دوگلاس ساندر
جمکران، ایران- پس از دو ساعت رانندگی و پشت سر گذاشتن خیابانهای برفی تهران، و رسیدن به دشت کویر، شما رویای رئیس جمهور را می بینید که بصورت دو برج بلند و گنبدی فلزی از افق سر برآورده است.
این محل مرموز و حدودا خالی نشانگر جاه طلبی سیاسی و معنوی محمود احمدی نژاد، این مرد عجیب و پرحرف است که 18 ماه پیش رئیس جمهور ایران شد و وعده تغییر کشورش و جهان را داد. او رهبری بی جذبه است که با کارهایش جهان را تکان داده، با جاه طلبی اتمی و زیر پا نهادن عهدنامه های بین المللی، با تهدید خشن اسرائیل و آمریکا، با پذیرایی از گروههای ضد یهود و هالوکاست، با تلاش برای تشکیل شبکه ای از جنبشها و حکومتهای تندرو اسلامی در خاور میانه.
اما دقیقا در همین گوشه بسیار سنتی از ایران است که شما به وضوح ترک خوردگی بنای بیداد احمدی نژاد را می بینید.
یکسال پیش کسی جلودار احمدی نژاد نبود، و بنظر میرسید برای اولین بار کسی رئیس جمهور شده که کاملا با آیت الله های طرفدارش همنواست. اما در طی سه ماه گذشته او هر روز شکننده تر و منزوی تر میشود. این اتفاق ممکن است منجر به تغییر رهبری و اصلاحات و میانه روی در ایران بشود و یا موجب حرکتهای تندی از سر دستپاچگی گردد. همه چیز به اخلاق این رئیس جمهور بستگی دارد.
طی دو هفته ای که در ایران بودم همه به من میگفتند برای ردیابی قدرت و نفوذ این مرد باید به جمکران بروم. جمکران محل تاسیسات اتمی ایران نیست، بلکه مسجدی است در نزدیکی شهر قم که احمدی نژاد پول زیادی در آنجا خرج کرده است. این محل خاستگاه فرقه ای تندرو از شیعه است که آثار تعالیم قیامت گونه آن در گفتار و کردار رئیس جمهور نمایان است. بسیاری از ایرانیان میترسند که مبدا این قدرت معنوی با قدرت اتمی رئیس جمهور جوش بخورد.
اما احمدی نژاد قبل از “اعلام خبر مهمش” در روز 22 بهمن باید به قم برود و با علما دیدار کند. همان علمایی که یکسال و نیم پیش او را در رسیدن به قدرت یاری کردند. او اکنون خود را ناچار به جلب رضایت آنها میبیند، زیرا آنها آشکارا از او انتقاد میکنند.
احمدی نژاد با شعارهای عوام فریبانه از قبیل اصلاح نظام اقتصادی و دادن پول نفت به فقرا برنده انتخابات شد. اما در عوض او تمام تلاش خود را برای کسب رهبری مردم خاور میانه و استفاده از نیروی اتم برای مقابله با آمریکا و اسرائیل صرف کرده است. از زمان به قدرت رسیدن آیت الله خمینی، ایران هرگز به این اندازه منزوی نبوده است.
اولین اقدام احمدی نژاد پس از به قدرت رسیدن خرج مبلغ 20 میلیون دلار در جمکران بود، و از آن جمله ساخت پارکینگی به ظرفیت 20 هزار ماشین. در روز بازدید من این پارکینگ تقریبا خالی بود. در اطراف مسجد گدایان افغانی شمایلهای امام زمان را میفروختند که ساخت کشور چین بودند. چند صد نفر در داخل مسجد نماز میخواندند. یکی از اینها رضا، کارگر 43 ساله صنعت نفت در گرمسار بود. او پدر رئیس جمهور را میشناسد.
“احمدی نژاد مرد بزرگ و با ایمانی است. او کاری کرده تا خدا زندگی ما را بهتر کند. من با دعا و عبادت موفق شده ام، و از این راه همه ایرانیان موفقیت خواهند شد. به امید خدا ما به زودی اجر زحماتمان را میگیریم.” او هر هفته به جمکران میآید و همیشه دعایی نیز به درون چاه میاندازد. در این زمان یک دانشجو به شانه ام زد و به من گفت که چگونه با آمدن به این مکان و دعا خواندن توانسته بدون درس خواندن زیاد در رشته پزشکی دانشگاه قبول شود.
نارمک: سر پر باد
احمدی نژاد مرتب در سخنرانی های عوامفریبانه اش میگوید که “بچه محله فقیرنشین نارمک” است. در حالیکه این محله مسکونی را فرانسوی ها ساخته اند و بیشتر ساکنان آنرا طبقه متوسط شهری تشکیل میدهد.
من برای دیدن این محله رفتم که پایگاه احمدی نژاد برای رسیدن به شهرداری تهران و پیروزی در انتخابات بوده و احتمالا به زودی پایان کارش را نیز رقم خواهد زد. در خانه سابق احمدی نژاد، دستیاران او روزانه 100 شکایت از مردمی دریافت میکنند که خواسته خود را بصورت کتبی ارائه میدهند. به گفته یکی از کارکنان: “برای رئیس جمهور خیلی اهمیت دارد که همه به خواسته خود برسند، او میخواهد که به سخن همه گوش بدهد.”
روزی که از جمکران برمیگشتم، در مقبره امام توقف کردم، و از یک دانشجو در باره احمدی نژاد پرسیدم. او در پاسخ گفت: “او فقط وعده میدهد، و وقتی که انجام نمیشود، میگوید که دستهایی در پشت پرده همه چیز را کنترل می کنند.”
اما سیاست اقتصادی احمدی نژاد خلاصه میشود در افزایش مخارج دولت، و این سیاست فقط موجب افزایش تورم و بیکاری شده است. ایران با کمبود شدید بنزین روبروست و اقتصاد دولتی اصلا انگیزه کار کردن ندارد. هرکس که در تهران زندگی کند بخوبی متوجه این موضوع میشود. هواداران احمدی نژاد در نارمک نیز دارند به او پشت میکنند. حمید 20 ساله که میوه فروشی دارد میگوید: “یکسال و نیم گذشته خیلی سخت بوده. قیمتها دوبرابر شده و مردم قدرت خرید ندارند. ما شخصا احمدی نژاد را دوست داریم، ولی اینجوری نمیشه زندگی کرد. او بهتره سر کار دیگری برود.”
بازار تهران از ابتدای انقلاب تاکنون عاملی ضروری برای بقای رژیم بوده است. یک روز صبح در گفتگو با دو بازاری متوجه شدم دلخور هستند. گرچه آنها با اسلامگرایی دولت و فشار اجتماعی آن مخالفتی ندارند، اما اگر درآمدشان به خطر بیافتد نگران میشوند. سجاد، واردکننده ابزار و لوازم برقی میگوید: “ما در پرداخت سفارشات خود به شدت مشکل داریم. هروقت رئیس جمهور چیزی در باره تسلیحات اتمی یا اسرائیل میگوید، یک بانک خارجی همکاریش را با ایران قطع میکند. فرستادن پول برای صادر کنندگان هر روز مشکل تر میشود.”
قم: بی اعتمادی
به نظر میرسد قم، این زادگاه انقلاب نیز به احمدی نژاد پشت کرده است. 70 درصد جمعیت ایران زیر 30 سال سن دارند و در قم به سختی میتوان زن یا مرد جوانی را یافت که از احمدی نژاد طرفداری کند. بر اساس تحقیق یک جامعه شناس، 80 درصد جوانان قمی مایلند بلافاصله بعد از ازدواج این شهر را ترک کنند و ترجیحا به تهران بروند. “اکثریت قریب به اتفاق جوانان دیگر از انقلاب پشتیبانی نمی کنند.”
قسمتی از این ناراحتی بخاطر 11 هزار دانشجوی خارجی ای است که در حوزه های علمیه به تحصیل مشغولند، و اغلب آنها با خانواده هایشان در قم زندگی میکنند، و دولت برای تبلیغات هم که شده مخارج هنگفتی را خرج آنها میکند. یک مرد جوان میگوید: “ما هیچی نداریم و نمیتوانیم به زندگی خود سروسامان بدهیم، در حالیکه همه پولها را به این عربها میدهند که وضعشان خوب است.”
من در همه جای ایران شاهد این ناراحتی بودم. همه میگویند چرا میلیاردها دلار صرف لبنان، حماس، عراق و افغانستان میکنیم، در حالیکه فقر و بیکاری در همه جای ایران بیداد میکند؟ و برای اولین بار آیت الله ها نیز لب به شکایت گشوده اند. در این ماه دو گروه مخالف رفسنجانی و خاتمی در مجلس درخواست استیضاح احمدی نژاد را کرده اند و سکوت باقی آیت الله ها نیز نشان از تائید آنها دارد. بلافاصله پس ازاعلام سفر احمدی نژاد به قم، رفسنجانی به قم رفت تا به آیت الله ها بگوید که احمدی نژاد در حال کشاندن ایران به جنگ با آمریکاست و اقتصاد شکننده ایران نابود خواهد شد.
اوضاع در این گوشه سنتی ایران بسرعت در حال تغییر است. در حالیکه سیاستهای اتمی ایران باعث فاصله گرفتن این کشور از باقی جهان شده، اما مردم بیش از پیش متوجه میشوند که اقتصاد و جامعه ایران وابسته به جهان خارج است. زیر پای احمدی نژاد شکافها در حال باز شدن هستند و هرچه او به شعارهای ضد آمریکایی خود ادامه دهد، این شکافها بازتر خواهند شد.
آقای احمدی نژاد، با همه سخنان آتشینی که میزند، در حال یادگرفتن آخرین درس علم سیاست است: هرچقدر هم موفقیتهای خارجی تو عظیم باشد، نمیتوانی نسبت به نارضایتی در داخل ایران بی خیال شوی.
منبع: گلوب اند میل، فوریه 2007