرخ بازی قابل قبولی از خود ارائه می دهند. رحیم نوروزی درنقش دوست مسعود هم بازی در خور توجهی از خود به نمایش می گذارد ولی در برخی ازلحظات تحلیل داستان را بازی می کند. افسانه بایگان هم در نقش نرجس، توفیق چندانی ندارد. شاید اصلی ترین دلیل این امرکلیشه ای است که مخاطب از او درذهن دارد.
درمجموع “روزحسرت” تا بدین جای کار ازسوی مخاطبان با استقبال خوبی مواجه شده و یکی از دلایل آن علاوه بر گروه اجرایی، سیراب نشدن مخاطب از این گونه ژانرهاست. مخاطبی که تا سال ها شاهد ملودرام های دم دستی خانوادگی بوده، در برخورد با چنین ژانرهایی که کمتر درسیما کارشده، بیشترجذب اثرمی شود تا این که آن را پس بزند!