دیدار هفتهی گذشتهی مهدی کروبی با میرحسین موسوی در منزل وی، آن هم با چنان روش ابتکاری برای شکستن حصر خانگی و پیشگیری از فعالیت سیاسی، نشانهی روشنی است از اینکه “آتش زیر خاکستر” نهفته است که هر آن میتواند شعلهور شود!
این “آتش زیر خاکستر” نه آنکه تنها در سطح سران جنبش سبز روشن مانده باشد، بلکه در پائینترین سطوح جامعه نیز زنده است؛ بهگونهای که در مدارس شهرها نیز جلوهگر شده و بیم و نگرانی فزایندهای در درون حاکمیت ایجاد کرده و میکند. اکنون هراسی درخصوص توزیع تصویر روزنامهی اینترنتی “کلمه” در مدارس، بهویژه در میان دانشآموزان دورههای راهنمایی و متوسطه ایجاد شده که مسئولان دولت، بخصوص وزارتخانههای اطلاعات و آموزش و پرورش را به تکاپو انداخته است تا دامنهی سانسور و برخورد را به نوجوانان سبزاندیش بکشانند و زندانها را پر و پیمانتر نمایند؛ آنهم در شرایطی که دیگر حنای رعب و وحشت و بگیر و ببندهای پارسال و احکام سنگین دادگاههای فرمایشی، چندان رنگی ندارد و دیگر جز سران حاکمیت، نمیتواند کسی را رنگ کند.
این دو سطح فعالیت در رأس و کف هرم جنبش سبز نشان از آن دارد که آنچه در جریانهای روشنفکری منتقد و معترض حاکمیت ایران وجود دارد و گاه بهصورت انتقاد در دل جبههی گستردهی معترضان در رسانههای حقیقی و مجازی دیده و شنیده میشود، از واقعیتهای موجود در جنبش سبز و جامعه بسیار دور است.
سکوت و سکون ظاهری جنبش سبز و تغییر شکل و ماهیت انتقادها و اعتراضها، اگرچه در درون طیفهای گستردهی جنبش در داخل و خارج کشور تضاد و اختلاف ظاهری ایجاد کرده، اما نیروی بالقوهی آن از چنان عمق و دامنهای برخوردار است که حاکمیت هر روز بیشتر سلطه و قدرت قاهرهی خود را در خطر میبیند.
اما پرسش اصلی این است که در این شرایط چگونه است که جنبش روشنفکری ایران و طیف گستردهی فعالان سیاسی و کنشگران اجتماعی بهجای شکل دادن به یک جریان و جبههی یکپارچه در برابر حاکمیتی مستبد و جائر، بیشتر بهخود مشغول میشوند و یک فرصت تاریخی بینظیر دیگر را از دست میدهند؟ فرصتهایی نادر که در طول تاریخ ایران، بهویژه یک قرن اخیر، بسیار به هدر رفته و پیروزیهای اولیهی مردم ایران را به شکستهای پیدرپی منتهی به ضرر منافع ملی و زیان مصالح مردم تبدیل کرده است.
نکتهی درخور توجه این است که این اختلاف در نظر و پراکندگی در عمل، کمتر جریان داخلی جنبش سبز را دربرمیگیرد و، بیشتر در مورد شخصیتهای حقیقی و حقوقی فعال در خارج از کشور صدق میکند؛ بهویژه درخصوص تکچهرههای مطرح که زمانی از نزدیک، دست بر آتش مبارزات داشتند و اکنون در خارج از مرزها در محوریت آن قرار دارند.
نویسنده به اقتضای مناسبات سیاسی و روابط شخصی با بسیاری از این دوستان نشست و برخاست داشته است و با اهداف و برنامهها و خلقوخوی آنان از نزدیک آشناست. هرچند که تحولات یکسال و نیم اخیر و محدودیتها و شرایط خاص پس از انتخابات خرداد 88 فرصت تماس رودررو را گرفته و امکان گفتوگوی نزدیک را محدود کرده است، اما گمان نمیرود که در میزان شناخت و توان پیشبینیهای کلی اثر چندانی گذارده باشد. ازاینرو، نگارنده بر این باور است حال که در داخل، چه در بین سران جنبش سبز و چه در میان جوانترین گروههای فعال و آیندهسازان کشور، نوعی همفکری و همراهی وجود دارد، افراد و گروههای خارج از کشور نیز با وجود پیشینهی سیاسی بیشتر، آزادی عمل گستردهتر و البته رقابت و اختلاف همهجانبهتر، بهترست بهجای پرداختن بیش از اندازه به یکدیگر یا به جریانهای سیاسی ـ اجتماعی داخل جنبش، حاکمیت سیاسی ایران و حاکمان آن را نشانه بگیرند و برنامهی عملی محدود اما موثری را سرلوحهی اهداف و اعمال خود قرار دهند. وجود یک برنامهی عملی موثر مسلما” راه را بر جنگ و جدلهای بیهودهی درون جبههای خواهد بست. این برنامهی عملی موثر میتواند حول چند محور اساسی ـ که در زیر به اجمال مورد اشاره قرار میگیرد ـ شکل بگیرد:
1.اعمال فشار بیشتر برای آزاد ساختن زندانیان سیاسی، عقیدتی، مطبوعاتی و صنفی و آزاد ساختن فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی ازجمله حق داشتن مطبوعات مستقل، احزاب آزاد، و نیز حق انتقاد، اعتراض و اعتصاب.
شکل دادن و گسترش نافرمانی مدنی و تبلیغ گسترده درخصوص ناکارآمدی و ناتوانی دولت بهویژه در زمانی که برنامهی هدفمند ساختن یارانهها توش و توان دولت احمدینژاد را میبلعد و نارضایتی داخلی را به اوج میرساند.
تلاش بیش از پیش برای نشان دادن غیرقانونی بودن دولت احمدینژاد و غیرمشروع بودن حاکمیت آیتالله خامنهای در سطح جهانی و مجبور ساختن دولتهای خارجی به محدود کردن روابط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود با آنان.
ترغیب نهادهای جهانی و محاکم بینالمللی برای به پای میز محاکمه کشاندن نقضکنندگان حقوق شهروندی و مفاد اعلامیهی جهانی حقوق بشر.
پیشبینی میشود که تمرکز همهجانبه بر روی این اهداف و برنامهها، نسیمی جدید بر این “آتش زیر خاکستر” خواهد وزاند و شعلهی خفتهی آنرا هرچه سریعتر به لهیبی سوزان تبدیل خواهد کرد.