آیا پیروزی اوباما به گفتگو با تهران می رسد

نویسنده

‏‏obamaamrica.jpg

علی اکبر دارینی

انتخاب باراک اوباما از یک سو و احتمال تغییر در رهبری ایران از سوی دیگر، نوید بخش آغاز گفتگوهای مستقیم بین ‏دو کشور ترش روی ایران و آمریکا پس از چندین دهه است. ‏

اما اختلافات موجود از مسأله هسته ای ایران گرفته تا آینده اسرائیل، چنان عمیق است که دورنمای هرگونه تحول و یا ‏چانه زنی را در بهترین حالت، تیره و تار نمایش می دهد.‏

حتی کسانی که از گفتگو حمایت می کنند نیز می گویند انتظاری بیشتر از برداشتن چندین گام به سوی کاهش تنش ها ‏ندارند. منتقدین نیز از برخی نشدنی ها خبر می دهند. ‏

مایکل رابین از مؤسسه انترپرایز آمریکا در واشنگتن می گوید: “رژیم ایران به زودی هرگونه اعتقاد آرمانی رئیس ‏جمهور بعدی نسبت به قدرت دیپلماسی را مورد سوء استفاده قرار خواهد داد.“‏

با اینحال امکان هرگونه رویکرد دوباره به ایران، با توجه به توازن متزلزل جهانی ظرف سه سال اخیر- و قبل از آن هم ‏به سه دهه اخیر- و لبه تیز خصومت ایرانی-آمریکائی مشکل به نظر می رسد. ‏

تلاش های تحت سرپرستی آمریکا برای مهار برنامه هسته ای ایران تا حدود زیادی با شکست روبرو شده است. اغلب ‏کسانی که طرفدار گزینه دیپلماتیک هستند، در حالی از پای میز مذاکره با تهران بلند می شوند که آن کشور سرگرم طی ‏کردن گام های لازم برای تولید بمب هسته ای خود، آن هم برای روز مبادا است. آنها ابراز اطمینان می کنند که در حال ‏حاضر، راندن ایران و تحریک آن کشور برای همکاری، بهترین گزینه ممکن است.‏

البته آنها طرفداری از گزینه دیپلماسی را تنها برای زمانی درنظر گرفته اند که ایران رئیس جمهور بعدی خود را در ‏خرداد ماه انتخاب کند و راهی برای برتری تندروهای فعلی برجا گذاشته نشود. ‏

ضمناً آنها از این مطلب آگاه هستند که حتی پس از انتخاب رئیس جمهور بعدی نیز ممکن است دیپلماسی با شکست ‏روبرو شود. کریم سجادپور، کارشناس مسائل ایران از مؤسسه صلح بین المللی کارنگی در واشنگتن، می گوید: “بیائید ‏فرض کنیم ایرانی ها بلوف می زنند” و ثابت کنیم ایران “مانع بهبود روابط است، نه آمریکا.“‏

او باما نیز خود ظرف ماه های گذشته محتاط بوده است.‏

او از اعتقاد به “دیپلماسی مستقیم، محکم و بدون پیش شرط” شروع کرد و به اعمال فشار بر ایران برای دست برداشتن ‏از برنامه هسته ای رسید. دولت بوش مدت ها بود که اصرار داشت ایران باید ابتدا برخی فعالیت های هسته ای را ‏متوقف کند، در عین حال وارد برخی گفتگوهای محدود با ایران درباره اوضاع عراق شد.‏

بعدها اوباما عنوان کرد شاید محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور تندروی ایران، بهترین گزینه موجود برای گفتگو نباشد. ‏این علامت آشکاری است از اینکه دولت وی قبل از هر اقدامی منتظر خواهد ماند تا ببیند چه کسی در انتخابات خرداد ‏ماه ایران برنده می شود. ‏

وقتی احمدی نژاد پیام تبریک خود را در هفته گذشته ارسال کرد، اوباما با واکنشی خونسردانه اعلام کرد این نامه را ‏بررسی خواهد کرد.‏

ایران نیز خود در اغلب موارد یک مشکل است و به ارسال علائم ضدو نقیض می پردازد.‏

اصلاح طلبان درقبال اوباما از خود اشتیاق نشان می دهند واز پیروزی او انرژی گرفته اند. یکی از روزنامه های ‏لیبرال تهران در هفته جاری از “تغییر در تاریخ” سخن گفت.‏

اما اصلاح طلبان قدرت اندکی دارند. حتی اگر یک نامزد مورد حمایت اصلاح طلبان و یا میانه روها در ایران برنده ‏انتخابات خردادماه شود، رئیس جمهور جدید مغلوب آیت الله علی خامنه ای، رهبر عالی ایران، خواهد بود. او تلاش های ‏قبلی در دهه 1990، زمانی که یک اصلاح طلب در ایران و کلینتون در آمریکا بر مقام ریاست جمهوری تکیه زده ‏بودند، را برای بهبود روابط ایران و آمریکا ناکام گذاشت. ‏

خامنه ای هفته گذشته مجدداً هشدار داد کینه و خصومت موجود دربرابر آمریکا ریشه عمیقی دارد. این علامت آشکاری ‏بود از اینکه وی ضد آمریکائی بودن را یکی از ارکان رژیم اسلامی می داند و از آن دست برنخواهد داشت. ‏

سجادپور که به تازگی سخنرانی ها و نوشته های رهبر ایران را در ظرف ده های گذشته مطالعه کرده، می گوید خامنه ‏ای “با عقل و قلبش اعتقاد دارد… جمهوری اسلامی وقتی دوام می آورد که رابطه خصومت آمیزی با آمریکا داشته ‏باشد.” ‏

خبر آزمایش نسل جدید موشک زمین به زمین ایران که از سوخت جامد استفاده می کند، روز چهارشنبه اعلام شد. این ‏نشانه دیگری از آن است که ایران احتمالاً به اقدامات خود برای تضعیف غرب و اسرائیل ادامه خواهد داد. احمدی نژاد ‏در سخنانی که با شلیک این موشک همزمان شد هشدار داد تهران هرکشوری را که خیال تعرض به ایران بکند، نابود ‏خواهد کرد. ‏

بنابراین آیا به این دلیل که خامنه ای حرف آخر را می زند، تلاش ها در این زمینه بی مورد است؟‏

خیر، حامیان دیپلماسی اصرار دارند که اینطور نیست.‏

مردم ایران به یک دلیل خیلی کمتر نسبت به آمریکا متخاصم هستند. خیلی از آنها از انزوای فعلی کشورشان بیزار ‏هستند. این وضعیت به اوضاع مالی، غرور و سرنوشت کودکانشان لطمه زده است.‏

روحانیون تندرو و حتی خامنه ای هم می بایست به برخی خواست های افکار عمومی پاسخ بدهند. حتی برخی تندروها ‏می گویند احمدی نژاد در ابراز سخنان التهاب آفرین علیه آمریکا و اسرائیل زیاده روی کرده است. ‏

از محبوبیت احمدی نژاد به دلیل سقوط اقتصادی ایران به شدت کاسته شده است. همین موضوع می تواند خامنه ای را ‏مجبور کند به رئیس جمهور بعدی فرصت اصلاح روابط و برطرف نمودن انزوای بین المللی را بدهد که به اقتصاد ‏کشور لطمه زده است. ‏

به گفته برخی طرفداران روابط، اوباما برای استفاده از چنین وضعیت پیچیده ای، می بایست ابتداد بر روی “معیارهای ‏اعتماد سازی” کوچک نظیر همکاری در افغانستان متمرکز شود که هر دو کشور در آنجا برخی منافع و زمینه های ‏مشترک دارند. نیت آغازین اوباما برای کاهش نیروها در عراق نیز می تواند به حذف یک عامل تنش زای کلیدی منجر ‏شود. ‏

بااینحال هنوز مناقشه اصلی لاینحل باقی می ماند: برنامه هسته ای ایران و خصومت این کشور علیه اسرائیل.‏

بعید به نظر می رسد با در دست داشتن سکان کشور توسط خامنه ای و وجود حمایت افکار عمومی، حتی یک رئیس ‏جمهور ایرانی میانه رو تر نیز بتواند دست از برنامه هسته ای کشور بشوید. ایران اصرار دارد این برنامه تنها در ‏خدمت مقاصد صلح جویانه است.‏

خالد الدخیل، تحلیلگر سیاسی سعودی، می گوید ممکن است اوباما فکر کند “می تواند ایران را به توقف برنامه هسته ای ‏اش متقاعد نماید، اما این برای ایران به مثابه یک خط قرمز است.“‏

جورج پرکویچ، کارشناس عدم تگثیر سلاح های هسته ای از مؤسسه کارنگی، می گوید حتی در زمینه برنامه هسته ای ‏نیز دیپلماسی دقیق می تواند تحرکاتی ایجاد کند. ‏

مقاصد ایران نقش کلیدی دارند. چیزی که دنیا واقعاً به آن اهمیت می دهد، جلوگیری از تولید سلاح هسته ای و تهدید به ‏استفاده از آن از سوی ایران است. ‏

به گفته پرکویچ و سایرین، درصورتیکه یک احساس امنیت بیشتر به ایران داده شود، ممکن است این کشور را بیشتر به ‏سوی مصالحه براند.‏

پرکویچ می گوید دست آخر این است که آمریکا احتمالاً یک گروه منطقه ای را به میان بکشد که شامل ایران و ‏کشورهای عرب اطراف آن می شود و بر روی مسائل امنیتی کار می کنند. ‏

چنین اقدامی می تواند به بهبود احساس امنیت از سوی ایران منجر شود زیرا در شرایط فعلی این کشور خود را در ‏محاصره همسایگان عرب متخاصم و نیروهای آمریکائی می بیند. آنها اعتقاد دارند هدف نهائی آمریکا سرنگونی رژیم ‏مذهبی ایران است. جان ابیزاید، ژنرال بازنشسته و فرمانده سابق آمریکائی در منطقه، از جمله کسانی است که اعتقاد ‏دارد به شرط آرام گرفتن تشنجات، غرب می تواند با ایران هسته ای کنار بیاید.‏

به هرحال اعتماد کانون هرگونه تلاشی است و همچنان کمترین چیزی است که یافت می شود.‏

اسرائیل کشوری است که بیشترین نگرانی مستقیم را از ایران دارد.‏

اسرائیل درحالیکه با موضوع انتخابات خود دست و پنجه نرم می کند، مردم خود را متمرکز بر روی فراخوان های گاه ‏و بیگاه احمدی نژاد مبنی بر لزوم نابودی اسرائیل، و نیز آزمایش موشک های دوربرد ایرانی می یابد که برای دسترسی ‏به خاک اسرائیل ساخته شده اند. ‏

آیا ابراز خصومت به اسرائیل هم یکی دیگر از ارکان رژیم ایران است و یا فقط موضوعی برای حرف زدن است، ودر ‏خلال مذاکرات شیرین و احتمالاً مخفیانه درباره آن رفع نگرانی می شود؟‏

درحال حاضر هیچ مقام اسرائیلی این موضوع را قبول ندارد. تزیپی لیونی، معتدل ترین نامزد برای در دست گرفتن ‏سکان رهبری اسرائیل، از هم اکنون به اوباما هشدار داده “گفتگو در شرایط فعلی به احتمال زیاد به نشانه ضعف ‏تفسیرمی شود.“‏

منبع: سانفرانسیسکو کرونیکل- 12 نوامبر ‏