گفته می شود تیم سیاست خارجی جدیدی که روز دوشنبه از سوی باراک اوباما رئیس جمهور منتخب آمریکا معرفی شد، تجربه کافی برای “سر و سامان دادن به اوضاع” را در اختیار دارد. دربارۀ موضوع ایران، مسأله این است که تیم جدید همزمان با فروکش کردن فشارهای بین المللی برای مجبور ساختن ایران به رعایت قواعد، زمان کوتاهی را برای تصمیم گیری در قبال برنامه هسته ای این کشور در اختیار دارد.
تهدید هسته ای ایران در ذهن آمریکائی ها، تحت الشعاع این مشکل قرار گرفته که با جنگ های فعلی در عراق و افغانستان چه باید کرد. به هرحال، بزرگنمائی نگرانی متحدان آمریکا در اسرائیل از جاه طلبی های هسته ای ایران هم کار مشکلی خواهد بود.
مسؤولان اسرائیل در پشت پرده از این نگرانند که زمان در اختیار تا پیش از تبدیل توان بالقوه هسته ای ایران به واقعیت هسته ای که تهدیدی بر علیه موجودیت دولت یهودی محسوب می شود، در حال از دست رفتن است. هنگامیکه دولت اوباما قدرت را در ماه ژانویه بدست بگیرد و دولت جدید اسرائیل پس از انتخابات فوریه شکل بگیرد، این سؤال که آیا اسرائیل درصدد اقدام نظامی علیه ایران برخواهد آمد یا خیر، بیشتر مطرح خواهد شد.
آقای اوباما و وزیرخارجه ای که جدیداً انتخاب کرده- سناتور هیلاری کلینتون، امکانات کمی برای روبرو شدن با این مشکل ندارند. اول اینکه نزول فاحش بهای نفت، فشار اقتصادی جدیدی بر ایران وارد کرده و راه را برای تشدید فشارها باز کرده است. دوم اینکه، تصویر درخشانی که از آقای اوباما در اروپا وجود دارد، دوره طلائی کسب پشتیبانی بیشتر برای تشدید فشارهای بین المللی علیه ایران را در اختیار وی قرار می دهد.
در عین حال، یک سؤال تعیین کننده در پیش روی تیم اوباما وجود دارد: رئیس جمهور و وزیرخارجه جدید چگونه می خواهند اختلافی را که در مورد گفتگوی مستقیم با ایران در جریان تبلیعات انتخاباتی داشتند، حل و فصل کنند؟
همزمان با شفاف تر شدن واقعیتِ هسته ای ایران، همۀ این اقدامات از ضرورت بیشتری برخوردار می شود. آژانس بین المللی انرژی هسته ای می گوید ایران با استفاده از 4000 دستگاه سانتریفوژِ فعال، حدود 620 کیلوگرم اورانیوم با خلوص پائین تولید کرده است. لازم است آنها این مقدار اورانیوم را تقریباً دوبرابر کنند تا امکانات پایه برای تولید یک بمب هسته ای را به دست آورند.
به گفته مقامات، برآوردهای اطلاعاتی نشان می دهد ایران روزانه 5⁄1 کیلوگرم اورانیوم غنی شدۀ مازاد تولید می کند. با یک محاسبه ساده مشخص می شود این کشور تا پایان سال 2009، مقدار اورانیوم غنی شده کافی برای کسب توانمندی تولید یک بمب هسته ای را خواهد داشت.
البته هنوز تا زمانی که این مواد اولیه به مرحله تولید یک بمب برسد، فاصله داریم. اورانیوم با خلوص پائین باید پیش از رسیدن به خلوص تسلیحاتی فرآوری شود و انجام این کار اصلاً آسان نیست. درک این موضوع که تا برداشتن این گام ها چقدر زمان صرف می شود، کار مشکلی است.
اما پرسش این است که آیا تنها دراختیار داشتن مواد پایۀ لازم در تولید سلاح، می تواند خاورمیانه را تغییر دهد؟ درحالیکه رهبران ایران خواهان محو اسرائیل از نقشه دنیا هستند، آیا اسرائیل سوژۀ باج خواهی هسته ای ایران قرار نخواهد گرفت؟ آیا عربستان سعودی میلیاردها دلار خود را در واکنش به این ماجرا، صرف توسعه برنامه هسته ای و دامن زدن به چرخه اشاعه قابلیت هسته ای در منطقه نخواهد کرد؟ و یا بدتر از همه اینکه، آیا عربستان و سایرین به راحتی در برابر ایران عقب نشینی نخواهند کرد؟
راهکار مقابله جامعه بین المللی در برابر این مسأله هولناک، تنها اتخاذ جریمه های اقتصادی بوده است. شورای امنیت سازمان ملل ظرف دو سال گذشه، سه قطعنامه را برای تحریم تجاری با ایران در زمینه اقلام و مواد با قابلیت استفاده هسته ای و قطع جریان مالی بین المللی علیه این کشور تا زمان گردن نهادن به توافق عدم اشاعه جنگ افزار هسته ای به مرحله اجرا گذاشته است. علاوه بر این، دولت آمریکا در همکاری مستقیم با سایر کشورهای صنعتی به قطع نظام اعطای وام از سوی بانک های خصوصی به این کشور دست زده که خصوصاً در افزایش فشارهای اقتصادی علیه تهران مؤثر واقع شده است.
به نظر می رسید ایران در برابر فشارهای اقتصادی خارجی، از حربه بهای بالای نفت استفاده می کرد. خبر خوب برای تیم اوباما این است که پس از کاهش فاحش بهای نفت از 140 دلار (درماه ژوئیه) به بهای فعلی 50 دلار برای هر بشکه، ایران نسبت به فشار اقتصادی آسیب پذیرتر شده است.
سازمان اطلاعات مرکزی (سی آی ای) تخمین می زند دولت ایران برای 85 درصد از مجموع درآمدهایش، بر روی فروش نفت تکیه می کند. صعود قیمتها به ایران اجازه داد در حساب ذخیره ارزی خود 70 میلیارد دلار انباشته کند، اما در اقتصادی که کشور برای خوشحال نگاه داشتن مردم به ارائه یارانه های هنگفت مشغول است، حساب ارزی نمی تواند تا ابد دوام بیاورد.
درحالی که دولت محمود احمدی نژاد در حال حاضر برای تثبیت اقتصاد داخلی به کنترل قیمت های غذائی و سوخت روی آورده است، کاهش بهای نفت مسؤول بروز بار سنگینی از فشارها خواهد بود. بر اساس یک برآورد، دولت ایران برای چرخۀ کاری خود نیاز دارد بهای هر بشکه نفت خام حدود 90 دلار باقی بماند. اما مسأله اینجاست که وقتی فشار اقتصادی افزوده شود، ممکن است دنبال کردن برنامه هسته ای دیگربه صرفه نباشد.
برای به حقیقت پیوستن این احتمال، اوباما می تواند رهبران اروپائی را به تشدید تحریم های اقتصادی مجاب کند. دولت بوش ظرف سال های گذشته توانست سازمان ملل و متحدان اروپائی را متقاعد به سخت تر کردن این حربه کند. اما قابلیت دولت وی برای استفاده از این فشارها محدود بود و این به طور اجتناب ناپذیری در نتیجه بروز اختلافات و مشکلات ناشی از جنگ عراق اتفاق افتاد.
درحالی که متحدان آمریکا خود را متقاعد کرده اند همکاری با رئیس جمهوری که نامش جورج بوش نیست، امر ساده تری خواهد بود، آقای اوباما هنوز چند ماهی برای تشدید تحریم ها فرصت دارد. همین چند ماه برای پیروز شدن یا شکست خوردن در صحنۀ هسته ای ایران کافی است.
منبع: وال استریت ژورنال- 2 دسامبر