فشار بیشتر، اختلاف بیشتر

میر حمید سالک
میر حمید سالک

‏ما می توانیم فرض کنیم که دیپلماسی متخذه از سوی آمریکا در مورد برنامه های هسته ای ایران به هیچ یک از ‏اهداف خود، از جمله منزوی کردن هر چه بیشتر ایران و در نتیجه ایجاد صدائی واحد در عرصه جهانی، ‏دست نیافته است. اما نمی توانیم تاثیر آن را در عمیق تر کردن اختلافات داخلی در بین مسئولین کشور کتمان ‏کنیم. آن چه که امروز روشن شده حکایت از آن دارد که دول غربی پاشنه آشیل نظام را به درستی شناخته اند. ‏هر چند که گزافه گوئی است اگر تصور کنیم فاصله قابل مشاهده در بین متولیان امور کشور تنها ناشی از ‏فشارهای بین المللی است. هم چنان که در سایر زمینه ها، از جمله مسائل داخلی، شاهد اختلاف میان مسئولین ‏هستیم.‏

وجود همین اختلافات و اشراف غرب نسبت به آن باعث شد که سولانا، قطعاً با صلاحدید هیئت همراهش، در ‏روز تسلیم نامه و بسته پیشنهادی 5+1 تصمیم بگیرد تا محتویات بسته را، به زبان فارسی، به روزنامه ها ‏بکشاند. از فردای آن روز بلافاصله موضوع درمطبوعات طرح شد. رسانه هایی که قبل از آن از دخالت در ‏موضوع پرونده اتمی کشورمان توسط شورای عالی امنیت ملی منع شده بودند، جرأت یافتند این بار از زبان ‏این مسئول و یا از زبان سایتی وابسته به مسئولی دیگر به طرح موضوع پرداخته، تلویحاًَ و در بعضی ‏شرایط صراحتا، برخورد معقول با بسته پیشنهادی را طلب کنند. این زمانی بود که وجود تفرقه بیشتر احساس ‏شد.‏

در میان تمامی مطالب منتشره در جرائد کشور شاید هیچ یک به اندازه مصاحبه ولایتی مورد توجه رسانه های ‏داخل و خارج قرار نگرفت. چرا که ایشان دیر زمانی نفر اول سیاست خارجی کشور بود و از مشاورین عالی ‏رتبه رهبر کشور به حساب می آید. در این میان نباید فراموش کنیم که پذیرش قطع نامه 598 در زمان ‏مدیریت ایشان صورت گرفته بود. هر چند ولایتی بلافاصله بعد از انتشار متن گفتگویش با روزنامه جمهوری ‏اسلامی ناچار به تکذیب برخی از قسمت ها شد، با این حال تاثیر آن مصاحبه به حدی بود که سخنگوی دولت ‏در مقابل این مصاحبه و کلام صلح جویانه متکی در نیویورک ناچار به اتخاذ موضعی سخت شد و دو وزیر ‏امور خارجه دور و نزدیک نظام را متهم کند که با ابراز نظرات شخصی، رویه ای خلاف تصمیمات دولت ‏در پیش گرفته اند.‏

با این حال علائم وجود این اختلافات تنها به کلام الهام محدود نشد. احمدی نژاد در سفر خود به مالزی بارها ‏در سخنرانی ها، مصاحبه ها و حتی نامه ای که به اجلاس گروه هشت نوشت، آشکارا اختلاف دیدگاه خود را ‏با هر گونه روش آشتی جویانه با غرب را به نمایش گذاشت. بخش دیگری از این ابراز مخالفت ها با روش ‏های صلح جویانه جهت مختومه کردن پرونده هسته ای ایران تنها در حد پیام های این و آن باقی نمانده ‏صورت عملی به خود گرفت. درست در آخرین روز اجلاس گروه هشت، سپاه پاسداران در مانور خود قدرت ‏موشکی ایران را به رخ رقیبان کشید تا از تلطیف احتمالی حاصل از سخنان ولایتی، متکی و آقازاده جلوگیری ‏کند.‏

‎ ‎

مقاله کیهان، به عنوان سخن گوی بخشی از عناصر درون حاکمیت، مورخ 22/4/87 مؤید وجود تفاوت در ‏روش ها و منش ها در میان تصمیم گیران ارشد نظام برای برحورد با مسئله هسته ای است. این روزنامه در ‏جهت حمایت از مانور موشکی سپاه به “تغییر جغرافیای تهدید” اشاره کرده به جهانیان مژده می دهد نه تنها ‏‏”اسرائیل مرده” بلکه تمامی آمریکا و اروپا در تیررس ایران قرار گرفته است. این در حالی است که لاوروف ‏دیپلمات کهنه کار روسی، با درک میزان خطر، پس از این رزمایش به آمریکا اطلاع می دهد که برای ‏موشک های ایرانی لازم نیست تدبیر خاصی در نظر گرفته شود. اگرچه ممکن است هدف اصلی این گونه ‏موضع گیری ها از سوی لاوروف در جهت مواجهه با سپر موشکی آمریکا در اروپا ارزیابی شود، با این ‏حال از شواهد امر چنین بر می آید که همان طور که گروه هشت از روسیه خواسته برخورد فعال تری با ‏مشکل هسته ای ایران داشته باشد، این کشور در جهت آرام کردن اوضاع دست به کار شده است.‏

سؤالی که اکنون مطرح است میزان اصالت این اختلافات است؟ درواقع آیا این تفاوت مرزها تنها برای گمراه ‏کردن کشورهای خارجی است یا به صورت واقع حاکمیت در مورد اصلی ترین موضوع سیاست خارجی خود ‏دچار تشتت آرا است؟ به اعتقاد نگارنده این اختلاف نه تنها واقعیت دارد بلکه هر روز بر شدت و حدت آن ‏افزوده می شود. برای اثبات این ادعا توجه به تغییر چندین باره مسئولین مستقیم مذاکرات با نماینده 5+1 در ‏ایران و میزان اتهام زنی مسئولین جدید به مسئولین قبلی کفایت می کند. با این حال می توانیم به موضع گیری ‏نمایندگان مجلس هشتم در مورد لزوم مداخله بیشتر “مجلس هسته ای” در امور مربوط به مذاکرات با شش ‏کشور اشاره کنیم. امری که قبل از این تا این حد روی آن اصرار نمی شد.این مسئله وقتی بیشتر رخ می نماید ‏که بدانیم ریاست مجلس دست کسی است که خود زمانی مذاکره کننده اصلی با سولانا بوده است. ‏

امروز آمریکا و متحدینش با توجه به همین نکته تلاش می کنند میزان فشارها را افزایش دهند تا توجه خود را ‏به نقطه ضعف واقعا موجود نشان دهند. همان طور که رایس هم چند روز پیش اشاره کرد: “دیپلماسی حتما به ‏معنای مذاکره نیست”. جبهه مقابل ایران از طریق دیپلماسی می توانند آنقدر دایره محاصره را تنگ کنند که ‏اختلافات به نقطه بحرانی خود برسد. در این صورت چه در پشت میز مذاکره و چه در یک میدان جنگ ‏احتمالی، طرف ایرانی دست بالا را نخواهد داشت. حاصل این مسئله برای ملت ما از دست دادن بیشترین ‏امتیازات خواهد بود. به خصوص ملتی که نامحرم ترین برای مهم ترین مشکل طول تاریخ خود است.‏‎ ‎