فرانسوا اولاند و پرونده اتمی ایران

نویسنده

» تحلیل لیبراسیون:

میشل ماکینسکی

پرونده اتمی ایران در میان موضوعاتی است که فرانسوا اولاند باید هرچه سریعتر نسبت به آنها تصمیم گیری کند. دومین دیدار میان گروه ۱+۵ و ایران در تاریخ ۲۳ می در بغداد برگزار خواهد شد. بی شک بررسی امکان برقراری مصالحه درزمینه فشارهای مالی بر ایران ازطریق اعمال تحریم، تهدیدهای نظامی اسراییل، و انزوای منطقه ای و بین المللی تهران نیز در دستور کار این نشست خواهد بود. مطرح شدن دو مسأله باعث شده تا شرایط قدری تغییر کند.

ابتدا شاهد انتخابات مجلس در تاریخ ۲ مارس و ۴ می سال جاری بودیم که علی خامنه ای تلاش کرد تا با اعلام مشارکت ۶۴ درصدی مردم [رقمی غیرواقعی]، مشروعیت خود را که از سال ۲۰۰۹ به شدت مخدوش شده مجدداً بهبود بخشد. اصرار او بر این “رقم” به خوبی نشان از شکست او دارد. به حاشیه راندن محمود احمدی نژاد که به نظر وی اقدامی لازم و ضروی می آید، با افزایش قدرت دو فراکسیون محافظه کار طرفدار خامنه ای به تحقق پیوست. او رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، علی اکبر هاشمی رفسنجانی را، که به شدت تضعیف شده، ابقا کرد تا محاصره احمدی نژاد را ازهر طرف تکمیل کند. او بدین ترتیب وانمود می کند که وارد یک منطق اجماع شده تا بتواند وجهه بین المللی جمهوری اسلامی را حفظ نماید.

رفسنجانی که بسیار نگران وضعیت اقتصادی خطرناک کشور شده به فوریت مذاکره با واشنگتن تأکید می ورزد. بعلاوه، حسن روحانی [مذاکره کننده سابق] و علی لاریجانی نیز به فعالیت افتاده اند.

اکنون خامنه ای با این واقعیت روبرو شده که دیگر نباید با سازش در مورد پرونده اتمی به مخالفت برخیزد و دیگر نیازی نیست به مانند گذشته برای منفعت سیاسی احمدی نژاد، فضای ایجاد گشایش را “برهم زند”. در نتیجه خامنه ای اجازه داده تا این مذاکرات در فضایی متعهدانه پیش رود. بی شک اگر برآورد او این باشد که هزینه نهایی بسیار بالا خواهد بود یا می تواند منجر به تسلیم شود، هر آینه مذاکرات را “برهم خواهد زد”. از دست ندادن وجهه برای او بسیار مهم است. شاخص های متعددی نشان از آن دارد که خامنه ای در تلاش است تا روحیات را برای ایجاد یک مصالحه آماده سازد. برخی معتقدند که او با تأکید بر فتوای خود مبنی بر محکوم کردن بمب اتمی، آماده است تا در رابطه با یک برنامه اتمی که هنوز ماهیت اصلی آن مشخص نشده به مذاکره بنشیند. ولی به هرحال باورپذیری این فتوا نیز به نوبه خود مبهم است.

به حاشیه رانده شدن احمدی نژاد به اشکال متعددی بروز کرده. او مدام درتلاش است تا در صحنه بین المللی مطرح شود: برافروختن مجدد تنش ها با امارات متحده عربی و دیگر امیرنشینان خلیج فارس بر سر جزایر ابوموسی و جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک. این درحالی است که ایران در برابر ائتلاف های ایجاد شده توسط عربستان سعودی آسیب پذیر به نظر می رسد. همچنین او در سفر به آمریکای جنوبی تلاش کرد تا با دیلما روسف، رییس جمهور برزیل، دیدار کند [روابط دو کشور نسبت به زمان ریاست جمهوری لولا تیره شده]. خامنه ای می خواهد همچنان به عنوان تصمیم گیرنده اصلی در سیاست خارجی ایران باقی بماند. به همین دلیل او بیشتر راغب است برای بن بست هسته ای یک راه خروج بیابد تا اینکه بر مشروعیت خود اصرار ورزد.

او مایل است مصالحه ای انجام شود تا تحریم ها و فشارهایی که اخیراً شدت یافته و منجر به تعلیق خرید نفت ایران، سازش ناپذیری های چین، عدم امکان استفاده از حمل و نقل دریایی و بسیاری محدودیت های دیگر شده کاهش یابند [ایران نفت کش های خود را که حاوی نفت بدون خریدار هستند در خلیج فارس نگاه داشته]. خفقان مالی این کشور همراه با سیاست اقتصادی آشفته که مورد اعتراض جناح های مختلف داخلی است، به شدت ثبات حاکمیت نظام جمهوری اسلامی را برهم ریخته. مقامات ایرانی با اشاره به این مهم که تهران منتظر است تا شاهد اقداماتی برای لغو تحریم ها باشد، خود گواه آن است که سران جمهوری اسلامی تا چه حد تحت فشارند و منابع ارزی این کشور تا چه حد کاهش یافته.

دومین فاکتور این است که برخی کانال های رسمی در واشنگتن موافقت خود را نسبت به غنی سازی ایران تا میزان ۵ درصد، درصورتی که نظارت بسیار دقیقی ازسوی آژانس بین المللی انرژی اتمی دراین زمینه انجام شود، نشان داده اند. بیان کردن این موضوع یک نشانه بی سابقه است که یک تابوی مهم را می شکند: غنی سازی اورانیوم به میزان ضعیف که در پیمان منع تکثیر تسلیحات اتمی آمده، پذیرفتنی است. باراک اوباما بدون پیش داوری نسبت به موفقیت در مذاکرات، مایل است دوره ریاست جمهوری خود را در یک فضای موفق دیپلماتیک به پایان برساند تا بدین ترتیب از فشار لابی های اسراییلی-یهودی که او را به تشدید تحریم ها و حمایت بی شائبه و گاهی دور از منطق از اسراییل مجبور می کنند بکاهد. اینکه مسؤولان نظامی اسراییل خاطرنشان کرده اند که ایران هسته ای نمی تواند یک تهدید “بالقوه” باشد و فوریت حمله به ایران را نیز امری غیرضروری دانسته اند، کاخ سفید را آسوده خاطر کرده، ولی به شدت موجب نگرانی بنیامین نتانیاهو از تخصیص امتیازات بیش از حد به تهران شده است.

مذاکرات بغداد در یک فضای منطقی و اطمینان بخش به صورت “قدم به قدم” برگزار خواهد شد. در بهترین حالت، نتیجه این مذاکرات نباید تنها منجر به پیشرفت در پرونده اتمی شود.

دیپلماسی فرانسه نقش بسیار مهم تری در این زمینه ایفا خواهد کرد و البته بررسی هرگونه خواسته مستأجر جدید الیزه نیز بسیارمهم خواهد بود. تهران و آنکارا و همچنین دیگر پایتخت ها، به شدت منتظر گزینه پاریس هستند، ولی این نباید منجر به شتاب یا یک جانبه عمل کردن شود. البته استفاده از هر روزنه و فرصتی را هم نباید ازدست داد. بازیگران اقتصادی فرانسه با دقت مسایل را دنبال می کنند. در زمان دیدار ناگهانی میشل روکار از تهران [انگیزه “شخصی”، بررسی وضعیت ازسوی فرانسه، یا طعمه گذاری ایرانی؟] که ازسوی پاریس تقبیح شد، سران ایرانی گفتند که از به قدرت رسیدن اولاند در فرانسه بسیار راضی اند و خاطرنشان کردند که اکنون منتظرند تا شاهد ایجاد یک تحول در سیاست خارجی پاریس باشند.

منبع: لیبراسیون، ۱۶ می