۱۲کتاب سال از بازارچه های اینترنتی
انتشارات آن لاین ایرانی فصل تازه ای را گشوده اند. 12 کتاب از انتشارات دو ناشر فعال را د رپاریس و لندن برگزیده ایم.
فروردین: شش خط از زندان
نویسنده: نوشابه امیری
ناشر: مردمک
شش خط از زندان نامه های شرح نامه نگاری دو زوج است که یکی در زندان جمهوری اسلامی گرفتار آمده و دیگری با تغییرات ناخواسته ی زندگی در جنگ است… این کتاب پیش تر با عنوان “ از عشق و از امید ” به چاپ رسیده بود. چاپ دوم این کتاب اما با تغییرات و افزودنی های تازه توسط انتشارات مردمک به بازار کتاب آمده است. یکی از آن نامه ها از قرار زیر است:
نامههای به زندان (۱۳۶۷ – ۱۳۶۱)
” هوشنگ من، آقای خانهام، از دل پاسخت میگویم.
آری، بهار در شهر نفس میزند. و در هر دم و بازدم، عطر امید را بر همه جا و بر خانه کوچکمان نیز، میپراکند. تو را میبینم که رویش نیلوفرها را در باغچههای خانهمان دنبال میکنی و صدایت را میشنوم، هر صبحگاه، که مژده شکفتن نیلوفر دیگری را فریاد میکنی. و چنین است که زندگی راز خود را آشکار میکند. راز کشاکش تخم گل نیلوفر با خاک سیاه و پیروزی گلهای نیلوفر. برای من، تو و زندگی مشترک ما، تبلور این پیروزی است. از این روست که توانایی دوست داشتن را یافتهام. و مگر نه آنکه مشگ و عشق را نتوان نهفتن؟ عزیزم، اندوهت را با همه وجود درک میکنم و در تک تک لحظات غمگینانهات با تو سهیمام، اما بهار را میبینم که بر قلب خزانیات، تلنگر میزند. خوب گوش کن! میشنوی؟ زود است، بسیار زود لحظه ورود بهار، و ما چه جشنی خواهیم گرفت در خلوت خانهمان آمدن بهار را.”
اردیبهشت: لیمو ترش
ناشر: H&S media
رمان “ لیمو ترش ” یکی از چندین عنوان کتابی ست که به قلم “ ابراهیم نبوی ” به انتشارات الکترونیکی اچ اند اس مدیا سپرده شده اند.
کتاب روایت عشق دو انسان است. یکی بازجو و دیگری فعال سیاسی. قصه از رابطه ای می گوید که هر دو طرف را به دیار فراموشی می برد. در ادامه ی راه این دو از سیاست دست می کشند اما اسیر زندانی دیگر، از رسیدن به هم باز می مانند. یکی پی زندگی خانوادگی می رود و دیگری راهی وادی فیلمنامه می شود.
سرانجام پس از سالها دوری، در یک پارتی شبانه بطور اتفاقی با هم مواجه میشوند، این آشنایی تازه برای هر دو هم آغازی زیباست و هم بندی بر دست و پا. آنها نمیخواهند گرفتار یک رابطه عاشقانه شوند و ترجیح میدهند مثل همه دوستانشان که در خوشیهای بی حد و حصر جامعهای آشفته غرق شدهاند، خوش بگذرانند. هر دو سعی میکنند از هم بگریزند، چرا که لذت بردن از زندگی را به دشواریهای رنج بردن عاشقانه ترجیح میدهند…
خرداد: نامه هایی به شکنجه گرم
نویسنده: هوشنگ اسدی
ناشر: H&S media
این کتاب پیشتر از این به زبان انگلیسی و چند زبان دیگر اروپایی به چاپ رسیده و برنده ی جایزه ی بین المللی حقوق بشر شده بود. نسخه ی فارسی کتاب اما به تازگی و توسط انتشارت اچ اند اس مدیا راهی بازار اینترنتی آمازون شده است.
کتاب همانطور که از نامش پیداست، شرح خاطرات زندان “ هوشنگ اسدی ” نویسنده و روزنامه نویس ساکن پاریس است که در قالب نامه هایی به شکنجه گرش نوشته شده.
نویسنده باب تاریخ و یا قصه بودن این نوشته ها این طور می گوید:
” این کتاب «تاریخ» نیست. «گزارش-خاطره» است. فشرده زندگی سیاسی من از ۱۳۴۶ تا ۱۳۶۷ است… این کتاب «تاریخ» نیست، اما شاید برخی صفحات آن ارزش تاریخی داشته باشد، بویژه در مورد روایدادهای مربوط به حزب توده… این کتاب «تاریخ» نیست، محل قضاوت هم نیست.”
تیر: روز گودال
نویسنده: شکوفه آذر
ناشر: ناکجا
در قسمت هایی از متن قصه این طور می خوانیم:
بابا میگوید: “اشتباه، درست. اشتباه، درست… وقتی به مادرت خیانت میکردم، میدونستم که این اشتباهترین کار زندگیمه اما درست در همون لحظه وقتی به لیلا فکر میکردم و حرفهایی که بینمون رد و بدل میشد، از ادبیات تا نقاشی، از مصدق تا خمینی، فکر میکردم که این درستترین تصمیم زندگی منه. بعدها وقتی هم که داشتم از لیلا جدا میشدم، درست تو لحظهای که در خونهشو رو به من برای همیشه بست و من چند لحظهای پشت در ایستادم و به گره چوب گردوی در که جلوی دماغم بود، خیره موندم، فکر کردم که این اشتباهترین ماجرای زندگی منه، اما به محض اینکه پشتمو به در کردم و تک درخت جلوی خونه رو دیدم که باد داشت آخرین برگهاشو میریخت رو زمین، فکر کردم که این درستترین اتفاقیه که میتونست برای من بیفته چون از اون به بعد آزاد آزاد بودم. بیهیچ تعلقی.”
مرداد: با خودم حرف میزنم
ناشر: ناکجا
روجا چمنکار شاعر جوان ایرانی ست که تا کنون چندین دفتر شعر در ایران به چاپ رسانیده است. وی که برای تحصیل در رشته ی سینما و ادبیات نمایشی در فرانسه به سر می برد، چاپ دفتر تازه ی اشعارش را به انتشارات ناکجا سپرده است…
لبهایم را از پُشتِ بام فراری بده / لرزش صدایم را از پُشتِ بام فراری بده | / قلبم را از پشت بام فراری
بده / چشمهایم را / نه /بگذار همیشه باز بمانند و سیاه
شهریور: فراز مسند خورشید
نویسنده: نسیم خاکسار
ناشر:H&S Media
این کتاب داستانی ست به قلم “ نسیم خاکسار ” نویسنده و کوشش گر آزادی بیان. وی از جمله فعال ترین چهره های ادبی خارج از کشور است و سالهاست که در زمینه ی ادبیات مهاجر داستان می نویسد. این کتاب بنا به گفته ی نویسنده، روایت داستانی از قسمت های دوست داشتی سرشت مردمان کوچه و بازار است. در قسمت هایی از کتاب می خوانیم:
” وقتی پایان یک سخنرانی دروغ میتواند کف زدن دروغین حضار باشد، آنهم برابر چشمان میلیونها آدم که از تلویزیون دارند جلسة سخنرانی را دنبال میکنند، منتسب کردن من به این یا آن دسته چه معنائی میتواند داشته باشد؟ ما غرق در حیرتیم. یک حیرت خودساخته و گیج. بازی را هم باخته ایم. از اول یعنی از اصل باخته بودیم .به کی؟ نمیدانم . به خدا؟ به مذهب؟ به سیاست؟ به ایمان؟ به عقل؟ به همین آدمهای دور و برمان؟ … “
مهر: فیسبوک
نویسنده: سبحان گنجی
ناشر: ناکجا
ادبیاتی متفاوت و افسار گریخته. او خود می گوید که درمان فیس بوک از اوضاعِ گاشفته (گیج + آشفته) همین روزهای ایران اگگفته است. در قسمتی از کتاب می خواینم… :
“معمولاً دخترها دوست دارند چشمهای مرد هنگام معاشقه باز باشد. که مبادا در ذهن، معاشقه با فرد دیگری را تجسم کند. اما آ عاشق چشمهای بستهست. ناخودآگاه ترجیح میدهد مرد روی او فکر کند آنجلینا جولی را میکند و در اوج است، تا اینکه ببیند آ را میکند و آنچنان در اوج نیست.”
آبان: در خانهام ایستاده بودم و منتظر بودم باران بیاید
نویسنده: ژان لوک لاگارس
مترجم: تینوش نظمجو
ناشر: ناکجا
تینوش نظم جو پیشتر هم تسلطش بر ادبیات فرانسه را با ارائه ی ترجمه هایی از داستان و نمایشنامه نشان داده بود. ترجمه ی تازه ای از توسط نشر ناکجا به بازار کتاب معرفی شده…
“اواخر تابستان، از پایانِ پس از نیمروز تا بامداد فردا… پنج زن و یک مرد جوان، بازگشته از همه چیز، بازگشته از جنگها و نبردهایش، سرانجام بازگشته به خانه… فرسوده از راه و زندگی، خوابیده به آرامی یا محتضر، در اتاقی که هنگام کودکی در آن زندگی میکرد… رقصِ آرامِ زنان به دور رختخواب مرد جوانِ خفته…”
آذر: قصهی قسمت
ناشر: H&S media
در قسمتی از داستان این طور آمده:
“…میخواد چی کار بکنه زنه؟ بره توی کوچه جیغ بزنه که آی مردم بیاین منو از دست این شمر ذوالجوشن نجات بدین یا بره کلانتری بگه من از دست این شاکیام و جلوی اون همه سرباز و درجهدار جیک و پوک زندگیشو بریزه رو دایره که بگن غربتیه؟ یا بره دادگاه بگه این منو زده دیه میخوام طلاق هم روش؟ دلت خوشه. یه سر برو دادگاه ببین چه خبره. حق زن! خندیدیم. بوووق “
دی: وردی که برهها میخوانند
داستان بلـــــــند
نویسنده: رضا قاسمی
ناشر: ناکجا
این کتاب پیشتر در ایران به چاپ رسیده بود. رضا قاسمی نویسنده ی ساکن پاریس اما ترجیح داده تا چاپ تازه ی کتابش در بازارهای اینترنتی عرضه شود. در قسمتی از متن کتاب این طور آمده:
وقتی زبان مادریات فقط ۱۲۷ فعل داشته باشد که مستقیم صرف میشوند، وقتی هزاران فعل دیگر را باید به کمک فعل معین صرف کرد، و این فعل هم درست همان فعلی باشد که برای عمل همخوابگی بکار میرود، آنوقت زبان خیانتکار میشود.
بهمن: دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد
نویسنده: شهرام رحیمیان
ناشر: ناکجا
دکتر نون فارغالتحصیل دانشگاه سوربن فرانسه و مشاور مصدق است. پس از کودتای ۱۳۳۲ دستگیر میشود. سه ماه شکنجه و سلول انفرادی را تحمل میکند، اما هنگامی که صدای کتکخوردن زنش ملکتاج را میشنود و قصد تجاوز به او، به مصاحبهی رادیویی تن میدهد. داستان در بحبوحهی مرگ ملکتاج حکایت میشود.
دکتر نون در حالیکه نمیتواند باور کند زنش مرده، دههها زندگی زناشویی و سیاسیاش را مرور میکند. بیست و سه سال است که کودتا شده و سایهی مصدق با اوست و با او حرف میزند. از صبح تا شب با کُت و شلوار و کراوات ویسکی مینوشد. ژولیده و کثیف است. ایزوله و مطرود؛ نه از خانه بیرون میرود و نه حاضر است خانوادهاش را ببیند. و مردمی که انتظار قهرمانی از او داشتند کتک مفصلی به او میزنند و کاسبهایی که اجناس را به او هدیه میدادند، حال چیزی به او نمیفروشند. تمام لذایذ دنیا را بر خود حرام میکند تا از خودش انتقام بگیرد و همواره حسرت دکتر فاطمی را میخورد که قهرمانانه کشته شد و به چنین زندگی مرگآوری تن نداد.
اسفند: عقرب روی پلههای راهآهن اندیمشک
نویسنده: حسین مرتضائیان آبکنار
ناشر: ناکجا
” یکی از دژبانها چنگک بزرگی دستش بود و هرجا که کپهای خاک میدید، یا بوتهای که پُرپشت بود، چنگک را فرو میکرد و درمیآورد؛ فرو میکرد و درمیآورد؛ فرو میکرد و گاهی سربازی نعره میزد: “آی!…” و دژبان چنگک را با زور بالا میبرد و سرباز را که توی هوا دست و پا میزد، میانداخت توی کامیون. از داخل کامیون صدای ناله میآمد و صدای قرچقرچ استخوانهای شکسته.”