در خانه بدون حجاب یا پوشیده می گردیم، به صدای بلند آواز می خوانیم، به موسیقی با صدای خوانندگان زن گوش می دهیم، آلات موسیقی داریم و می زنیم و می خوانیم، بساط لهو ولعب و جشن و شادی و مهمانی می چینیم و بی هیچ گونه ترس یا نگرانی، دختر و پسر با هم و درهم می رقصند. صدها کار دیگر هم می کنیم که همه خصوصی و پنهان از چشم حکومت و حکومتیان است. چرا که در چهار دیواری خانه و با دوستان و آشنایان و یا گوشه و کنار پنهان ودور از چشم اغیار اتفاق می افتد و برای هیچ حکومتی یا قدرتی، حتی جمهوری ولایت فقیه، امکان پذیر و در توانش نیست تا مانع این زندگی خصوصی شود. از بسیاری از این کارهایمان هم عکس و فیلم می گیریم و روی سایت و فیس بوگ می گذاریم. سایت ها و فیس بوک ها پر از این گونه عکس ها و فیلم های خصوصی با لباس خانه و بدون روسری یا پوشش اسلامی است. در هیچ کدام از این کارها، نه در بند روسری و نه پوشش اسلامی و نه حتی کلام و حرکت ها و رفتارهایمان هستیم. وزارت اطلاعات یا ماموران ریز ودرشت حکومت ولایت فقیه و نهی از منکر هم، دسترسی کامل نمی توانند به ما داشته باشند. البته تا آن جا که به موضوعات زندانی سیاسی ، اعدام، سیاست و رشوه گیری ها و دزدی هایی با ارقام نجومی که سرنخش همه به حکومت ولایت می رسد کاری نداشته باشیم و چهاردیواری خانه ی ما محفلی برای بحث در باره ی حکومت یا سیاست ها و بند و بست هایش نباشد وبرنامه ریزی برای مبارزه ی واقعی و صد البته پر هزینه برای سرنگون کردن حکومت فاسدش نداشته باشیم. البته در بیرون از خانه و در محیط کار و خیابان و مکان های عمومی آن چه را که حکومت حکم می کند تا حدی رعایت می کنیم و صدایمان هم در نمی آید و زندگی دوگاه خصلت ثانویه مان شده است.
این زندگی دوگانه از بدو به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی به شکل های گوناگون ادامه داشته و همچنان ادامه دارد و حکومت با برنامه ریزی و آگاهانه به این زندگی دوگانه به اشکال و بهانه های گوناگون دست درازی کرده و می کند و یا آن را به بازی می گیرد. برای نمونه گاه کمتر و گاه بیشتر به خانه هایی که در آن رقص و موسیقی بر قرار است حمله می کند و یا بیشتر و کمتر مزاحم زندگی داخلی مردم و یا با هم بودنشان در محدوده های شخصی می شود. اینها درحالی است که همین حکومت در شکل غیر خصوصی همچنان حقوق زن را به طور عمومی نادیده می گیرد، تفکیک جنسییتی روز به روز سخت تر و جدی تر دنبال می شود، زن همچنان حقوق نابرابر با مردان دارند و قوانین شریعت که نوک تیز پیکانش به سمت زنان نشانه رفته است همچنان بی کوچک ترین تغیری رعایت می شود.
این زندگی دوگانه یعنی آن چه در ایران امروز می گذرد همان چیزی است که در تمام دیکتاتوری ها به شدت و ضعف روی می دهد و حکومت ها مردم را در زندگی عمومی به شدتی بیشتر از زندگی خصوصی کنترل می کنند و با همین شدت و ضعف زندگی خصوصی آنها را به بازی می گیرند.
تا این جای موضوع واقعیت است و اتفاق غیر طبیعی و شگفتی در آن روی نمی دهد. اما حکومت فاسد ولایت که اتاق فکرش لحظه به لحظه ترفندهای جدید برای یک روز بیشتر ماندن تهیه می بیند و برای روز به روز سیاست هایش، مدام سرگرم اندیشه و توطئه و برنامه ریزی و فریبکاری و اجرای آن ها به وسیله ی عوامل ریز و درشتش است، این بار تصمیم می گیرد که هم از زندگی خصوصی مردم بهره برداری کند و هم مانند بسیاری از کلمه ها که در طول این سال ها از محتوا خالی کرده است، به گونه ای دیگر کلمه ی آزادی را از محتوا خالی کند. برای این منظور، نام زندگی خصوصی را می گذارد “یواشکی” و نام آن چه که در این زندگی خصوصی می گذرد، “آزادی” می گذارد. پس زندگی خصوصی می شود: “آزادی یواشکی!” و رسانه های ریز و درشتِ حفظ ولایت و لابی های کوچک وبزرگ خارج نشین شروع می کنند به جا انداختن این اصطلاح و تبلیغ آن چه که پیش از این نامگذاری هم وجود داشت و بخشی از زندگی روزانه ی مردم بخصوص زنان بود.
به این ترتیب حکومتی که در کوچک ترین حرکات زندگی مردم به حکم شریعت دخالت می کند و حتی به کار بردن کلمه ی آزادی پشتش را می لرزاند، با این نام گذاری هدفی دوگانه را دنبال می کند: خالی کردن کلمه ی آزادی از محتوا و تلقین کردن وجود آزادی در جامعه تا این باور را به خصوص در جوامع غربی برای آرایش چهره ی ضد بشری و آزادی کشش گسترش دهد که جمهوری اسلامی آن چنان هم که می گویند وعمل می کند آزادی کش نیست و مردم، خصوصا زنان آزادی های زیادی دارند، البته در زندگی خصوصی و پنهانشان. زهی فریب کاری!
منبع: فیس بوک