خاتمی یا ادامه احمدی نژاد؟

بیژن صف سری
بیژن صف سری

در حالیکه بحث و نظردر باره سود و زیان حضور آقای خاتمی در انتخابات پیش رو در محافل اصلاح طلب و ایضا مخالفان این گروه در جریان است، در گوشه دیگری از صحنه رقابت این معرکه فرمایشی، تیم یاران رئیس دولت وقت، با تهدید و شکستن تابو های نظام، سعی در تثبت رحیم مشایی بعنوان کاندیدا ی مورد نظرخود در انتخابات پیش رو دارند. هشدار اخیراین کاندیدا و مشاور ارشد محمود احمدی نژاد به فرمانده سپاه پاسداران مبنی برعدم دخالت در مهندسی انتخابات، از آخرین جنجال های این گروه در جهت تحقق این خواسته است

بعد از منتفی شدن بحث برگذاری انتخابات آزاد، به دلیل نبود نشانه های آشکار از عدم تمایل رژیم و اصرار بر حفظ شرایط موجود، این پرسش از سوی طرفداران حضور در انتخابات پیش رو مطرح است که با اصرار ی که برای بهره گیری ازفرصت ها و ابزار های موجود در حاکمیت، چون انتخابات، وجود دارد تا روزنه ای جهت برون رفت از فضای مسدود امروزپیدا شود، کدام یک از خیل کاندیدا های مطرح شده در انتخابات پیش روحائز شرایط تحقق چنین خواسته ای هستند؟

بعبارت روشن تر کدام یک از کاندیدا ها این قابلیت و توانایی را دارند که دست کم در صورت عدم موفقیت در ایجاد روزنه برون رفتی از مخمصه امروز، رژیم را در شرایطی قرار دهند که هزینه حضور بی حاصل ملت در پای صندوق های رای و انتخاب از بین بد و بدتر را بدهد و به چالشی در افتد که هزینه آن به مراتب بیشتر از تحمیل رئیس جمهور ی چون احمدی نژاد در هشت سال گذشته باشد؟

به گمان صاحب این قلم در این دوره از انتخابات مهندسی شده نظام، با همه ازدحام حضور کاندیدا های خودی، تنها دو کاندیدا، آن هم بعد از محاسبه سود و زیان حضورشان برای حاکمیت، می توانند قابلیت طرح موضوع انتخاب ملت از بین بد و بدتر را داشته باشند و آن دو کاندیدا کسانی جز آقای خاتمی از گروه اصلاح طلبان و رحیم مشایی مشاور ارشد احمدی نژاد نخواهند بود.

انتخاب هریک از کاندیدا های دیگرغیر از آقای خاتمی و کاندیدای مورد نظر دولت، بعنوان رئیس جدید قوه مجریه، نه تنها تغییری در وضعیت نابسامان مردم ایجاد نمی کند بلکه این کاندیدا ها قادر به تغییر شرایط فعلی نظام درتعاملات بین المللی نیستند. از سویی بنا بر تجربه هشت ساله حاکمیت از انتخاب دولت نافرمانی چون احمدی نژاد در دوره قبل، اکنون رژیم در پی رئیس جمهوری گوش به فرمان و مطیع رهبری و مجلس است.

 اما با این همه دو عامل باعث می گردد تا حاکمیت علیرغم میل خود برای حفظ و دوام، تن به حضوربرخی از کاندیدا های حاضر در انتخابات پیش رو دهد که بی مشکل برای نظام نخواهند بود؛ و در میان آنها بی خطر ترین کاندیدای گروه اصلاح طلبان خواهد بود که همچون داروی تلخ، نظام مجبور به سر کشیدن آن است لذا ادعای مخالفت رهبری با حضور اصلاح طلبان بازی ای بیش برای گرم کردن انتخابات نمی تواند باشد.

آنچه امروز از جمع بندی بحث صرفه و زیان حضور اصلاح طلبان درانتخابات پیش رو مطرح است، حکایت از بازی دو سر سوختی دارد که باحذف و یا برسریر قدرت نشاندن آقای خاتمی بعنوان رئیس قوه مجریه، نصیب اصلاح طلبان می شود، چرا که حذف و یا شکست ـ با هردلیل و بهانه ای ـ منجر به ریزش طرفداران این گروه و متلاشی شدن و حذف آن برای همیشه از صحنه سیاست می گردد. در صورت انتخاب نیز باز هم به دلیل سابقه روحیه تساهل (بخوانید مماشات با ساختار قدرت در نظام) به دولتی به مراتب ناکار آمد تر از دولت پیشین اصلاح طلبان مبدل خواهد شد. نتیجه حاصل از چنین ریسکی، نه تنها ضمن حذف همیشگی این گروه از صحنه سیاست بلکه باعث محو خاطره خوش ملت از دولت اصلاحات و حماسه دوم خرداد خواهد شد و تنها برنده این معادله حاکمیت است؛حاکمیتی که با کمک اصلاح طلبان، بخشی از مردم باورمند به این گروه را به پای صندوق های رای می کشاند و بار دیگر در نزد افکار عمومی جهان کسب وجهه ی تازه می کند؛ آنچنانکه درطول عمر 35 ساله نظام مسبوق به سابقه است. حاکمیت همواره با برگذاری چنین شعبده هایی و سوء استفاده ازحضور ملت در پای صندوق های رای بر دوام و بقای خود افزوده است.

و اما وضعیت رقیب اصلاح طلبان در انتخابات پیش رو یعنی رحیم مشایی مشاور عالی احمدی نژاد، و یا هر فردی که کاندیدای این گروه مدعی تازه در چرخه قدرت نظام می شود.

بسیاری بر این باورند آنچه امروز گروه منتسب به طرفداران احمدی نژاد را بعنوان یک خطر جدی در برابر نظام مبدل کرده است، تهدید ات علنی رئیس جمهورو یارانش در برابر بخش قدرتمند نظام است که با بهره گیری از شگرد “بگم؟ بگم؟” تا کنون به مقابله با مخالفان خود پرداخته و در مناقشات خود با سران حاکمیت، با افشاگری و برملا کردن زد وبند های پشت پرده برخی از سران قدرت، مخالفان خود را به وحشت انداخته که نمونه بارز و جنجالی آن پخش فیلم رانت خواهی برادر رئیس قوه مقننه و قضائیه در صحن علنی مجلس است.

اگرچه بسیاری، تهدیدات احمدی نژاد و یارانش را بلوف می دانند اما با این همه هر روز که می گذرد نشانه های ترس از این زنگی مست، در رفتار و موضعگیری های محتاطانه مخالفان این گروه دیده می شود، آنچنانکه بنا بر اظهارات اخیر فلاحیان رئیس وزارت اطلاعات دولت هاشمی، هیچ بعید نیست که در آخرین دقایق، رهبری مجبور به اجازه حضور کاندیدای مورد نظر دولت در انتخابات پیش رو گردد. از طرفی بنا بر تحلیل دیگری ازاین تهدیدات، رحیم مشایی الزاما تنها کاندیدا ی مورد نظر این گروه ازیاران احمدی نژاد نمی تواند باشد، شاید در پس پرده، فرد و یا افراد دیگری وجود داشته باشند که در آخرین دقایق چانه زنی با رهبری مطرح شوند و چه بسا که همه آنچه از بی پروایی در تابو شکنی طرفداران دولت و رحیم مشایی شاهد هستیم، وظیفه ای در جهت ایجاد فضای مناسب برای مطرح ساختن کاندیدای اصلی دولت از پس پرده باشد. اما با این همه آنچه مسلم است، چشمداشت گروه طرفداران دولت و شخص احمدی نژاد و مشاور ارشد وی، به تقسیم قدرت در آینده نظام است. و در صورت حذف و یا نادیده گرفته شدن این مدعیان تازه قدرت در نظام، حاکمیت دچار مشکلی فراتر از مسئله سید حسین موسوی و شیخ کروبی خواهد شد. و این واقعیتی است اگر چه به دور از ذهن اما انکار آن بسیار سخت تر از قبول آن است؛ خاصه با توجه به قدرت دولت و الزامی که به حکم قانون دربرگذاری این شعبده دارد. از هم اکنون پیش بینی برهم زدن انتخابات از سوی احمدی نژاد و طرفداران درون نظام دولت در بین سرداران سپاه مطرح است که جسته و گریخته در لابلای اظهارات خود بر علیه دولت و حامیانش، از وقوع این احتمال سخن می گویند و برای مقابله با آن اعلام آمادگی کرده اند. ضمن آنکه با وجود خشم و غضبی که نسبت به عملکرد دولت در بین سران قدرت و حامیان رهبری وجود دارد، احمدی نژاد و یارانش بخوبی از آینده خود پس از اتمام دوران مسئولیت ریاست جمهوری، با خبرند و هرگز دست بسته بسوی فردای نامعلوم نخواهند رفت.

 حال با چنین واقعیتی اولا حضور کاندیدای مورد نظر حامیان دولت بعنوان رقیب کاندیدای اصلاح طلبان در انتخابات پیش رو به نظر اجتناب ناپذیر می آید، ثانیا آینده نظام با وجود چنین جنگ قدرتی که انتخابات پیش رو صحنه جدال رو درروی این دومدعی قدرت خواهد بود از هم اکنون قابل پیش بینی است.

در چنین حالتی پاسخ به پرسش مطرح شده دراین نوشتار در دسترس قرار می گیرد و معلوم می شود کدام یک از این دو کاندیدای بر آمده از نظام می توانند از منظر صرفه و زیان ملت با حضور در انتخابات فرمایشی برای حاکمیت چالش بر انگیز باشند و کدام باعث حفظ و بقای حاکمیت فعلی با شرایط موجود می شوند. طرفه آنکه در شرایط فعلی با توجه به کاهش مشروعیت نظام، خاصه پس از ماجرای انتخابات دوره پیشین، نظام نیاز به بازسازی و ترمیم این مشروعیت از دست رفته در نزد افکار عمومی جهان داردو با برگذاری انتخابات پر حضور مردم در پای صندوق های رای تا حد زیادی به این خواسته خود خواهد رسید. از سوی دیگر برای رفع شرخود ساخته نظام، یعنی حذف طرز تفکری که از بر آیند هشت سال تحمیل دولت احمدی نژادبر ملت در درون حاکمیت ریشه دوانده، حضور اصلاح طلبان در این معرکه تنها سلاح موثر برای دفع این آفت خواهد بود و همه این ماجرا نه در جهت رفاه حال مردم و یا تغییر شرایط موجود بلکه به نیت بقا و دوام رژیمی است که طی 34 سال گذشته برای حفظ و دوام و بقای خود به هر ترفندی متوسل گشته و این بار با قربانی گرفتن چهره شاخص اصلاح طلبان و مورد احترام ملت، قصد رهایی ازاین مخمصه را دارد.