از دیروز اصلا نمی توانم بنویسم. می خواستم به بچه های “روز” بگویم که قصد نوشتن هیچ چیزی را ندارم، اما انگار که نمی شود، توضیح ندادنش بدتر است. ذهنم قفل شده و احساس خوبی ندارم. انگار انگشت هایم به اجبار دارند روی کی برد قدم می زنند و اصلا میل به اینکه بخندم یا کسی را بخندانم در من نیست. بکلی قفل قفل قفل شدم. حالا بقول مش قاسم چه کسی قفل کرده خدا داند، ولی فعلا که مقفول مقفولم.
طنزم نمی آید. خبرها از فرط مسخرگی از طنز جلو می زنند و فقط باید کپی پیست کنی، کاریکاتوریست اگر بودم می توانستم عکس مقامات را عینا بگذارم در صفحه، بیشتر می خنداند تا کاری که توی کاریکاتوریست می کنی تا چیزی را بزرگ یا چیزی را کوچک کنی، اصولا این که می بینی خودش کاریکاتور به دنیا آمده.
این حجم وحشتناک مسخرگی، اغلاط املایی در بسته پیشنهادی، جملات رئیس جمهور، توافق اصلاح طلبان و موتلفه در مورد انتخابات، گفته های گنجی و باطبی در روزهای اخیر، نوشته های سجادی و جاهد و درخشان، انتخابات کانون نویسندگان که محض رضای خدا لااقل سه تا را انتخاب نکردند که حداقل دو تا کتاب نوشته باشند و….. کار از خنده و گریه گذشته است… حداقل من که امروز طنزیم ام کاملا به هم خورده است.
بقول حمید هامون “ مزاج” ام خوب نیست. یک جورهایی ذهنم نه تاب ماندن دارد، نه شهامت برگشتن، شهامت که می گویم معنی اش جرات و جسارت نیست، عقلم هم حکم نمی کند. دلم تاب ندارد و عقلم ثواب نمی بیند. حالا هم مانده ام صواب است یا ثواب؟ کاش متنی از داریوش سجادی بود ببینم چطور نوشته بفهمم برعکس اش را اگر بنویسم درست است. سیاست تا گردنم بالا آمده و دارد خفه ام می کند. هوس داستان نوشتن و نقد فیلم نوشتن و ترانه ساختن و فیلمنامه نوشتن دارم. باید حمام روح گرفت شاید حالت بهتر بشود. نمی دانم.
آمدم مطلبی بنویسم که “ مبارزه ایرانی” چگونه است؟ کلی هم سوژه بامزه داشتم، ولی آخرش هر چه سعی کردم دیدم امروز را اینکاره نیستم. مطلبی از عباس عبدی دیدم که از حالا چوب برداشته تا ماجرای تحریم را پی بگیرد، باید بعدا چیزی برایش بنویسم و شاید بحثی با او بکنم، اما امروز اصلا حالم برای اینجور چیزهای جدی خوب نیست. نمی دانم شاید بتوانی شعر بنویسی، شاید اصلا بتوانی هیچ ننویسی. شاید بتوانی این هیچ را که مثل گردباد می آید و تو را از جا می کند و به در و دیوار می کوبد و خسته و کوفته می چسباندت به دیوار توصیف کنی.
حالم خوش نیست. فکر کنم فردا بهتر بشوم. امروز که طنزیم نیستم.