شلاق، شاید وقتی دیگر

نویسنده

مازیار رادمنش

وقتی به دلارام علی، اعلام شد که باید دو سال و ده ماه زندان برود و ده ضربه شلاق بخورد، از او پرسیدند وقتی ‏حکم ات را شنیدی چه احساسی داشتی؟ گفت: “پذیرش حکمم برای من خیلی سخت نبود، با حکم تعزیری که به من ‏داده بودند، انتظار تایید آن در دادگاه تجدید نظر را داشتم. بچه ها شوکه شده بودند، ولی خانواده ام بهترین برخورد ‏راکردند.” مادر دلارام به گروهی از مادران که برای اعتراض به حکم وی به دفتر آیت الله شاهرودی رفته بودند، ‏گفته بود: “دختر من هر جا که برود، تحول ایجاد می کند، مطمئنم در زندان هم تحول ایجاد می کند”. اگرچه ‏انعکاس بسیار وسیع حکم دلارام علی بسیاری را شوکه کرد و طرفداران حقوق بشر و زنان را در سراسر ایران و ‏بیرون کشور به واکنش واداشت، اما دلارام علی می گوید: “بیشترین حمایت را در این مدت من از همسر و پدر و ‏مادرم دیدم.” اما امروز، در زمانی که همه منتظر آغاز اجرای حکم وی بودند، نسرین ستوده یکی از وکلای ‏دلارام اعلام کرد که اجرای حکم این فعال جنبش زنان متوقف شده است. نسرین ستوده در گفتگو با ایسنا گفت: ‏‏‌”صبح امروز با مراجعه به قوه قضاییه و دفتر سخنگوی قوه مطلع شدم که دستور توقف اجرای حکم موکلم برای ‏بررسی مجدد پرونده صادر شده است.“‏


‎ ‎دلارام علی کیست؟‎ ‎

وی در سال 1362 در یک خانواده تحصیلکرده به دنیا آمد. پدرش از تصویربرداران سرشناس تلویزیون است و ‏مادرش لیسانس روانشناسی بالینی دارد. مادرش پس از به دنیا آمدن او کارش را رها کرد. وی یک برادر 24 ساله ‏دارد که دوره کارشناسی کامپیوتر را تمام کرده و در حال حاضر در کانادا زندگی می کند. وی در سن 19 سالگی ‏برای تحصیل در رشته مددکاری اجتماعی وارد دانشگاه علامه طباطبایی شد. ‏

‎ ‎مددکاری برای کودکان‏‎ ‎

دلارام علی دوران کودکی و نوجوانی خود را در سالهای پس از انقلاب در تهران گذراند و پس از ورود به ‏دانشگاه با فعالیت های مدنی آشنا شد و به دلیل رشته تخصصی اش به عنوان مددکار به فعالیت شغلی پرداخت. او ‏ابتدا به عنوان مددکار در زمینه “کودکان کار” فعالیت می کرد، اما پس از آشنایی با شرایط دشوار مادرانی که ‏کودکان شان کار می کردند، همزمان با کار در حوزه “حقوق کودکان” به کار در حوزه “حقوق زنان” در مناطق ‏محروم پرداخت. وی در این مدت با انجمن های کودکان بویژه انجمن های کودکان کار فعالیت می کرد. پس از ‏وقوع زلزله بم در دی ماه سال 1382 به آنجا رفت تا به زنان و کودکان آسیب دیده زلزله بم کمک کند. به همین ‏خاطر در همان جا ساکن شد و 6 ماه در بم بود. وی در این مدت با یک سازمان غیردولتی بین المللی که برای ‏کمک به زلزله بم به ایران آمده بود، همکاری می کرد. ‏

‎ ‎خانه های کودک‏‎ ‎

دلارام علی در حین تحصیل به همکاری با “خانه کودک” پرداخت. او در بخش مددکاری این انجمن ها فعالیت می ‏کرد. او در آنجا دریافت که مادران این کودکان را باید با “حقوق زنان” آشنا کند. او در این مدت با انجمن “احیا” ‏‏(حمایت و یاری آسیب دیدگان اجتماعی) به برخی فعالیت های پژوهشی و برگزاری نمایشگاههای دوره ای عکس ‏پرداخت. مدتی در پروژه میدان شوش و مدتی در “انجمن حمایتی کودکان کار” پامنار و سرچشمه کار کرد. او در ‏این انجمن ها بصورت داوطلبانه کار می کرد و به دلیل اعتمادی که توانسته بود، ایجاد کند کمک های مالی نیز ‏برای این انجمن ها به دست می آورد و در اختیار آنان می گذاشت. دلارام علی در این مدت دریافت که باید بخشی ‏از فعالیت خود را برای توانمندسازی متمرکز کند. مدتی با خانواده های افغان کار کرد تا به آنان بیاموزد برای ‏گرفتن حق خودشان به کمیته اتباع خارجی مراجعه کنند. و اگر با مشکل مواجه می شوند به مسوولان مربوطه ‏اعتراض کنند. او در زمینه های اجتماعی دیگری نیز فعالیت کرد. ‏

‏1) مبارزه با کودک آزاری بصورت عملی( قانون در این مورد حمایت نمی کند.)‏

‏2) مبارزه با همسرآزاری و ضرب و شتم همسران توسط شوهران شان‏

‏3) کمک به کودک آزاری افغانی هایی که شناسنامه نداشتند. ‏

‏4) برگزاری دوره های داوطلبانه آموزش مددکاری و بطور مشخص در “کانون حمایتی کودکان کار”‏

‏5) آموزش شیوه های اعتراض به وضع موجود به گروههای مورد آزار اجتماعی

‏6) کمک به زنانی که تحت فشارهای اجتماعی مجبور به فرار شده و بی پناه مانده بودند.‏

‏7) کمک به زنانی که تحت سوء استفاده جنسی از سوی همسر خود قرار گرفته و به روسپیگری کشیده می شدند.‏

‎ ‎توقف فعالیت های فردی و گسترش فعالیت گروهی‎ ‎

دلارام علی در مدت فعالیت های خود در حمایت از کودکان و زنانی که تحت فشار خانواده خود قرار داشتند، با ‏این مشکل مواجه شد که قانون نیز از کسانی که تحت فشار قرار گرفته اند، حمایت نمی کند. او گفته است: « در ‏بیشتر این موارد، نه ما و نه فردی که مورد خشونت و آزار قرار گرفته بود، از حمایت قانونی برخوردار نبودیم.» ‏و از سوی دیگر تعداد کسانی که به کمک نیاز داشتند، آنقدر زیاد بود که احساس می کرد فعالیت فردی مشکلی را ‏حل نمی کند، او به “مر کز فرهنگی زنان” رفت و از آنان خواست به برگزاری کارگاه هایی در زمینه حقوق زنان ‏بپردازند. این تجربه اتفاق افتاد. اما عملا مشکلات گسترده بود. پس ازمدتی به این نتیجه رسید که باید فعالیت خود ‏را در زمینه مسائل زنان متمرکز کند.‏

‎ ‎دختری که مدافع حقوق زنان شد‏‎ ‎

دلارام از طریق دوستانش مانند سحر سجادی و سیمین مرعشی وارد فعالیت زنان شد. وی از طریق سایت مرکز ‏تریبون فمینیستی در آن دوران تلاش کرد تا اخبار کودکان و زنان را مطرح کند. او در گزارش های خود خشونت ‏علیه زنان را عنوان می کرد. پس از آن به فعالیت در خبرنامه مرکز فرهنگی زنان( نامه زن) پرداخت. در اولین ‏برنامه هشت مارس سال 1384( هفدهم اسفند) شرکت کرد و کم کم با گروه های مختلف زنان مانند گروه “هم ‏اندیشی” آشنا شد. و از آنجا با فعالان دیگری مانند پروین اردلان و نوشین احمدی خراسانی ارتباط برقرار کرد. ‏این ارتباط باعث شد تا وی در تجمع 22 خرداد سال 1384 که به مناسبت همبستگی زنان برزگار شده بود، ‏شرکت کند و پس از آن نیز در تجمع میدان هفت تیر شرکت کرد. وی قرار بود در تجمع هشت مارس در پارک ‏دانشجو بیانیه تجمع را قرائت کند، ولی در اثر هجوم نیروی انتظامی تجمع به هم خورد و دست او نیز در درگیری ‏شکست. او و وکیلش، شیرین عبادی، بخاطر این موضوع از نیروی انتظامی شکایت کردند، ولی شکایت به جایی ‏نرسید. در همین دوره دلارام علی فعالیت خود را تشدید کرده و به کمپین یک میلیون امضا پیوست.‏

‎ ‎دختری که به دنبال یک میلیون امضا می گشت‏‎ ‎

یک سال بعد، در 22 خرداد 1385 و پس از روی کار آمدن احمدی نژاد و تغییر فرماندهی پلیس، تجمع زنان در ‏میدان هفتم تیر برگزار شد و برای نخستین بار نیروی انتظامی از پلیس زن برای ضرب و شتم و دستگیری فعالان ‏زن استفاده کرد. برای اولین بار پلیس اقدام به دستگیری زنان کرد و هفتاد نفر از جمله دلارام بازداشت شدند. آنان ‏ابتدا به عشرت آباد، سپس به وزرا و سرانجام به زندان اوین منتقل شدند. او به مدت یک سال زیر بازجویی های ‏دادگاه انقلاب قرار گرفت. و در مدت چهار روز بازداشت نیز دائما زیر بازجویی قرار داشت. وی بازهم از ‏ضرب و شتم شدید خود از نیروی انتظامی شکایت کرد، ولی باز هم فایده ای نداشت. دادگاه وی در سال 1386 ‏بطور غیرعلنی برگزار شد. وکیل دلارام در دادگاه اجازه ارائه دفاعیات شفاهی را نیافت و تنها لایحه ای را که ‏تنظیم کرده بود به دادگاه ارائه داد. وکالت پرونده او را خانم ها شیرین عبادی، نسرین ستوده و لیلا علی کرمی به ‏عهده داشتند. دو ماه بعد شعبه 15 دادگاه انقلاب حکم او را صادر کرد، دو سال و 10 ماه حبس تعزیری و 10 ‏ضربه شلاق. ‏

‎ ‎هشدار به زنان کشور‎ ‎

دلارام علی متهم شده است که علیه امنیت ملی اقدام کرده، به تبلیغ علیه نظام پرداخته و در نظم عمومی اخلال ‏کرده است. او در مورد حکم خود می گوید: “به نظرم باید این حکم را جمعی تلقی کرد. شاید این هشداری است به ‏جنبش زنان که هرگونه اقدام برابری طلبانه با چنین احکامی روبرو خواهد شد.” او به عنوان یکی از اعضای ‏کمپین یک میلیون امضا می گوید: “کمپین بزرگترین و جدیترین فعالیت در حوزه زنان است….در سالهای بعد نه ‏تنها آن ها که خیلی های دیگر را در کنار خودمان خواهیم دید و امروز اگر من و فردا دیگری به زندان برود، این ‏راه توسط آدم های دیگر ادامه خواهد یافت.” دلارام علی می گوید: “انتقادی که قبلا به فعالان جنبش زنان می شد ‏این بود که خواستهای فعالان زنان روشنفکرانه و خواست های زنان طبقه متوسط و بالا ست. کمپین نادرستی این ‏دیدگاه را نشان می دهد. خواستهای کمپین کف مطالبات زنان را مطرح می کند، خواست هایی را مطرح می کند ‏که هر کس حداقل یک بار با آن ها مواجه شده است و فریاد زدن این نابرابری باعث شده که بسیاری از زنان و ‏مردان با این کمپین احساس نزدیکی کنند.“‏

‎ ‎یک ازدواج بدون مهریه‎ ‎

دلارام علی با “پیام روشنفکر” ازدواج کرده است. وی می گوید: “ما می خواستیم دفتر خانه ای پیدا کنیم که علاوه ‏بر ذکر شروط ضمن عقد در عقدنامه قید کند که «به توافق زوجین، هیچ گونه مهریه ای دریافت نشده است» ما به ‏دفتر خانه های مختلف مراجعه کردیم ولی هیچ کدام حاضر به قید این جمله در عقد نامه نبودند.” او بعد از تلاش ‏های بسیار چنین دفترخانه ای را پیدا کرد و با دادن پول بیشتر و نشان دادن ماده قانونی محضردار حاضر به ‏نوشتن این جمله در عقدنامه آنان شد. همسر دلارام علی نیز از فعالان حقوق زنان است. ‏