احزاب جدید در ایران

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

در سال ۱۳۹۳ اتفاق افتاد (۳)

 

در تمام جهان معمولا دو یا سه حزب وجود دارند که احزاب اصلی اند. محافظه کار، لیبرال دموکرات، دموکرات مسیحی، سوسیالیست، ناسیونالیست، جمهوریخواه و دموکرات یا چیزهایی غیر از این. البته خیلی از این اسامی بیش از آنکه نشان از ماهیت یک حزب داشته باشند، یادگاری از گذشته اند. مثلا همین حزب جمهوریخواه در آمریکا نامی نامربوط است. اصولا در آمریکا همه جمهوریخواه هستند، چون حکومت جمهوری است. دموکرات ها هم جمهوریخواهند. یعنی این نام مشکلی را حل نمی کند. در ایران در حکومت پهلوی پنج شش حزب وجود داشت که همه شان خواهان حفظ سلطنت بودند و گاهی اوقات خود این احزاب هم نمی دانستند چه فرقی با هم دارند. حزب ایران نوین طرفدار ایرانی نوین بود و حزب رستاخیز هم طرفدار همان ایران بود. بعد از انقلاب هم دهها حزب ایجاد شد که یا همه شان طرفدار حکومت بودند و تقریبا همه اصول شان یکی بود یا اگر چنین نبود، قانونی نبودند. مثلا حزب جمهوری اسلامی حزبی بود که ۱۰۰ درصد طرفدار حکومت بود، حزب موتلفه هم ۱۰۲ درصد طرفدار حکومت بود و جبهه پایداری هم ۱۰۵ درصد طرفدار حکومت؛ در این میان یک نهضت آزادی وجود داشت که کاملا طرفدار حکومت نبود که آن هم قانونی نبود. در چند سال گذشته احزاب جدیدی براساس اتهاماتی که به افراد زده می شد شکل گرفت. مثلا حزب “حامیان فتنه” یا حزب “ساکتین فتنه” یا حزب “تاجران فتنه”، کم کم احزابی براساس وضعیت روانی اشخاص متولد شد، مثلا حزب “دلواپسان مذاکره” این حزب شامل افرادی است که نگران مذاکرات هسته ای هستند. دیگر تقسیم بندی اشخاص براساس شخصیت سیاسی شان مطرح نبود و نیست. بلکه براساس اینکه از توافق هسته ای خوشحال می شوند، یا از آن ناراضی اند، یا دلواپس آن هستند ماهیت حزب تغییر می کند. دلواپسان فتنه در سال گذشته همزمان با اوج گرفتن مذاکرات متولد شد و مهم ترین خصوصیت این حزب آن بود که با هرگونه صلح و آشتی مخالف است.

 

ممنوع التصویر شدن خاتمی

در زمستان ۱۳۹۳ یک رویداد کم نظیر در جامعه ایران رخ داد. به گفته محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضائیه خاتمی ممنوع التصویر و ممنوع الخبر اعلام شد. با افزوده شدن خاتمی به لیست ممنوع التصویرها، پنج رئیس جمهور و نخست وزیر از مجموع نه رئیس جمهور و نخست وزیر بعد از انقلاب ممنوع التصویر شدند. در واقع بیش از نیمی از تاریخ ۳۷ ساله جمهوری اسلامی غیرقابل پخش اعلام شد. پس از اعلام این خبر گفته شد که هیچ رسانه ای حق ندارد که تصویری از خاتمی را منتشر کند و خبر مربوط به او را پخش کند. اساس این تفکر برمبنای اندیشه ای است که معتقد است وقتی خبر کسی منتشر نشود، خودش هم وجود ندارد.

 

این ۴۷ نفر لعنتی و مجلس پیرمردها

مهدوی کنی رئیس بی سروصدای مجلس خبرگان که در طول سه سال ریاست او در این مجلس هیچ کلمه ای از او شنیده نشده بود و اغلب روزهای ریاست اش در کما گذشته بود، به شکلی کاملا منتظره درگذشت و هاشمی شاهرودی بطور موقت رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی شد. براساس نظر مسئولان مجلس خبرگان وظیفه دارند که بر رهبری نظارت کنند، البته خبرگانی که بر رهبری نظارت می کنند باید کاملا به او ایمان داشته باشند. یعنی بدون اینکه هیچ شکی به او بکنند باید مواظب باشند که رهبری همچنان همان رهبر باشد که هست و کلا خبرگان تنها وظیفه ای که دارند این است که هر چند ماه یک بار جمع بشوند و تاکید کنند که رهبری همان کسی است که باید باشد. این که برای چنین مجلسی وجود رئیس چه ضرورتی دارد، هرگز مورد بحث قرار نگرفته است. با این همه در اواخر زمستان ۱۳۹۳ انتخابات رئیس مجلس خبرگان برگزار شد و در رقابت میان هاشمی رفسنجانی و شیخ محمد یزدی، رفسنجانی شکست خورد و یزدی به عنوان رئیس خبرگان انتخاب شد. ۴۷ نماینده اصولگرا و تندروی خبرگان به نفع شیخ محمدیزدی کاندیدای تندروی ریاست خبرگان رای دادند. ده هزار کیلومتر آن طرف تر، در همان روز ۴۷ نماینده سنای آمریکا، چند روز پس از سخنرانی ضدایرانی بنیامین نتانیاهو، نامه ای را برای رهبران ایران فرستادند که در آن هشدار داده بودند که اگر هرگونه توافق میان دولت اوباما و جمهوری اسلامی فقط تا پایان ریاست جمهوری اوباما اعتبار دارد. پس از نوشتن این نامه دهها نفر از ایرانیان و آمریکایی ها و سیاستمداران جهان جان به جان آفرین تسلیم کردند. اکثر آنها کسانی بودند که بعد از خواندن نامه مذکور دهانشان باز مانده و از تعجب نفس در سینه شان حبس شده بود و به همین دلیل دچار خفگی قبل از موت شده بودند. این نامه که متن آن توسط تام کاتن سناتور خردسال سنای آمریکا تهیه شده بود، توسط گروهی به عنوان خیانت، یا همکاری با دشمن یا تضعیف رئیس جمهور آمریکا و در مجموع به عنوان اشتباه بزرگ سیاسی جمهوریخواهان قلمداد شد. بسیاری از صاحبنظران و نویسندگان و بخصوص طنزنویسان آمریکایی تام کاتن تازه کار را به عنوان سناتور بیسواد و کم دانشی که می خواهد خودنمایی کند و به دنبال معروف شدن خودش است، دست انداختند، اما برخی طرفداران او گفتند که تام کاتن یک فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد است و سیاستمداری دانشمند و عمیق است. سه روز بعد از این اظهارنظرها تام کاتن مشت محکمی به دهان مخالفان خود زد و در مصاحبه با سی ان ان اعلام خطر کرد که “ایران تهران را تحت کنترل قرار داده و احتمالا به زودی شهرهای بغداد و جاهای دیگر را اشغال خواهد کرد.” با این اظهارنظر معلوم شد که تام کاتن واقعا همان سیاستمداری است که می تواند راه جورج بوش را ادامه دهد. وی از حداقل ضریب هوشی مناسب برخوردار بود.

 

بخاطر یک مشت دلار کثیف

در زمستان ۱۳۹۳ وزیر کشور هشدار داد که پولهای کثیف مواد مخدر وارد انتخابات شده است و عده ای قصد دارند از پولهای کثیف در انتخابات آینده استفاده کنند. این گفته از این نظر که وزیرکشور محافظه کار دولت روحانی چطوری چنین حرفی زده است، شگفت زده شدند. خیلی ها هم با این سئوال مواجه شدند که “مگر بقیه پولهای احمدی نژاد تمیز بود که این یکی کثیف است؟” گروه مهمی از مجلس هم که از ماجرای پولهای کثیف خبردار شده بودند، دربه در به دنبال محلی می گشتند که بتوانند پول کثیف از آن دریافت کنند. نمایندگان مجلس که تا سال گذشته هفته ای شش بار از همگان می خواستند که هرچه سند دارند افشا کنند، برای سومین بار پس از بورسیه های غیرقانونی، لیست ۱۷۰ نماینده اصولگرای رشوه گیر، از دولت و قوه قضائیه می خواستند که برای حفظ بیضه اسلام از مبارزه با پولهای کثیف دست بردارند و بگذارند نمایندگان به زندگی شان برسند. اما اکبر ترکان که از اول سال یک آفتابه برداشته بود و هر ماه یکبار آب به سوراخ مورچگان می ریخت، اعلام کرد که سال ۱۳۹۴ سال افشای مفاسد مالی خواهد بود. شاید به دلیل همین مسائل و مشکلات بود که علی مطهری در سخنرانی اش درباره حصر میرحسین موسوی و کروبی توسط یکی از نمایندگان مجلس کتک خورد و سخنرانی اش نیمه ماند و سفری به شیراز کرد….

 

گوجه فرنگی های منفجره شیراز

تقصیر خودش بود. این اولین پاسخی بود که به ذهن هر کسی ممکن بود برسد. همین که کسی مثل علی مطهری بعد از اینکه در هنگام سخنرانی در مجلس کتک بخورد، و بعدش راه بیافتد و برود شیراز و در آنجا بخواهد درباره “آزادی در اسلام” سخنرانی کند، این انگیزه را ایجاد می کرد که برخی بگویند واقعا حق اش است. وقتی علی مطهری برای سخنرانی در دانشگاه شیراز سفر کرد و در شهر شیراز در فرودگاه بر زمین نشست، یکی دو دانشجو به استقبالش آمدند. برخی از برادران سپاه، بسیج، ارتش، نیروی زمینی، لشگر محمد رسول الله، هوانیروز و ناجا و نداجا و نهاجا و فتا و بقیه نیروهای امنیتی و اطلاعاتی همگی با یک هماهنگی خیره کننده به علی مطهری حمله کردند و وی را با گاز اشک آور، آجر، گوجه فرنگی و چاقو و مشت و لگد و سایر ابزارهای تربیت در اسلام به مجازات رساندند و به او فهماندند که مفهوم دقیق و اندازه آزادی در اسلام چقدر است. علی مطهری که نتوانسته بود سخنرانی اش را برگزار کند، از این گروه خودسر به امام جمعه شیراز شکایت کرد، امام جمعه شیراز هم از حمله کنندگان دفاع کرد و مشت محکمی به دهان علی مطهری زد. علی مطهری دست به دامن سایر ائمه جمعه شد و امام جمعه مشهد هم برای اینکه از مفهوم آزادی در اسلام حمایت کند، از امام جمعه شیراز و حمله کنندگان به علی مطهری و اصولا هر کسی که به هر دلیلی به کسی دیگر حمله کرده بود، مشت محکمی به دهان علی مطهری زد و از مهاجمان به او دفاع کرد. پرونده مهاجمان با فشار برخی از اصولگرایان مورد بررسی قرار گرفت و قوه قضائیه تصمیم گرفت به بررسی این هجمه بپردازد. پذیرش این موضوع توسط قوه قضائیه این نوید را می داد که پرونده حمله به علی مطهری بزودی و تا بیست سال دیگر حتما مورد بررسی واقع خواهد شد.

 

شارلی ابدو و کشتار در پاریس

پس از انتشار کاریکاتورهایی درباره حضرت محمد در روزنامه دانمارکی یولاندز پستن در سالهای گذشته تهدید های فراوانی علیه آن روزنامه انجام گرفت. این تهدید ها اگرچه در دانمارک اثری نداشت، اما در سایر کشورهای جهان و بخصوص کشورهای اسلامی موجب چندین تظاهرات گسترده و خشونت آمیز شد که در لیبی و پاکستان و ایران و بسیاری کشورهای دیگر رخ داد و تلفات هم داد. بعدا همین کاریکاتورها در کشورهایی مانند فرانسه، اسپانیا، ایتالیا، آلمان، نروژ، هلند، سوئیس، لهستان و جمهوری چک برای اعلام همبستگی با نشریه و کاریکاتوریست دانمارکی منتشر شد. نشریه شارلی ابدو جزو نشریاتی بود که به بازنشر این کاریکاتور اقدام کرد. در سال ۱۳۹۰ نشریه شارلی ابدو کاریکاتوری از پیامبر اسلام را منتشر کرد که روی آن نوشته بود “اگر تا حد مرگ به خنده نیافتاده اید، صد ضربه شلاق” در همان شماره، شارلی ابدو پیامبر اسلام را سردبیر مهمان بعدی اش معرفی کرد. و چند روز بعد در ۱۱ آبان ۱۳۹۰ دفتر این نشریه با یک بطری آتشزا به آتش کشیده شد. در هفته دوم دیماه ۱۳۹۳ کاریکاتوری از ابوبکر بغدادی در توئیت شارلی ابدو منتشر شد، در روز هفدهم دی ماه دو برادر فرانسوی مسلمان با اسلحه به دفتر نشریه طنز و کاریکاتور شارلی ابدو حمله کردند و دوازده نفر از اعضای تحریریه و دو پلیس محافظ آن نشریه را کشتند. استفان شاربونیه سردبیر شارلی ابدو و سه کاریکاتوریست اصلی این مجله جزو کشته شده ها بودند. تعداد زیادی از مردم در همه جای جهان این اقدام را محکوم کردند و موجی علیه مسلمانان در جهان به راه افتاد. بسیاری از مسلمانان از این موجی که علیه شان راه افتاده بود، ناراحت شده بودند. آنها می گفتند “حالا که چیزی نشده، دو تا مسلمون با الله اکبر ریختند دوازده نفر رو کشتند، اصلا به ما چه. اوکی؟” اما بقیه مردم دنیا فکر می کردند اینطوری نیست که اگر دو تا مسلمان چنین کاری کردند دیگر باید بی خیال شد. نخیر تازه اول ماجراست. همین شد که راهپیمایی ها و موج اینترنتی “من شارلی هستم” همه جای دنیا مطرح شد. در ایران عده ای از برادران خل و چل که فکر می کردند حتما باید در مقابل این اتفاق یک واکنشی نشان دهند وگرنه از ناراحتی دق می کنند، پوسترهای “من عاشق محمد هستم” را در دست شان گرفتند و عکس شان را برای استخدام به ادارات دولتی فرستادند. نتیجه این عملیات همین شد که با تلاش های مسلمین غیور تیراژ نشریه شارلی ابدو که به زحمت سی هزار نسخه بود به یک و نیم میلیون نسخه رسید. تلاش تروریست های فرانسوی در حمله به شارلی ابدو بعد از سخنان احمدی نژاد علیه اسرائیل که باعث شده بود بیشترین همبستگی جهانی برای اسرائیل به وجود بیاید، دومین تلاش مذبوحانه بود که مسلمانان علیه کفار به عمل می آوردند و نتیجه به نفع کفار و منافقین می شد. دو تروریست فرانسوی به اضافه تعدادی دیگر از تروریست های فرانسه در عرض دو روز توسط دولت فرانسه تعقیب، محاصره، دستگیر، کشته، مدفون و کلا از صحنه گیتی حذف شدند.

 

مهدی نیا، مهدی نیا

شاید یکی از مهم ترین وقایع سال ۱۳۹۳ ظهورناتمام امام زمان بود. باوجود اینکه از قرنها قبل همیشه قول آمدن امام زمان داده می شد ولی این بار قضیه جدی شد. پس از مرگ پادشاه عربستان که در زمستان سال ۱۳۹۳ رخ داد، شیخ مهدی طائب بدون اینکه اصلا با کسی شوخی داشته باشد یا مطلقا بخواهد حرف بیربطی بزند، گفت: “هدف انقلاب مقدمه سازی برای ظهور حضرت مهدی است. اما دو مانع بر سر راه ظهور ایشان است. خدای در حساس‌ترین زمان، عربستان را دچار تغییر مدیریت کرد.” آقای طائب که تمام مسیر ظهور امام زمان و حرکتش را بررسی کرده بود، گفت: “اولین مانع میدان مین است، و ایشان تا بیاید با آتش نزدیک و دور دشمن شهید خواهد شد. دوم اینکه ایشان می‌خواهد دنیا را مدیریت کند و برای این مدیریت نیازمند نیروست و من معتقدم جمهوری اسلامی فقط برای تربیت آن نیرو است. اگر امام زمان در مشهد ظهور می‌کرد ما هیچ مشکلی نداشتیم اما ظهور در مکه امن نیست.” طائب بدون اینکه اعتماد به نفس خودش را از دست بدهد و در هیچ چیز تردید کند، گفت: “ آتش نزدیک تا حدودی حل شده است اما آتش دور را چه کنیم؟ اوبامای خبیث و پست، فرمانده کل قوای آمریکاست و اختیار همه‌ سلاح‌های هسته ای در دستان اوست، تا حضرت ظهور کند، بعد از چند دقیقه مکه نابود می‌شود.” به دنبال این هشدار، برخی برادران حزب الله برای آماده سازی مسیر حرکت امام زمان در مکه و مدینه و واشنگتن و پاریس مشغول برخی بررسی ها شدند.

 

مغولهای داعش و عثمانی های جدید

بعد از صد سال که از حکومت لائیک ترکها به رهبری آتاتورک می گذشت، حاصل صد سال حکومت لائیک در روسری زن رئیس جمهور و نخست وزیر ترکیه خودش را نشان داد. رجب اردوغان با سرعت نور به سوی بازگشت به حکومت عثمانی حرکت کرد. از چند سال قبل ترکها این بازگشت به عثمانی را در سریال های تلویزیونی خود که از قضا عالمگیر هم شده بود و جز خود ترک ها و ایرانی ها که لاواستوری های عثمانی را در سریال های درجه سوم ترکیه می دیدند، نشان داده بودند. در چند مراسم رسمی اردوغان تلاش کرد تا از هیات تشریفاتی با همان لباس های دوره عثمانی شکوه ترکیه پیشین را به نمایش بگذارد. تدریجا هم ترکیه و هم عربستان سعودی احساس کردند ایران بزرگترین خطر علیه آنهاست. خطر زمانی جدی تر شد که آنها احساس کردند ممکن است ایران و آمریکا به توافق برسند. یک ایران همراه آمریکا برای ترکیه خطری بزرگ و برای عربستان به معنی نابودی کامل بود. به همین دلیل هم عربستان سعودی و هم ترکیه به حامیان جدی داعش تبدیل شدند. عربستان وظیفه تامین نیروی انسانی و هزینه جنگ و ترکیه وظیفه فراهم کردن موقعیت استراتژیک برای داعش را ایفا کرد. همین اتفاق بطور طبیعی اسرائیل را به عربستان و سعودی نزدیک کرد و همین موضوع باعث نزدیکی بیشتر ایران و آمریکا شد.

در آخرین روزهای سال گذشته چند خبر امیدوار کننده و ناامید کننده در فضای اجتماعی و سیاسی ایران رخ داد. با انتخاب مجدد نتانیاهو احتمال یک تغییر بزرگ در رابطه اسرائیل با فلسطین تا حدی منتفی شد. در مقابل مذاکرات ایران و آمریکا به بهترین حالت خودش رسید و بسیاری احتمال می دهند که در ماه فروردین توافق ایران و آمریکا و پنج کشور عضو شورای امنیت رخ بدهد. اسرائیل و عربستان با احساس خطر فراوان برای جلوگیری از رابطه ایران و اسرائیل هر کاری می توانستند کردند و داعش اولین شکست های مهمش را در تکریت تجربه کرد. آخرین روزهای سال ۱۳۹۳ با چند ابهام به پایان رسید. ابهاماتی که در سال آینده روشن خواهد شد. انتخابات مجلس ایران در سال ۱۳۹۴، توافق ایران و آمریکا، و انتخابات نوامبر ۲۰۱۶ آمریکا که از اواخر سال مسیحی کم کم اثراتش آشکار می شود.