آنتن‌فروشی و ممنوع‌کاری، سیاست جدید صدا و سیما

نویسنده
نسرین تبریزی

» جعبه جادو

 

تغییر در راس مدیریت سازمان صدا و سیما با امیدواری‌های بسیاری همراه بود. تصور می‌شد کم‌ترین حُسن رفتن ضرغامی و آمدن محمد سرافراز، بازگشت چهره‌های معروف به تلویزیون باشد. اتفاقی که بعد از چند ماه فقط در مورد «مهران مدیری» و یارانش شاهدش بودبم و همه از سرنوشت این پیوند ناکام خبر دارند. سریال «در حاشیه» چنان به حاشیه رفت که لقب «پرحاشیه‌ترین برنامه تاریخ تلویزیون ایران» را از آن خود کرد!

با این حال هستند کارشناسانی که عقیده دارند باید به مدیران جدید فرصت داد تا ایده‌هایشان را پیاده کنند. یک تهیه‌کننده شبکه تهران می‌گوید: «سختگیری‌ها بیشتر شده، ایرادهای بنی‌اسرائیلیِ بازبین‌ها و ناظران پخش کلافه‌مان کرده است. ولی هنوز همه منتظر اتفاق بزرگ‌تری هستند. می‌گویند قرار است اوضاع تغییر کند.»

گفته می‌شود جدا از گشودن درهای سازمان به روی چهره‌های مغضوب، مهم‌ترین دغدغه سرافراز در 3 ماه اخیر بالا بردن کیفیت محتوای برنامه‌ها بوده است.

 

به زنده‌ها آنتن ندهید!

در دنیای رسانه‌ها برنامه‌های «زنده» جذابیت اصلی شبکه‌های تلویزیونی هستند، اما در این سال‌ها برنامه‌هایی مثل همیار پلیس، راهنمایی و رانندگی یا هلال احمر، ساعات پربیننده تلویزیون ایران را پر می‌کردند؛ آن‌هم به بدترین شکل، کم‌ترین جذابیت و با اجرای بدترین چهره‌ها.

مشکلاتی که در یک دهه اخیر برای برنامه‌های زنده، خصوصاً تاک‌شوها پیش آمد باعث شد مدیران محافظه‌کار نه‌تنها پشت برنامه‌سازان خود را خالی کرده و شوهایی مثل «شب شیشه‌ای» یا «کوله پشتی» را تعطیل کنند، بلکه مجریان‌شان را هم برای رفع دلواپسی‌ها از تلویزیون حذف کنند.

جریان تعطیلی برنامه‌های جذاب حتی به «هفت» و «نود» هم کشیده شد. در مورد اول، با اوت کردن مجری اصلی (فریدون جیرانی) و جایگزین کردن یک چهره ناآشنا و بی‌دانش، این تنها برنامه سینمایی سیما را به مضحکه‌ای هفتگی بدل کرد. اما دست زدن به «ترکیب برندهء نود» ممکن نبود. تهیه‌کننده و مجری مغضوبی که مدت‌هاست با برگزاری و اجرای همایش‌ها روزگارش را می‌گذراند، توضیح می‌دهد: «برنامه فردوسی‌پور هم حمایت شدید مردمی را داشت و هم سیل پول آگهی‌های تبلیغاتی را. خیلی‌ها سعی کردند عادل را از دور خارج کنند، ولی نشد. خود ضرغامی هم دوست داشت نود ادامه داشته باشد، چون این برنامه به نوعی پُز آزادی بیان در صدا و سیما بود.»

فطرت طولانی برنامه‌های زنده و جذاب، با رفتن ضرغامی شکل دیگری گرفت. مدیریت جدید در یکی از اولین اقداماتش پخش زنده بسیاری از برنامه‌ها، خصوصاً مشارکتی‌ها را قطع یا محدود کرد. برنامه‌های مشارکتی اصطلاحاً به برنامه‌هایی گفته می‌شود که با بودجه سازمان‌های دولتی و برای تبلیغ این دستگاه‌ها ساخته و نمایش داده می‌شوند؛ از جمله: سفر بخیر (راهنمایی و رانندگی)، هلال مهر (هلال احمر)، شهرآورد (زیباسازی شهرداری)، در شهر (شهرداری تهران) و…

تهیه‌کننده شبکه تهران معتقد است اگر مشارکتی‌ها نباشند، تلویزیون چیزی برای پخش ندارد. او می‌گوید: «صدا و سیما از برنامه‌های مشارکتی خیلی هم استقبال می‌کند، ولی قرار است دیگر زنده نباشند و تایم پخش‌شان کم‌تر شود.»

دلیل زنده پخش نشدن برنامه‌هایی که هنوز ادامه دارند (مثل شهرآورد)، بیشتر شدن نظارت کیفی و جلوگیری از هرز رفتن آنتن با برنامه‌های بی‌کیفیت است. سری جدید برنامه‌هایی مثل «ویتامین سی» هم با این رویکرد تازه خواهند بود. حتی شو بسیار موفقی مثل «خندوانه» هم در فصل جدید (که از چند روز پیش شروع شده) از این قانون تابعیت می‌کند.

هنوز سرنوشت برنامه‌هایی مثل «ورزش از نگاه 2» یا «این روزها» و «بعضی‌ها» که گفتگو محورند و نیاز به زنده بودن دارند، مشخص نیست.

 

راهی برای بازگشت‌شان پیدا کنید!

در سال‌های اخیر که تلویزیون به جعبه پخش فیلم‌های تکراری و سریال‌های آبکی بدل شده، شومن‌های معروف را فقط در مناسبت‌های خاص می‌شود دید.

«مسخره است! وقت‌هایی که قرار می‌شود به بینندگان عزیز حال داده شود، مثلاً نوروز، هر کدام از شبکه‌ها اجرای برنامه ویژه سال تحویل خود را به یکی- دو مجری شناخته شده می‌دهد. در حالی که در تمام 364 روز دیگر، معمولاً اثری از ما در تلویزیون دیده نمی‌شود. البته احسان علیخانی را داریم که اگر نباشد، مخاطبان ماه عسل راضی نمی‌شوند.»

همان مجری قدیمی تلویزیون اضافه می‌کند: «حالا کار به جایی رسیده که آن مجری شهرستانی که چند سال پیش برای کار در شبکه قرآن به تهران منتقل شد و در رادیو و برنامه‌های مذهبی اجرا داشت، تمام برنامه‌های زنده شبکه سه را برعهده دارد. طفلی زور می‌زند بامزه باشد و مثل فرزاد حسنی شو بدهد، ولی بی‌فایده. مدام تیک‌اش عود می‌کند، تند تند پلک می‌زند و چشمش می‌پرد. از آن ریش آنکارد شده و لباس‌هایش هم که دیگر نگو!»

طلسم شومی که به سرنوشت مجریان تلویزیونی گره خورده، حتی چهره‌های جوانی که جایگزین قدیمی‌ها شده بودند را هم بی‌نصیب نگذاشت و در تازه‌ترین موارد، علی ضیا و سعید پورمحمودی را هم ممنوع تصویر کرد.

به فهرست طولانی این مجریان ممنوعه نگاه کنید: جواد یحیوی، رضا رشیدپور، فرزاد حسنی، احسان علیخانی، آزاده نامداری، وحید جلیلوند، ژیلا صادقی، محمود شهریاری، محمدرضا شهیدی‌فر، فرشید منافی و سید محمد حسینی (که هر دو بعد از اخراج از صدا و سیما، به رسانه‌های خارج از کشور رفتند)، مهدی رستم‌پور و علی منافی (که به دلایل دیگری از ایران رفتند)، زهرا عاملی، ملیکا زارعی، مبینا نصیری، فرزاد جمشیدی، ساعد باقری، محمد صالح‌علا و…

جالب اینکه راهکار صدا و سیمایی‌ها در سال‌های اخیر، استفاده از بازیگران معروف به جای مجریان مغضوب بوده است. این شیوه مثل هندوانه دربسته می‌ماند، گاهی شیرین است مثل رامبد جوان در خندوانه، گاهی هم سفید و بی‌مزه مثل نیما فلاح در «دستپخت‌های خودمانی». یا پژمان بازغی در برنامه ورزش از نگاه 2، که از این بی‌ربط تر محال است پیدا کنید!

گفته می‌شود محمد سرافراز به دنبال راهی است تا مجریان کم‌تر مسئله‌دار را به سازمان برگرداند، چرا که راهی جز این پیش پایش نیست و نمی‌تواند به آسانی از سرمایه‌های قدیمی تلویزیون بگذرد. البته این کار آنقدرها هم آسان نیست. مجری پرسابقه تلویزیون که حالا یک شرکت تبلیغاتی دارد می‌گوید: «چنین کاری خلاف سیاست‌های قبلی سازمان است و سرافراز در ابتدای راه نمی‌تواند دل ضرغامی و دوستانش را بشکند! باید جوری که به آن‌ها برنخورد، آهسته آهسته کار کند. برای همین است که ما امیدی به بازگشت سریع نداریم. بد هم نیست، ما تازه در دنیای تبلیغات جا افتادیم. شاید همین کار را ادامه دادم و اصلاً هیچوقت به تلویزیون برنگشتم.»

صدا و سیما این روزها شبیه تیم پرسپولیس است. کم‌تر چهره آشنایی در آن دیده می‌شود و بینندگان نسبت به آن حس غریبگی دارند. یکی به این‌ها بگوید چهره‌های قدیمی، شناسنامه شما هستند؛ خالی شدن از این نفرات باعث دل‌سردی مخاطبان می‌شود.