اکبر گنجی، جنبش سبز و تقلب در انتخابات

آرش بهمنی
آرش بهمنی

1 ـ اکبر گنجی، روزنامه نگار و از فعالان سیاسی، در دو مقاله پی در پی، به بحث امکان تقلب در انتخابات دهم ریاست جمهوری پرداخته است. [1] گنجی در مقام “روشنفکر حوزه عمومی” به این مساله نگریسته و صراحتا اعلام کرده است که گرچه “راقم این سطور همیشه از وقوع تقلب در انتخابات دفاع کرده و می کند… راقم این سطور مدافع وقوع تقلب تأثیرگذار در انتخابات است و احمدی نژاد را برنده ی انتخابات نمی داند” اما معتقد است، میرحسین موسوی، برنده قطعی انتخابات نبوده است.

مدعای اصلی گنجی هم آن است که اولا تاکنون هیچ فعال سیاسی، از پیروزی قطعی میرحسین موسوی درانتخابات سخن نرانده و تنها خود موسوی در شب انتخابات و در یک کنفرانس مطبوعاتی، این خبر را داده است.مدعای دوم وی هم استناد به سخنان برخی فعالان سیاسی زندانی است. وی استناد به سخنان مصطفی تاج زاده ـ در فیلمی منتشر شده از وی در زندان ـ می کند و سخنانی ک از بهزاد نبوی و عبدالله رمضان زاده که در کیفرخواست قرائت شده توسط نماینده دادستان در دادگاه متهمان حوادث پس از انتخابات آمده بود.

مدعای دیگر گنجی آن است که حسین قاضیان، از جمله جامعه شناسان مشهور ایرانی که دستی هم در انجام نظرسنجی و افکار سنجی جامعه دارد، و دو تجربه موفق ـ انتخابات 76 و 80 ـ را در کارنامه خود، اعلام کرده است که: “در سراسر کشور محمود احمدی نژاد با اندکی فاصله از میر حسین موسوی پیش بوده است، اما در تهران، در 10 روز آخر، میر حسین موسوی از محمود احمدی نژاد جلو زد. بدین ترتیب، میر حسین موسوی برنده ی انتخابات نبود[یعنی هیچ کدام از کاندیداها نصف به علاوه ی یک آرا را به دست نیاورده بود].”

استناد دیگر گنجی، به عدم حضور آرایی است که به نفع میرحسین موسوی در انتخابات به صندوق ها ریخته شده، اما حداقل در شهرستان ها، ظهور و بروزی در خیابان‌ها نداشته است. صحبت پیرامون این بحث را ارجاع می دهم به مقاله یکی از دوستان در این زمینه. [2]

2- جنبش سبز و اکبر گنجی، در یک نکته با یکدیگر هم عقیده اند: در انتخابات تقلب شده است و آرای اعلام شده، آرای شمارش شده نیست. بلاشک نه احمدی نژاد 24 میلیون رای آورده و نه موسوی 13 میلیون و نه کروبی 300 هزار.

نکته در این جاست که گنجی می گوید میزان تقلب در انتخابات در آن حد نبوده است که موسوی در انتخابات به کرسی ریاست جمهوری برسد در حالی که هواخواهان جنبش سبز بر این عقیده اند که چه بسا اساسا آرای اعلام شده، برعکس است.

هواخواهان جنبش سبز “مدرک حقوقی” ـ یعنی آنچه مورد قبول یک محکمه عادل و منصف باشد ـ برای اثبات پیروزی موسوی در انتخابات ندارند. تحلیل آنان از شرایط این است که موسوی پیروز انتخابات در دور اول بوده است ـ براساس آنچه که در خیابان ها و در روزها و هفته های منتهی به انتخابات دیده اند، هم چون نگارنده ـ و تحلیل گنجی این است که انتخابات به دور دوم می رفته است. وی دو قطبی دور دوم را، موسوی ـ احمدی نژاد می داند. گنجی تحلیل خود را نیز به “نظرسنجی از سوی حسین قاضیان و تیم همراهش” مستند می کند.

تحلیل گنجی، در این جا با تحلیل احمد زیدآبادی ـ شرف اهل قلم، که گنجی چندی پیش جایزه ای را به نیابت از وی دریافت کرد - تفاوت دارد. زیدآبادی که در انتخابات، به شهرهای مختلف سفر کرده بود، در تحلیل انتخابات می نویسد: “به این نتیجه رسیده‌ام که آقای احمدی نژاد از بازی انتخابات اوت شده و به سختی خواهد توانست رای پنج میلیونی دور نخست انتخابات نهم را به دست آورد. آقای کروبی در بین کسانی که اصرار دارند بر مبنای تحلیلی روشن از شرایط و چشم اندازی کم و بیش روشن از آینده رای دهند، جایگاه بسیار خوبی دارد و با اندکی تقلا می‌تواند خود را به دور دوم انتخابات بکشاند. آقای موسوی اما سوار بر موجی توده وار شده است، موجی که او را پیشتاز انتخابات کرده است.”[3]

فراموش نکنیم که احمد زیدآبادی در انتخابات دهم ریاست جمهوری، به عنوان یکی از حامیان مهدی کروبی حمایت می کرد. و به عنوان یک تحلیلگر به طور حتم، از نظرات عباس عبدی ـ دیگر یار خود در ستاد مهدی کروبی ـ استفاده برده است. عباس عبدی را می شناسید؟ مدیر موسسه نظرسنجی آینده که “سابقه دو نظر سنجی موفق در سال های 76 و 80 را در کارنامه خود دارد.” زیدآبادی براساس مشاهدات خود، به نتیجه ای غیر از آنچه که اکبر گنجی رسیده، دست یافته و آن را اعلام کرده است. اکنون کدام نظر را می توان بر دیگری رحجان داد؟نظر زیدآبادی هم متکی بر مشاهدات عینی است و هم متکی بر نظر یک کارشناس نظرسنجی.

فراموش نکنیم پیش از انتخابات مهدی کروبی و میرحسین موسوی، هر دو از نیروهای “خودی” محسوب می شدند و به برخی نظرسنجی های محرمانه نهادهایی چون وزارت اطلاعات، صدا و سیما و وزارت کشور دسترسی داشتند.

4- قضیه در آن جاست که اساسا انتخابات دهم ریاست جمهوری 88، کمترین مشابهت را با دو انتخاباتی که با کاندیداتوری محمد خاتمی انجام شد دارد و شباهتی بسیار به انتخابات نهم ریاست جمهوری. برخلاف انتخابات سال های 76 و 80، انتخابات دو قطبی نبود. در یکی تقابل خاتمی ـ ناطق نوری برجسته بود و در دیگری، تقابل اصلاحات (خاتمی) ـ ضداصلاحات (کاندیداهای دیگر). برعکس انتخابات سال 84 که همگان مثلث هاشمی ـ معین ـ قالیباف را مثلث اصلی انتخابات می دانستند، اما با انجام انتخابات همگان دیدند که آرای کروبی ـ احمدی نژاد، آرایی بوده که در هیچ موسسه نظرسنجی روی آن ها بحث و تحلیل نشده است. انتخابات سال 88 نیز وضعیت مشابهی دارد و مثلث موسوی ـ کروبی ـ احمدی نژاد، مثلث اصلی انتخابات بوده اند. هر چه قدر نیروهای اصلاح طلب، گرد میرحسین موسوی گردآمده بودند، تحریمیان سال 84 ـ که در انتخابات سال 84 حدود 19 میلیون نفر بودند، گرداگرد مهدی کروبی، جمع شده بودند. مشکل تحلیلی که اکبر گنجی به آن استناد می کند، آن است که اساسا نقش مهدی کروبی را در انتخابات ـ خواسته یا ناخواسته ـ در نظر نمی گیرد و آرای وی را ـ تقریبا و یا با تقریبی نزدیک ـ آرای واقعی فرض می کند.

اتفاقی که در اعتراضات پس از انتخابات افتاد چگونه تحلیل می شود؟ گنجی می نویسد: “مردم بر اساس باورهای خود عمل می کنند”. باور مردم در انتخابات سال 76 آن بود که محمد خاتمی پیروز انتخابات شده است. اصلاح طلبان بارها اعلام کرده اند که اتفاقی مشابه آنچه در خرداد 88 رخ داد، قرار بود در خرداد 76 رخ دهد، اما به هر دلیلی این اتفاق نیفتاد. چون باور عمومی مردم پیروزی خاتمی بود. چرا اکنون این باور عمومی دست کم گرفته می شود؟

اکبر گنجی خود بارها و بارها، جمهوری اسلامی را حکومتی سلطانی دانسته که برای بقا، دست به هر سرکوبی می زند. آیا حضور 3 میلیون نفر در خیابان ها تهران در روز 25 خرداد ـ به اعتراف شهردار “اصول گرای” تهران ـ نمی تواند نشانه ای از برتری عددی هواخواهان دو گانه موسوی ـ کروبی باشد؟ حضور مردم در مناسبت هایی چون روز قدس، 13 آبان، روز عاشورا چطور؟

گنجی که معتقدست شهرستان ها در سال گذشته، خاموش بوده اند هرگز فیلم های تظاهرات در شهرهایی چون اصفهان، مشهد، شیراز، بابل، رشت و… را دیده است؟

از اکبر گنجی به عنوان متفکری که معتقد به گذار مسالمت آمیز به سوی دموکراسی و از هواخواهان لیبرال دموکراسی است، باید پرسید، اساسا در تمامی گذارهای رخ داده به دموکراسی، طبقه متوسط، تا چه حد حاضر به دادن هزینه و حضور در خیابان است؟ نقش سرکوب حاکم در این میان چیست؟

و از اکبر گنجی باید پرسید وی چه مدرک و سندی دارد که محمود احمدی نژاد موفق شده است آرای لازم را کسب کند تا به دور دوم انتخابات برسد؟ کدام سند و مدرک “حقوقی” سخنان گنجی را تایید می کند؟

5 ـ  بسیاری مقاله اکبر گنجی را “نابهنگام” توصیف کرده و از اینکه وی آب به آسیاب دشمن ریخته و سوژه به دست رسانه های حامی محموداحمدی نژاد، هم چون کیهان، داده است ناخرسندند. برخی مقالات وی را مخالف مصلحت عمومی جنبش سبز دانسته و برخی دیگر، اعلام کرده اند که در حال حاضر، زمان طرح چنین بحث هایی نیست.

نگارنده بر این باور است که هر سه این مدعیات، محلی از اعراب ندارد. نفس نوشتن چنین مقالاتی از سوی گنجی، نابهنگام نبوده و نیست. بخصوص آنکه وی خود را “روشنفکر حوزه عمومی” می بیند و نه یک فعال سیاسی. گنجی خود سال ها پیش و زمانی که در زندان بود، در نوشته ای با عنوان “روشنفکر حوزه عمومی، روشنفکر حوزه خصوصی”، نظر خود را در این باره بیان کرد و صراحتا نوشت که (نقل به مضمون) نقش روشنفکر حوزه عمومی، آن نیست که برای خوشامد صاحبان قدرت یا هواخواهان آن ها، حقیقت را وارونه جلوه دهد یا از آنچه که در ذهن دارد دست بشوید. [4]

نگارنده بر این باور است که هواخواهان جنبش سبز، باید از حق ازادی بیان اکبر گنجی دفاع کنند و در صورتی که معتقدند وی در استدلال های خود راه به خطا رفته و بر این باورند که “پای استدلالیون چوبین بود/پای چوبین سخت بی تمکین بود”، خطاهای نقد گنجی را نشانه می رفتند و نه خود وی را.

از سوی دیگر، مقاله اکبر گنجی، سئوالی را با هواخواهان جنبش سبز مطرح کرده است. دغدغه گنجی، دغدغه ای بجا است. همه ما که معتقدیم، موسوی در انتخابات پیروز شده و اکنون باید رییس جمهور باشد، چه سندی برای اثبات پیروزی میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری داریم؟

بیایید شرایطی را متصور شویم: فرض کنیم که مقامات جمهوری اسلامی، حاضر شده اند در یک دادگاه بی طرف بین المللی، به بحث درباره انتخابات ریاست جمهوری بپردازند و به رای دادگاه نیز گردن نهند. آن ها معتقدند که محمود احمدی نژاد پیروز انتخابات است. طرف مقابل ـ که همه ما سبزها هستیم ـ چه سند و مدرک “حقوقی” داریم که اثبات کنیم میرحسین موسوی در همان دور اول انتخابات پیروزشده است؟

 

پی‌نوشت:

1 ـ دو مقاله اکبر گنجی را می توانید در آدرس های زیر بخوانید:

الف- سبز بودن چه معنایی دارید

ب- پیروزی موسوی یا تقلب در انتخابات

2 ـ نگاه کند به مقاله “علی هنری” در سایت تهران ریویو با عنوان “سه دهه تحول و بی‌خبری اکبر گنجی”

3 ـ  احمد زیدآبادی، شرایط انتخابات تا این لحظه، سایت روز، 11 خرداد 1388

4 ـ  اکبر گنجی، روشنفکر حوزه عمومی، روشنفکر حوزه خصوصی، در: مجمع الجزایر زندان گونه، انتشارات طرح نو، چاپ اول، 1381