دویل مک مانوس
باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا برای حل و فصل 30 سال دشمنی و بازداشتن ایران از دستیابی به بمب هسته ای در مقابل عامل زمان حرکت می کند و حتی مشاوران خودش نیز می دانند شانس اندکی برای موفقیت وجود دارد.
بنابراین آنها راه حل دوم را نیز مدنظر قرار داده اند: اگر ایران به بمب دست پیدا کند، ما چه کار خواهیم کرد؟
دولت اوباما اکنون بحث و مناظره دربارۀ سیاست خود درقبال ایران را پشت درهای بسته پی می گیرد. چهار فرد کلیدی از تیم اوباما، سال گذشته به عنوان شهروندان عادی پیشنهادات خود را در طرح ریزی برای مدیریت ایران هسته ای به رشته تحریر درآورده اند.
دنیس راس مذاکره کننده سابق خاورمیانه که انتظار می رود به عنوان کارشناس ارشد اوباما در مسائل ایران منصوب شود معتقد بود باید به دیپلماسی فرصت داده شود اما درعین حال، ممکن است سیاست مهار به عنوان سیاست آینده آمریکا به کار گرفته شود.
راس در گزارش ماه سپتامبر خود که از سوی مرکز امنیت نوین آمریکا منتشر شد آورده است: «ممکن است حتی اگر ما با ایرانی ها تماس برقرار کنیم، متوجه شویم هرکاری که می کنیم این تماس فایده ای ندارد. ما باید خود را آماده کنیم و صحنه را برای سیاست های موازی مهیا کنیم که یا درجهت جلوگیری از هسته ای شدن ایران است و یا برای خنثی ساختن اثرات هسته ای شدن می باشد.»
کارشناس دیگر اوباما در همان گزارش آورده است اگر دیپلماسی شکست بخورد، «خط مشی مهار و تنبیه راه حل بعدی است.» این تحلیلی از آشتون بی کارتر است، کسی که گفته می شود گزینه اوباما برای پست معاونت وزارت دفاع است. وی هشدار داد: «چالش مهار بلندپروازی ها و گستاخی های ایران به اندازۀ مهار زرادخانه هسته ای ایران بزرگ خواهد بود.»
اغلب مشاوران اوباما هزینۀ حمله به ایران را بیش از منافع آن می دانند. آنها هشدار داده اند درصورتیکه ایران به تسلیحات هسته ای دست پیدا کند، به نظر نمی رسد انتخاب گزینه نظامی به اندازه دوره بوش دلپذیر باشد.
اما معنی این حرف ها این نیست که آمریکا دست روی دست می گذارد. درواقع دستیاران اوباما در نوشته های خود پیشنهاد می کنند ایالات متحده باید نسخه ای از خط مشی مهار علیه اتحاد جماهیر شوروی در دوره جنگ سرد را برای خلیج فارس تجویز کند.
این به چه معناست؟ برای شروع، ایران هسته ای زیر چنان فشاری از سوی آمریکا و متحدانش قرار خواهد گرفت که مجبور به انهدام هرآنچیزی شود که ساخته است. ممکن است اوباما اعلام کند هرگونه حمله هسته ای به اسرائیل به منزله حمله به خاک آمریکا تلقی خواهد شد. اقدام نظامی دیگر نیز درجهت حفاظت از عراق، عربستان سعودی و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس دربرابر تهدیدات جنگ غیرمتعارف از سوی رژیم گتساخ ایران در دستور کار قرار خواهد گرفت.
برخی افراد خوش بین در دولت نیز وجود دارند که معتقدند ایران هسته ای، خویشتن داری خواهد کرد. گری سمور مشاور ارشد اوباما در حوزۀ تکثیر جنگ افزارهای هسته ای، و بروس ریدل که بازنگری سیاست اوباما درخصوص افغانستان و پاکستان را برعهده دارد، سال گذشته در گزارش خود نوشتند ایران مجهز به توانمندی هسته ای، در عین نامطلوب بودن، به معنی آخر زمان نخواهد بود. آنها گفتند برای مثال، بعید به نظر می رسد ایران به تروریست ها سلاح هسته ای تحویل بدهد.
سمور و ریدل در گزارشی برای مؤسسه بروکینگز و شورای روابط خارجی نوشتند: «اگر ایران به سلاح هسته ای دست پیدا کند، احتمالاً نظیر سایر کشورهای صاحب این توانمندی رفتار خواهد کرد و در مسیر ارعاب دشمنان خود حرکت می کند، نه اینکه از آن استفاده کند. به این ترتیب، ایران صاحب همان نظام بازدارنده ای می شود که سایر کشورهای هسته ای از سال 1945 به آن مجهز شده اند.»
هیچکدام از این نظرات به آن معنا نیست که اوباما امید خود برای استفاده از گفتگو در جهت بازداشتن ایران از کسب سلاح هسته ای را از دست داده است. یکی از مقامات گفت در شرایط فعلی دولت بر روی طرح اول متمرکز شده است و نه طرح موازی. با این حال، شواهد قابل قبولی وجود دارد که در پشت شعار امیدواری، ارزیابی های واقع نگرانه از پیامدها و عواقب نهفته است.
سمور و ریدل پیش بینی کردند ایران «حداقل دو تا سه سال» از بدست آوردن توانمندی تولید سلاح هسته ای فاصله دارد و اعلام کردند میان توانمندی و ساخت یک بمب چندین مرحله وجود دارد. آنها گفتند آمریکا هنوز می تواند برنامه را متوقف کند و رفتار ایران را مهار کند.
راس نوشته است، اولین قدم جلب حمایت اروپا، چین و روسیه است. برنز، معاون وزارت خارجه آمریکا، همین حالا نیز به کار بر روی این نظریه مشغول است. قدم بعدی این است که اوباما به دنبال گفتگوهای مستقیم و همه جانبه با تهران باشد و از اعمال تحریم های سخت تر اقتصادی درصورت عدم همکاری ایران از یکسو، و وعده پاداش های سخاوتمندانه در صورت همکاری ایران سخن بگوید.
بنابراین ما باید چه چیزی را بپذیریم؟ ممکن است گفتگو با ایران به صورت مخفیانه و با حضور نمایندگان دو طرف در اروپا آغاز شود، اما به نظر نمی رسد این اقدام تا قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران در خرداد ماه انجام شود. اوباما و دستیارانش برای فراهم ساختن شرایط، از لحن سختگیرانه خود در قبال ایران کاسته اند و اغلب دربارۀ دستان دراز شده و احترام متقابل سخن می گویند. آنها تمرین می کنند چگونه کلمات «هویج و چماق» را دیگر به کار نبرند. ایرانی ها می گویند این کلمات فقط شایسته حیوانات است.
مذاکرات آسان و سریع نخواهد بود. حتی معلوم نیست کدام بخش از دولت ایران در موضع مناسب به مذاکره خواهد پیوست.
بااین حال، اوباما هنوز نسبت به رئیس جمهور پیش از خود از دو برتری سود می برد. اول اینکه علائم روشنی از تمایل خود برای گفتگو و به رسمیت شناختن حق حاکمیت ارسال کرده است. این مسأله مانع از بی توجهی ایران می شود و مانع از بهانه جوئی روسیه و چین دربرابر تحریم های سنگین تر خواهد شد.
دوم اینکه به دلیل کاهش درآمدهای نفتی، ملاهای ایران آسیب پذیرتر شده اند، و شاید این تنهاحسن بحران مالی جهانی باشد. روسیه به عنوان بزرگترین تأمین کنندۀ تسلیحاتی و شریک تجاری ایران، همزمان با کاهش خریدهای خارجی ایران، چیز زیادی برای از دست دادن نخواهد داشت.
اگر گفتگوها شکست بخورد و ایران به کسب سلاح هسته ای نزدیکتر شود، آمریکا و متحدانش سه گزینه پیش رو دارند: اول- تحریم های بیشتر، هرچند تحریم ها هرگز در گذشته به کار نیامده اند. دوم- مهار ایران که شامل ایجاد تعهدات امنیتی بیشتر در قبال اسرائیل نیز می شود. سوم- جنگ.
از بین سه گزینه یاد شده، مهار ایران با همه تردیدهای موجود، یک راه حل میانه محسوب می شود.
منبع: لس آنجلس تایمز- 22 فوریه – 2009