هفت تا کوتوله بودند که وقتی جیک جیک مستون شون بود، فکر زمستون شون نبود و از اول بهار تا آخر پائیز، هر روز زرت و زرت، دست همدیگه رو می گرفتن و با همدیگه می رفتن مسافرت خارجی که کوتوله های بقیه جاها رو ببینن. دو سالی که گذشت، یک روز که هفت تا کوتوله از سفر برگشته بودن و داشتن با همدیگه بازی می کردن تا برن مسافرت بعدی، یه باره باد اومد و بوران شد، برف اومد و زمستان شد.
کوتوله اولی گفت: ای خاک به سرم، عقب افتاد سفرم.
کوتوله دومی گفت: حالا که هوا برفی یه، دیگه جای گفتن چه حرفی یه؟
کوتوله سومی گفت: می گین گاز قطع شده، لباس کلفت بپوشین.
کوتوله چهارمی گفت: باز خدا رو شکر که کسی نمرده، فقط صد نفر.
کوتوله پنجمی گفت: اگه راه بسته است، بچه ها مدرسه نرن، بهتر.
کوتوله ششمی گفت: اگه ملت نون شون تموم شده، شکر داریم تو انبار.
کوتوله ششمی گفت: زنده باد ما هفت تا کوتوله که همه چی رو درست کردیم.
برف اومد و برف اومد و کوتوله های هرچی بیشتر برف می اومد، بیشتر حرف می زدند و بیشتر توی برف فرو می رفتن، برف رسید به شکمشون، بعد برف رسید به سینه شون، بعد برف رسید به پیشونی شون. یکی شون گفت: حالا چی کار کنیم. بقیه گفتن: سرتو بکن زیر برف هیچ کس نمی بیندت.
کوتوله اول: رئیس پلیس ناشی
دهها نفر به دلیل برف و یخبندان کشته شدند. چرا کشته شدن؟ چون جاده ها بسته است و وسط یخبندون موندن. چرا وسط یخبندون موندن؟ چون وقتی راه بسته شد کسی نمی تونه بازش کنه. چرا نمی تونن راه رو باز کنن، چون بلدند راهها رو ببندن. چرا بلدند راهها رو ببندن، چون زور دارن. چرا زور دارن. چون پلیس دارن. پلیس مازندران که زیر برف است، چی گفت؟ جانشین فرمانده پلیس مازندران گفت: « پلیس در این ماه در خدمت عزاداران حسینی است.»
کوتوله دوم: وکیل ناشی و وزیر گازدار
چرا مردم یخ زدن؟ چون گاز قطع شد. چرا گاز قطع شد؟ چون وزیرمون روزنومه نگار رو گاز گرفت. چرا وزیرمون گاز گرفت؟ چون روزنومه نباید بنویسه گاز قطع شد. چرا روزنومه نباید بنویسه؟ چون مردم نباس بفهمن. چرا مردم نباس بفهمن؟ چون رئیس مون نمی فهمه. چرا رئیس مون نمی فهمه؟ چون وزیرمون نمی فهمه. چرا وزیرمون نمی فهمه؟ چون وکیل مون نمی فهمه. چرا وکیل مون نمی فهمه؟ چون در پی بسته شدن راههای اکثر نقاط کشور و کشته شدن دهها تن در راههای سراسر کشور،« 150 نماینده مجلس از تلاشهای نیروی انتظامی و شهرداری ها برای برف روبی و باز کردن معابر قدردانی کردند.»
کوتوله سوم: اون یکی وزیر ناشی
چرا مردم از سرما مردن؟ چون گاز قطع شد؟ چرا گاز قطع شد؟ چون ترکمنستان گاز رو قطع کرد. چرا ترکمنستان گاز رو قطع کرد؟ چون می خواست گرونش کنه. چرا می خواست گرونش کنه؟ چون ما پول داریم و نفت مون گرون شده؟ چرا نفت مون گرون شده؟ چون رئیس مون زیاد حرف می زنه و دنیا رو تهدید می کنه. چرا رئیس مون زیاد حرف می زنه؟ چون زیاد کار نمی کنه. چرا زیاد کار نمی کنه؟ چون نفت داریم. چرا اگه نفت داریم، مردم از سرما یخ می زنن؟ چون برنامه نداریم. چرا برنامه نداریم؟ چون رئیس اداره برنامه ریزی رو تعطیل کرد؟ چرا رئیس برنامه ریزی رو تعطیل کرد؟ چون اگه برنامه باشه آدم باید از عقلش استفاده کنه. رئیس جمهور همزمان با یخبندان و افزایش بارش برف و کشته شدن تعدادی از هموطنان گفت: « برف و باران رحمت الهی است.»
کوتوله چهارم: رئیس فرودگاه ناشی
صد تا پرواز خارجی لغو شدن. چرا صد تا پرواز خارجی لغو شدن؟ چون رئیس فرودگاه فکر کرده که پرواز هواپیما هم مثل کلاس اول مدرسه است، می شه هر روز تعطیلش کرد. چرا رئیس فرودگاه فکر می کنه فرودگاه مثل دبستان می مونه؟ چون قبلا معلم دبستان بوده. چرا قبلا معلم دبستان بود کردنش رئیس فرودگاه؟ چون داداشش قبلا مدیر دبستان بود حالا شده وزیر. چرا داداشش قبلا مدیر دبستان بود، حالا شده وزیر؟ چون اونی که قبلا وزیر بود، حالا متهم شده به جاسوسی. چرا متهم شده به جاسوسی؟ چون خودش اعتراف کرده. چرا خودش اعتراف کرده؟ چون پلیس زده توی سرش. چرا پلیس به جای اینکه راهها رو باز کنه زده توی سر اون؟ چون پلیس راه کشور به جای باز کردن راهها اعلام کرد: « شهروندان از مسافرت های غیر ضروری جدا خودداری کنند.»
کوتوله پنجم: رئیس مدرسه ناشی
مدارس سیزده استان کشور تعطیل شدند و امتحانات دانشگاهها یک ماه عقب افتاد. واسه چی مدارس تعطیل شد؟ چون اگه مدارس باز باشه باید بچه برن مدرسه. چرا بچه نباید برن مدرسه؟ چون معلم ها نیومدن مدرسه. چرا معلم ها نیومدن مدرسه؟ چون راهها بسته است و نمی تونن بیان مدرسه. چرا راهها بسته شد، بازش نمی کنن؟ چون تا به حال تو هیچ جای دنیا هیچ راهی بسته نشده که بازش کنن. چرا تو هیچ جای دنیا راهها رو باز نمی کنن؟ چون برای باز کردن راه باید هزار تا لشکر و ده میلیون تا تانک و صد میلیون قهرمان بیان تا راه رو باز کنن. حجت الاسلام ابوترابی گفت: « امداد رسانی به مردم در کولاک اخیر، حماسه ای ماندگار را رقم زد.»
کوتوله ششم: رئیس استاندارد ناشی
از دیشب تا امشب ده نفر بخاطر گاز گرفتگی مردند. چون گازشون رو ترکمنستان قطع کرده بود مردند؟ نه، بهت می گم گاز داشتند می گی قطع شده بود؟ پس چرا ده نفر توی یک شب مردند؟ چون گاز استاندارد نبود. واسه چی گاز استاندارد نبود؟ چون لوله کشی اش استاندارد نبود. چرا لوله کشی اش استاندارد نبود؟ چون بخاری اش هم استاندارد نبود. چرا بخاری اش استاندارد نبود؟ واسه این که گازش استاندارد نبود. واسه چی گازش استاندارد نبود؟ چون رئیس اداره گازش استاندارد نبود. چرا رئیس اداره گاز استاندارد نبود؟ چون وزیر نفت استاندارد نبود. واسه چی وزیر نفت استاندارد نبود؟ چون رئیس جمهور استاندارد نبود. واسه چی رئیس جمهور استاندارد نبود؟ چون انتخاباتش استاندارد نبود. واسه چی انتخاباتش استاندارد نبود؟ چون یکی شون گاز می گرفت، یکی شون ترمزش خراب بود و فقط گاز می داد، یکی شون هم باعث گاز گرفتگی می شد.
کوتوله هفتم: مدیریت ناشی جهان
واسه چی مردم گاز ندارن؟ چون گاز می دیم به ترکیه. واسه چی مردم نفت ندارن؟ چون نفت می دیم به لبنان. واسه چی مردم نون ندارن؟ واسه این که مردم بولیوی گرسنه ان. واسه چی راهها بسته است؟ چون فرستادیم راههای لبنان رو درست کنن. واسه چی کسی نمی تونه بره مسافرت؟ چون رئیس جمهور در دو سال 41 بار رفته مسافرت خارج. واسه چی فشار گاز کمه؟ واسه این که گروه فشار دارن فشار می آرن که به قله های هسته ای برسیم. اگه به قله های هسته ای برسیم چی می شه؟ دیگه به جای گاز و نفت از برق اتمی استفاده می کنیم. اگه از برق اتمی استفاده کنیم دیگه مثل حالا که مردم بخاطر نفت و گاز توی یک هفته پنجاه تا می میرن، اون وقت چن تا می میرن؟ اون موقع همین رئیس اداره گاز می شه رئیس برق اتمی، اون وقت صد هزار تا می میرن. حالا باید چی کار کنیم؟ باید به قول رئیس جمهور مدیریت جهان رو دست مون بگیریم تا مشکلات مون حل بشه. اگه مدیریت جهان دست ما باشه، هوای سوئد هم چهل درجه زیر صفر باشه که هست، برف هم سه متر بباره که می باره، اون وقت ما چه جوری سوئد رو اداره می کنیم؟ خیلی راحت، در عرض سه سال همه مردم سوئد می میرن، از اونجا به عنوان یخچال استفاده می کنیم.
نتیجه گیری منطقی: وقتی آدم کوتوله باشد، زودتر زیر برف می رود.
نتیجه گیری مکانیکی: وقتی دولت ترمزش کار نمی کند، احتمال دارد که گازش هم قطع شود.
نتیجه گیری بین المللی: اگه بیل زنی برو برف پشت بوم ننه تو پارو کن