حرف اول

نویسنده
مانا نیستانی

لکه ای بر ویترین کاریکاتور ایران

بیانیه تحریم دوسالانه کاریکاتور تهران، بحث و جدل فراوانی به همراه داشته است، برخی آن را واکنشی به جا و انسانی دانسته و گروه دیگر اقدامی عجولانه و بیفایده قلمدادش کرده اند. اختلاف نظر در قبال چنین پدیده ای، طبیعی است و هر کدام از دو طرف استدلالی قابل تأمل بر مدعای خود دارند که باید شنید و درباره اش اندیشید. متن بیانیه تحریم، نه عیار حقیقت و آزادگی بود که نپذیرفتن اش نشانگر خیانت و بندگی باشد و نه مجرمانه و غرض ورزانه که امضایش مستوجب هزار انگ و توبیخ.

 برخورد تند سایت ایران کارتون اما، سمت و سویی تندتر به مناقشات بخشید که با جوابیه های کارتونیست های تحریمی همراه بود. بسیاری معتقدند که خانه کاریکاتور در این چند ساله، جز تشکیل کلاس های آموزشی و مدیریت جشنواره های محلی و بین المللی از قبیل دوسالانه ها کار خاصی برای کاریکاتور ایران نکرده است، به نظر من با توجه به جایگاه دولتی خانه کاریکاتور و عدم تمایل آشکاری که برای شکل گرفتن رخدادهای فرهنگی در نظام سیاسی ایران به چشم می خورد، همین مقدار هم کار بزرگ و قابل تقدیری است. بسیار هم خوب است که جشنواره های کارتون صاحب یک مدیر و برنامه ریز دلسوز شده اند که در قبال احتمال به خطر افتادن موجودیت یکی از آنها واکنش نشان می دهد. مشکل وقتی پیش می آید که سایت ایران کارتون در واکنش خود، تحریم دوسالانه را “ضربه” ای به کاریکاتور ایران می خواند و انگار تمامیت این پدیده را با دوسالانه آن یکسان می بیند.

چه بخواهیم و چه نه، کارتون و کاریکاتور از مطبوعات آغاز کرده و علی رغم پدید آمدن اشکال جشنواره ای و نمایشگاهی یا ظهور نشریات اینترنتی هنوز در اکثر کشورهای دنیا، روزنامه ها و مجلات جایگاه اصلی نشر کاریکاتور خصوصاً از جنس سیاسی و منتقدانه هستند. در چند دهه اخیر کارتون مطبوعاتی و سیاسی ایران به خاطر مشکلات و محدودیت های فراروی روزنامه ها و مجلات، ضربه بسیار خورده و از رشد طبیعی اش بازمانده است. تعطیلی و توقیف هر روزنامه معمولاً با مرگ یک ستون کارتون همراه بوده- اگر کارتون خود بهانه این توقیف نبوده باشد- و هرکدام از این مرگ های خاموش که در سکوت کامل نهاد هایی مانند خانه کاریکاتورایران رخ  داده، فضای کار در مطبوعات را برای کارتونیست های ایرانی پر هزینه تر کرده است. برای کسی که دلنگرانی اش کاریکاتور ایران باشد، نابودی هر ستون کارتون فارغ از خط مشی آن،  “ضربه” ای است به زیربنای کاریکاتور ایران، می خواهد ستون “ضربان تصویر” اعتماد ملی باشد که اخیراً به رحمت ایزدی پیوست و یا “مقاله های بدون شرح” مازیار بیژنی در روزنامه کیهان، چرا که این رویه، به تاراندن هنرمندان و مستعدان این حرفه و نابودی کامل کارتون روزنامه ای و سیاسی ایران خواهد انجامید که تقریباً چنین شده است، بی آنکه واکنشی همدلانه و دلسوزانه ببیند، آنگونه که  دوسالانه تهران می بیند.

جشنواره ها غالباً ویترینی بر بدنه هنر یک کشور هستند، گیریم اندکی پر زرق و برق تر و چشمگیر تر. اندرون کارتون ایران لخت و آفت زده است، ما نگران لک افتادن به شیشه های ویترین آن هستیم.