مهرداد شیبانی
در هفته ای که در تهران “قمر در عقرب” بود و احمدی نژاد، لقب سقراط هم گرفت، معلوم شد “دولت نهم 100 سفر خارجی توسط رئیس جمهوری ووزیر امور خارجه داشته که طی آن 1000 موافقت نامه با کشورهای مختلف امضا شده است”.
بر اساس همین توانایی بود که محمود احمدی نژاد اعلام کرد “ایران حاضر است خلاء قدرت را در منطقه پر کند”؛ هرچند علی لاریجانی مجبور به تصحیح آن شد: “مطلب آقای احمدی نژاد این بود که عراق نیاز به قیم ندارد، آنجا دولت و مردمی رشید دارد، ایران هم سیاستش حمایت از دولت عراق است.”
تصحیحی که بار دیگر هم انجام شد اما این بار از سوی سخنگوی دولت.آقای الهام در حالیکه حسن روحانی، رئیس سابق گروه مذاکره کننده هسته ای در دیدار با مشاور بین المللی و امنیتی صدر اعظم آلمان، “اروپا را برای حل چالش های منطقه به واقع بینی و احترام به ملت ها و مقررات بین المللی دعوت می کرد” اظهار داشت: “به هر حال در کشور ما آزادی مسافرت وجود دارد. اصل آزادی رفت و آمد و گفت و شنود است و هر کس هر جا دلش میخواهد میتواند سفر کند و با هر کسی که میخواهد صحبت کند.ولی اصل آزادی رفت و آمد، صحبت و مذاکره تاثیری بر پرونده هستهیی ایران ندارد”.
همان آزادی که باعث می شود “در ایران امکان دیکتاتوری وجود” نداشته باشد “چون همه چیز متعلق به ملت است و ملت همه چیز را تعیین می کند”. و دولت هم قرار است “از حقوق ایرانیها به صورت همهجانبه دفاع” کند، اما مشکل اینجاست که” مطالبات اجتماعی بیش از حد انتظار است” و لذا “با روال عادی نمی توان به توسعه و پیشرفت مورد نظر دست یافت.”[وزیر کشور]
برای همین است که “کشورهایی که خود زندانهای مخفی دارند و انسانها را ترور میکنند میآیند و اتهامات بیاساسی را در مورد حقوق بشر نسبت به ایران مطرح میکنند در صورتی که این اتهامات همه نادرست است.”[رئیس دولت نهم] والا “اگر حاکمان آمریکا اجازه دهند که مردم آمریکا آزادانه در جریان واقعیتها قرار بگیرند و با حقیقت آشنا شوند وضعیت جهان به گونهای دیگر خواهد بود.”
نظری که حتما سردار افشار، رئیس جدید کمیسیون ماده احزاب با آن موافق نیست والا خبر از این نمی داد که: “استفاده مطبوعات و سایر رسانهها از عنوان احزاب و تشکلهای سیاسی که مجوز فعالیت از کمیسیون مادهی 10 احزاب ندارند مجاز نیست و برای این منظور به زودی فهرست احزاب و تشکلهای سیاسی که مجوز قانونی دارند برای رسانهها ارسال میشود.”
جهان هم ظاهرا بیشتر حرف های این سرداران را می شنود والا توجه می کرد که در این سوی جهان رئیس جمهوری هست که در عمرش “با کسی دست به یقه” نشده و اهل دعوا نبوده است. کسی که “دوستدار بزرگ دنیای اسلام و مسلمین” است. نه فقط مسلمین که بومیان کانادا: “ایران روز جمعه ۲۴ شهریور، در پاسخ به انتقاد کانادا از افزایش شمار اعدام ها و بدرفتاری با زنان در ایران، از آن کشور به خاطر «نژادپرستی، وحشیگری های پلیس و بدرفتاری با بومیان کانادایی به مثابه شهروندان درجه دوم» انتقاد کرد.”
و درست همان موقعی که هادی قابل، پس از تفتیش خانه اش توسط مامورین، راهی زندانی در قم بودو “بازداشت وی نشانه نگرانکننده بستن فضای سیاسی در شرایطی که کشور در وضعیت ویژه به سر میبرد” تلقی می شدو پدر احسان منصوری[دانشجوی زندانی] در دیدار با علیرضا آوایی، رئیس کل دادگستری استان تهران دیدار با مرتضوی را چنین تشریح می کرد: “ایشان به ما گفتند شما که می گویید بچه هایتان شکنجه جنسی شده اند، اصلا می دانید شکنجه جنسی یعنی چه؟ سپس آقای مرتضوی شروع کردند در حضور همسران ما برداشت خودشان را از شکنجه جنسی در مورد زن و مرد توضیح دادند و بعد از ما پرسیدند حالا بگویید ببینم بچه هایتان شکنجه جنسی شده اند یا نه؟! چنان که من حتی از فکر کردن به حرف های آقای مرتضوی شرم دارم ولی برای دفاع از فرزندم حاضرم جمله به جمله سخنان ایشان را خدمتتان عرض کنم.” آوایی نگذاشت او سخنانش را ادامه دهد و “با قطع سخنان پدر احسان منصوری از وی خواهش کرد از این قسمت عبور کند.”
عبوری که نمی توانست شامل گزارش سازمان عفو بین الملل شود. گزارشی که نشان می دهد در سال گذشته، 177 نفر در ایران اعدام شده اند که در میان آنها دو کودک زیر 18 سال هم وجود داشته است.
و لابد درست به دلیل همین مجموعه صفات است که غربی ها با رئیس جمهوری اسلامی “لجبازی” می کنند و ناگهان برنار کوشنر، وزیر امور خارجه فرانسه، “در اظهاراتی بی سابقه خواستار آمادگی جامعه جهانی برای انجام حمله احتمالی علیه ایران” می شود. حمله ای که تمام راه های مقابله با آن اندیشیده و پیش بینی شده است. در همین راستا بود که “صاعقه در اسمان ایران” به پرواز درآمد و رئیس شورایعالی امنیت هم به غربی ها توصیه کرد “در منطقه نمانند چرا که در تیررس قرار میگیرند.”
آن هم منطقه ای که قرار است دانش آموزانش با شال گردن هایی با آرم “انرژی صلح آمیز هسته ای” به مدرسه بروند و سیاست انتخاباتیش”سیاست چتر باز” باشد که زیر آن عملا هیچ کسی جا نمی گیرد، حتی حزب موتلفه اسلامی؛ آن هم در حالیکه اینها همه “سر و ته یک کرباس” هستند.[محمد هاشمی]
و در این هفته قمر در عقرب که احمد توکلی، رییس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی هم “تصمیم دولت برای کاهش ساعت کار کارکنان دولت و بانکها در ماه رمضان را غیر قانونی” خواند، طبیعتا “روز شعر و ادب فارسی فقط بر صفحه تقویم رسمی کشور نقش بست و همین”.
روزی که از “ابتدای انتخاب خود در سال 81، بدون هیچگونه نظرسنجی از جامعهی ادبی کشور و با پیشنهاد یک نمایندهی مجلس، این نام را بهخود” می بیند و بعد هم به فراموشی سپرده می شود.البته این را حتما رئیس جمهور سقراطی نمی داند والا همان طور که برخورد با زوار ایرانی در مکه و مدینه “دور از چشم مسئولین عالیرتبه عربستان سعودی انجام شده و اگر امیر عبدالله از این موضوع مطلع بودند به شدت با فتنهانگیزان برخورد میکردند” برای این مسئله نیز راه حلی اندیشیده می شد.