فردریک دال از ماه مارس 2007 از ایران برای خبرگزاری رویترز گزارش می کند. او اصالتا ً سوئدی است، و در طول 20 سال سابقه کار در این خبرگزاری، در هلسینکی، بروکسل، سارایوو، بلگراد و لندن فعالیت خبری داشته است. در این داستان او شرح می دهد که شاهد بوده چگونه پلیس ایران، زنی را بخاطر نداشتن پوشش اسلامی بازداشت کرد.
این زن که یک روسری روشن رنگی و چکمه های پاشنه بلند پوشیده بود، از اینکه بدون دعوا و مرافعه سوار ماشین پلیس بشود، خودداری می کرد. او با صدای بلند اعتراض می کرد و حتی تلاش کرد فرار کند. اینگونه بود که درگیری او با پلیس سرکوبگر زنان بدحجاب چند دقیقه ای طول کشید. اما نتیجه این نمایش در غروب یک روز سرد زمستانی در یکی از مشهورترین بلوارهای تهران، الهیه، کاملا ً معلوم بود.
دو افسر زن پلیس که چادر به سر داشتند، او را بداخل یک وانت استیشن سفید رنگ هول دادند و سپس خودرو در خیابان ولیعصر به راه افتاد. یک مرد که شاهد این صحنه بود، گفت:“مشکل حجاب.” من که کل سال گذشته را در تهران مستقر بودم، اغلب درباره پلیس سرکوبگر زنان بدحجاب مطلب نوشته ام، امری که در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد سفت و سخت تر اجرا می شود. اما این اولین بار بود که خودم شاهد چنین صحنه ای بودم.
من هم مثل عابرانی که از پیاده روی برفی زیر نور چراغ رد می شدند، می ایستادند تا این صحنه را تماشا کنند و یا مردمی که از پنجره بقالی محله جایی که داشتم شیر می خریدم، به بیرون نگاه می کردند، کنجکاویم را ارضا کردم.
این زن مو مشکی که ظاهرا ً30 ساله بود، با صدای بلند با یک افسر پلیس هیکلی و ریشدار که اونیفورم سبز به تن داشت و یک سر و گردن از این زن بلندتر بود، بحث می کرد. وقتی همکار زن این پلیس یک دستش را روی شانه زن گذاشت تا او را بداخل ماشین هدایت کند، زن با عصبانیت دستش را کنار زد و فریاد کشید. سپس ناگهان چرخی زد و سعی کرد فرار کند.
او خیلی دور نشد. دو پلیس زن او را گرفتند و بداخل خودروی پلیس انداختند. در خودرو هم محکم بسته شد و وانت استیشن در ساعت اوج ترافیک در غروب تهران ناپدید شد. یک خریدار دیگر هم که داخل مغازه بود، با تکان دادن سرش به نشانه اعتراض به اقدام پلیس، با انگلیسی دست و پا شکسته گفت:“کار خوبی نبود.“
هزاران زن در طول 10 ماه گذشته یعنی از زمانی که مسئولان یکی از سفت و سخت ترین اقدامات را در طول سال های اخیر آغاز کرده اند، یا به زور بازداشت شده اند و یا مورد اخطار پلیس قرار گرفته اند. اما زنان جوان در مناطق مرفه تر شهر اغلب با پوشیدن لباس های تنگ و روسری های رنگی که به زحمت موهایشان را می پوشاند، این محدودیت ها را نادیده می گیرند. اما این نوع پوشش کمتر در مناطق روستایی و فقیرنشین دیده می شود.
یک زن ایرانی حدودا ً 40 ساله به من گفت، این اقدام دولت او را متقاعد کرده پوشیده تر لباس بپوشد، اما زنان جوانتر ”دیگر نمی ترسند.” آنهایی که پوشش نامناسبی دارند، یا مورد اخطار قرار می گیرند و یا در صورت تکرار مجدد بدحجابی، شب را در کلانتری می گذرانند و احتمالا ً جریمه هم می شوند.
مسئولان می گویند، آنها با “افرادی که فساد اخلاقی دارند، مبارزه می کنند.” سال گذشته در یک نظرسنجی منتشر شده در خبرگزاری فارس عنوان شد، اکثر ایرانیان شرکت کننده در این نظرسنجی از نحوه برخورد پلیس با زنان ”بدحجاب” حمایت می کنند. اما بنظر نمی رسید جمعیت کوچکی که شاهد صحنه اتفاق افتاده در الهیه بودند، با این نظر موافق باشند. پس از چند آه و کمی پچ پچ، مشتری ها دیگر اهمیتی ندادند و سروقت خریدشان رفتند، گویی هیچ چیز غیرعادی اتفاق نیفتاده بود.
منبع: نیویورک تایمز، 23 فوریه