سالی که نکوست....

نویسنده
مهرداد شیبانی

‏ مهرداد شیبانی

یک ضرب المثل قدیمی ایرانی می گوید: “سالی که نکوست از بهارش پیداست.” ماه اول بهار ایرانی هم چشم انداز سال ‏را بخوبی نشان می دهد. در اولین قدم ها “نو آوری” طالبانی که ایران را اشغال کرده اند، از صفحات روزنامه ضدملی ‏کیهان سر بر می آورد: برای اولین بار آشکارا سال شمسی به قمری تبدیل می شود.‏

‏ سر مقاله نویس کیهان که قطعا از برنامه های “اتاق فکر” مافیای ثروت و قدرت باخبر است، می نویسد: “امروز 21 ‏فروردین 1397 شمسی است. قرن چهاردهم شمسی به پایان نزدیک شده و قرن پانزدهم پیش روی ماست. می خواهیم در ‏آغاز سده جدید، برنامه ای بلندمدت و هدفمند بنویسیم. لاجرم، خود و پیرامون خود را مروری دوباره می کنیم. «کجا باید ‏رفت و رسید» را «منزل و ایستگاهی که ایستاده ایم» تعیین می کند نه صرف آرزوهای بلندپروازانه. پس خود را ‏برآورد می کنیم، همچنان که برمی گردیم و به گذشته می نگریم و به خاطر می آوریم؛ 10سال پیش (فروردین 1387) ‏کجا ایستاده بودیم؟ چه کردیم؟ کدام تدابیر را اندیشیدیم و به کار بستیم یا نیاندیشیدیم و به کار نبستیم؟ از کدام فرصت های ‏گذراتر از ابر و باد بهره جستیم یا از کف دادیم؟ کدام تهدیدها و چالش ها را دیدیم و راه را بر آنها بستیم یا نبستیم؟… ‏امروز 21فروردین 1397 است، پایان قرن 14 و آغاز قرن 15هجری شمسی. به همین سادگی!“‏

بله. به همین سادگی در سالی که لحظات تحویلش از آوای باستانی موسیقی ایرانی تهی شد به سالی تبدیل می شودکه ‏بایدمقدمه تغییر تقویم‎ ‎ایرانی عربی باشد.‏

براستی “دوران جدید شکوفائی در ایران” آغاز شده است. نو آوری دیگر تغییررابطه آمریکا ـ ایران از گرگ ومیش که ‏آیت اله خمینی گفته بود به پشه و فیل است که کیهان از زبان حاکمان ایران می گوید: “قطعنامه هایی که تاکنون شورای ‏امنیت علیه ایران صادر کرده به تعبیر خود غربی ها اذیتی بیش از آنچه وزوز یک پشه بغل گوش فیلی بزرگ می تواند ‏داشته باشد برای ایران نداشته است.“‏

‏ باین ترتیب امریکا که به تنهائی گرگ بود، همراه قدرت های بزرگ جهان به پشه تبدیل شده است و فیل بزرگ ایران ‏همچنان به فتح جهان ادامه می دهد. چهره جلوی صحنه اش که محمود احمدی نژاد باشد، این هفته می گوید: “مناسبات ‏جهانی را به رسمیت نمی شناسیم. با استفاده از فرصت هائی که داریم، مناسبات جدیدی را در جهان ایجاد می کنیم.“‏

و در نمایش مضحک “پیروزی هسته ای” مژده می دهد: “پیروزی هسته ای ایران آغاز فروپاشی نظام سلطه” است. ‏شیخ کروبی هم که به نامه مشترک او و محمدخاتمی حتی جواب هم نداده اند برای اثبات پیروزی نظام دست به دامان ‏اکبر اعتماد رئیس سازمان انرژی اتمی در زمان آخرین شاه ایران می شود. اکبر اعتماد که اولین مقام بلندپایه رژیم ‏گذشته است که عکسش چند ستونی در صفحه اول روزنامه های بعد از انقلاب می آید، به صراحت می گوید که اندیشه ‏تجهیز ایران به تاسیسات اتمی صلح آمیز ابتکار او بوده که باتائید وپشتیبانی محمد رضا شاه پهلوی به نتیجه رسیده است. ‏و طرفه اینکه آمریکا هم دران زمان مانند امروز مخالف بوده است. و حالا قرار است اندیشه شاه برای فروپاشی سیستم ‏سلطه بکار گرفته شود.‏

لابد برای هموار شدن زمینه است که ولادیمیر پوتین درحالیکه دستش رابیشتر در جیب مردم ایران می کند، در گوشی ‏به سران ناتو می گوید: “ایران باید از انزوا خارج شود.” بی بی سی که نتیجه نظرخواهی هر ساله اش را منتشر می ‏سازد، به اطلاع جهان می رساند: “جمهوری اسلامی دارای بدترین وجهه جهانی است.“‏

رئیس جمهور طالبان ایرانی هم برای باز بدتر کردن وجهه ایران از راه اندازی سانتریفوژهای جدید خبر هائی می دهد ‏که درتیتر یک کیهان جمع بندی می شود: “6 هزار سانتریفوژ در جواب قطعنامه 1803” که بر اثر آن به نوشته کیهان ‏سرعت غنی سازی 4 برابر شده است. و احمدی نژاد که از این سرعت که لابدمحاسبه علمی شده راضی نیست، آن را ‏روز بعد 5 برابر می کند. شعبده ایست براستی که درتعیین سرعت هم می ماند و در ست در روزی که پروفسور فیروز ‏نادری به معاونت “ناسا” می رسد. این دانشمند ایرانی که اوایل انقلاب به ایران آمد و چون برادران متعهد “صلاحیت ‏علمی اش” راتائید نکردند به آمریکا برگشت، در عین حال مسئول پروژه موفق مریخ هم هست.‏

فرزندان ایران درجهان سرگردانند و بناچار دانش و خرد خود را به گردانندگان جهان نو می دهندو در زادگاه انها ‏سرکوب اندیشه و هنر ادامه دارد.‏

‏ در آغاز سال نو؛ هادی قابل را به زندان لنگرود قم می فرستند. خدیجه مقدم، فعال زنان را دستبندمی زنند و از خانه ‏می برند. اکبر اعلمی نماینده مجلس را احضار می کنند. مراسم یاد بود دکتر یداله سحابی هم ممنوع می شود. فعالیت ‏های خبری ایسنا کاهش می یابد. این خبر گزاری در آغاز کار دولت نهم قرار بود توسط یک “کیهانی” کاری کند که ‏امپریالیسم خبری فلج شود. حالا خودش نیمه فلج شده است.‏

مجوز 4 نشریه دیگر هم لغو می شود و نشان می دهد نوبت به نشریات ورزشی رسیده است. اتحادیه ناشران و ‏کتابفروشان در نامه اعتراضی خود، از نابودی قدم به قدم کتاب می گوید. پاسخ سرداری که از سردبیری کیهان به ‏وزارت ارشاد آمد، انتصاب اهل هنر و اندیشه به سفارتخانه های خارجی است و دیوانه خواندن هرکس که اعتقاد دارد ‏فرهنگ ایران وضعیت مطلوبی ندارد. و راست می گوید. وضعیت مطلوب است وزمانی دلخواه خواهد شد که همه ‏روزنامه آزاد باشند، بشرط آنکه مانند کیهان بنویسند و همه متفکران مختار، مشروط به اینکه مانند سردار طالبانی حسین ‏صفار هرندی فکر کنند. تاریخ ایران راقمری بدانند، نوروز را عید فطر، جامعه مدنی را مدینه و سرزمین موعود را ‏بیابان های ملخ پرور عربستان. جائی که حکامش حجاج ایرانی را از امسال انگشت نگاری می کنند. کاری که از عراق ‏آغاز شد.‏

کار “ابرقدرت معنوی قرن” بجائی رسیده که فقط مانده امارات وبورکینا فاسو مردمانش را انگشت نگاری کنند تا ثابت ‏شود که تروریست نیستند.‏

مردمی که قرنها پیش نخستین متن حقوق بشر را نوشتند، اکنون در بهار اسارت دیگری گرم تماشای یک “اقلیت 13 ‏درصدی هستند” که به گفته مصطفی تاج زاده: “برخانه ملت و ارکان حکومتی مسلط” شده اند. و ایران را چنانکه دکتر ‏ابراهیم یزدی می بیند براه روسیه می برند: “در ایران تحولات شبیه کشورهای اروپای شرقی نخواهد بود. آنچه احتمالش ‏بیشتر است، تکرار تجربه روسیه است.” یعنی مافیای جنایت و پول، اعضای حزب پادگانی و امنیتی ها بر ایران تسلط ‏کامل خواهند یافت. آنوقت است که مانندروسیه بعد از شوروی، دختران هشت ساله ما را در میدان آزادی به عیاشان ‏جهانی در ازای صد دلار واگذار خواهند کرد.‏

‏ و برای رسیدن به این سرنوشت هولناک حتی شخصیتی مانندمصطفی پور محمدی هم کار ساز نیست. او برکنار می ‏شود تا هم روحانی دیگری حذف شود و هم راه برای امثال سردار زارعی هموار گردد.‏

‏ وزیر اقتصاد و دارائی هم قربانی می شود تا بیداد گرانی را به گردن کسی بیاندازند. و جامعه ای را که به نوشته ‏روزنامه اعتماد ملی روی ریل گرانی افتاده و معلوم نیست در امد افسانه ای نفتش کجا می رود، با دادن صدقه راضی ‏کنند.‏

و پرونده هفته سوم زمستانی بهار 1387 را فرمایشات زوجه شیخ کروبی می بندد که محمد خاتمی را تند رو می خواند. ‏آخر اورا رقیب حاج آقا در انتخابات ریاست جمهوری می داند. امری که مانع می شود “فاطمه اره” ـ بقول ابراهیم نبوی ‏ـ درشمایل بانوی اول ایران ظاهر شود.‏

بله. سالی که نکوست از بهارش پیداست…‏

می گویید نه، نگاهی به تصویر حاج خانم مذکور که همکار و هم رای قاضی مرتضوی هم هست بیاندازید و یاد تان ‏بیاورید که ایشان حضور امثال هدیه تهرانی را مایه ننگ دانسته بودند.‏