زنان ایرانی در روز جهانی زن در پاریس هنر و سیاست را بهم آمیختند. گزارش این رویداد – هر چند اندکی دیر- برای ثبت این تجربه است.
زن، هنر و سیاست
روزجهانی زن بود. 8 مارس. جلسه پاریس را کمیته دفاع از آزادی برگزار می کرد و جلسه توسط مریم یوسفی اداره می شد.
جلسه با گزارش اداره کننده جلسه در باره” فجایع دارفور” شروع شد. بعد از پوران بازرگان یاد شد که همان روزها در گذشت.
سخنرانی اول توسط خانم برنیس دوبوا (Bernice Dubois) به زبان فرانسه انجام گرفت. برنیس دوبوا تا سال 2006 دبیر کل انجمن زنان موسوم به لابی اروپایی زنان (CLEF) بود. او یکی از فعالان پرسابقه و پرکار جنبش زنان فرانسه است. خانم دوبوا در اغلب کنگره های بین المللی زنان (کوپنهاگ، نایروبی و پکن) شرکت کرده و در کمیسیون های بین المللی چون سازمان ملل عضویت داشته است.
موضوع بحث برنیس دوبوا جایگاه لائیسیته در مبارزه ی زنان برای رهایی و برابر حقوقی بود. او به توضیح و تشریح مضمون لائیسیته پرداخت و بر این نکته ی تآکید ورزید که لائیسیته، با جدا کردن حوزه دولت از امور دین، نه تنها شرایط آزادی و همزیستی همگان را فراهم می آورد، جه آنان که باور به دین دارند و چه آنان که بی دین یا آگنوستیک هستند… بلکه، به خصوص، تضمینی برای زنان در مبارزه با ینیادگرایی دینی است. لائیسیته می تواند سلاحی در دست زنان باشد، به ویژه در آن جا دین سالاری حکومت می کند. سلاحی که به کمک آن زنان می توانند برای رهایی خود (émancipation) مبارزه کنند. رهایی از قیمومیت مذهبی و قوانین شرعی… که زن را موجود فرودست، نابرابر با مردان و غیر حاکم بر خود می کنند.
در قسمت دوم برنامه، خانم مهستی شاهرخی به شیوه ای نمایشی بخشهایی از کتاب تازه ی خود، مجموعه جمهوری سکوت را به فارسی برای تماشاگران خواند و سپس پس از هر بخش همان قطعه به فرانسه به زبان فرانسه برای حاضران که اکثراً فرانسوی بودند به شیوه ای نمایشی توسط چهار هنرمند فرانسوی بازخوانی شد.
اولین بخش برنامه، قطعه کوتاهی به نام “چراغ نامه” بود که نظرگاه نویسنده را در مورد نوشته و کار خود نشان می داد. این بخش توسط ژان لویی ویتراک بازخوانی شد. ژان لویی ویتراک بازیگر تئاتر و سینما و تلویزیون بوده است و در سینما در برابر بازیگرانی چون کاترین دونوو و ژولیت بینوش ایفای نقش کرده است.
سپس اجرای بخش بلند و تأثیرگذار “زخم های زیبا” توسط خانمها بود. شارلوت رنو و مارتین لوریگه، به تناوب نقشهای زیبا کاظمی و زنی با کابوسهایش یا نجواها و دردهای نویسنده را ایفا کردند. مارتین لوریگه با پانزده سال سابقه ی بازیگری حرفه ای در تئاتر و سپس روزنامه نگاری هنگام بازی صحنه های شکنجه زیبا کاظمی تماشاگران را بسیار متأثر کرد. این بخش با استقبال بسیاری مواجه شد.
در بخش دوم، مهستی شاهرخی و جیلداس برتولو قطعات متنوعی را خواندند که بعضی از قطعات طنز قوی و گزنده ای داشت که باعث شد حاضران فضای تلخ و پر از شکنجه و مرگ زیبا کاظمی را برای لحظاتی فراموش کنند. بخش دوم با شعر “جمهوی سنگسار” به پایان رسید.
در بخش نهایی برنامه مهستی شاهرخی اجرای “جمهوری قلم” بود که در واقع اعتراضی بود علیه سانسور موجود در درون ایران. او از حاضران در جلسه خواست که در بازی شرکت کنند و در برابر اوامر مربوط به چاپ و نشر به او جواب بدهند و همین فضای زنده و شادی را در انتهای برنامه به وجود آورد. پایان برنامه اجرای “جمهوری قلم” توسط ژان لویی ویتراک به فرانسه بود. “جمهوری سنگسار” و “جمهوری قلم” تصویر گویایی از آنچه در ایران امروز می گذرد به فرانسویان و ایرانیان مهاجر می داد و گویایی و وضوح کلمات صریح و پوست کنده ی مهستی شاهرخی به همراه اجرایی نمایشی او و بازیگرانش به بسیاری از سئوالات پاسخ می داد. برنیس دوبوا درباره ی کار مهستی شاهرخی گفت” “این فوق العاده است! مهستی همه ی آن چیزهایی که ما فمینیستها به شکل مقاله و پژوهش می خواهیم بگوییم را با شعر و نمایش به زیبایی برایمان تصویر کرد. به این می گویند خلاقیت!” یک خانم ایرانی هم گفت:” من هیچ با کار مهستی شاهرخی آشنا نبودم ولی کارش خیلی قوی است و در عرض سه ربع هم ما را گریاند و هم ما را خنداند.” خودش ساده است و خودمانی. از او می پرسم برنامه ی آینده اش چه زمانی خواهد بود؟ با صمیمیت غریبی می گوید: “نمی خواهم تبدیل به روضه خوان دوره گرد شوم بنابر این زود به زود برنامه اجرا نمی کنیم حالا رفت تا…. بیشتر دوست دارم بنویسم.” از برنامه مهستی شاهرخی و همراهان فرانسوی اش بسیار استقبال شد.
پس از تنفس در بخش سوم برنامه، سخنرانی خانم مهناز زیر عنوان “جنبش زنان و جریان اصلاحات در ایران:” مروری بر یک تجربه “ارائه شد.