اسرائیل بر لبۀ پرتگاه ایران

نویسنده

‏مشهور است که اسرائیل حساس ترین طرح های نظامی خود را به طور علنی تجزیه و تحلیل نمی کند. اما شک داریم ‏که مقامات اورشلیم از دیدن اخبار رزمایش های اخیر نیروی هوایی خود که با حروف درشت روی صفحات اول ‏مطبوعات غرب چاپ شدند، ناراحت شده باشند. ‏

این رزمایش ها – که بنا بر گزارش های رسیده شامل 100 هواپیمای جنگنده، بمب افکن های تاکتیکی، هواپیماهای ‏سوخت گیرنده و بالگردهای امداد و نجات بودند – حدوداً در 900 مایلی غرب سواحل اسرائیل در دریای مدیترانه انجام ‏شدند. تأسیسات هسته ای ایران در بوشهر، اصفهان و نطنز همگی به طور تقریبی در همین شعاع ولو در جهت مخالف ‏واقع شده اند. این اقدام اسرائیل از نظر تهران دور نماند و بلافاصله هشدار داد که در صورت حمله بازدارندۀ اسرائیل با ‏‏”ضربات سنگینی” تلافی خواهد کرد. ‏

مسأله مهم تر این است که آیا پیام رزمایش نظامی اسرائیل در پایتخت های غرب منعکس شده است؟ شش سال از زمان ‏افشای علنی برنامه های مخفیانه هسته ای ایران می گذرد و در این مدت که اروپا و دولت بوش با اتخاذ دیپلماسی بدنبال ‏اقناع ایران برای توقف غنی سازی اورانیوم بوده اند، اسرائیل کمابیش منتظر یک موقعیت مناسب بوده است. ‏

اما دیپلماسی کارگر نبوده است. ایران پیشنهادهای مکرر در خصوص مساعدت های فنی و اقتصادی را که تازه ترین ‏آنها بسته مشوق های ماه جاری است، رد کرده است. به رغم چهار سال التماس و درخواست، چیزی جزء تحریم های ‏ضعیف سازمان ملل عاید دولت بوش نشده است. روسیه در نظر دارد موشک های پیشرفته ضدهوایی به ایران بفروشد ‏و کار راکتور اتمی بوشهر را به اتمام برساند، اگرچه سوخت مصرفی این راکتور می تواند مجددا ً فرآوری و به ‏پولوتونیوم قابل استفاده برای سلاح تبدیل شود. لازم به ذکر است که محمد البرادعی مدیرکل آژانس بین المللی انرژی ‏اتمی به کرات تهدید هسته ای ایران را دست کم گرفته است، و در همین حال شرکت های چینی همچنان در ایران ‏سرمایه گذاری می کنند.‏

انتشار ارزیابی گمراه کنندۀ سازمان ملی اطلاعات آمریکا در دسامبر سال گذشته مبنی بر توقف فعالیت تسلیحات اتمی ‏ایران، نشان دهندۀ عدم جدیت آمریکا در قبال بلندپروازی های ایران است. باراک اوباما در صدر کاندیداهای انتخابات ‏ریاست جمهوری آمریکا قرار دارد و وعدۀ خود را دربارۀ مذاکره با ایران “بدون پیش شرط” یک مزیت می داند – به ‏این معنا که او تأکیدی بر توقف غنی سازی اورانیوم ندارد. تا روی کار آمدن رئیس جمهور جدید آمریکا، ایران همچنان ‏مشغول غنی سازی و نصب هزاران سانتریفیوژ جدید با طراحی پیچیده تر خواهد بود و تأسیسات مهم خود را در ‏زیرزمین پنهان خواهد کرد.‏

بنابراین تعجبی ندارد که اسرائیل به این نتیجه برسد که برای جلوگیری از ایران هسته ای باید به تنهایی عمل کند. اوایل ‏ماه جاری شول مفاز معاون نخست وزیر اسرائیل و رئیس سابق ستاد ارتش این کشور هشدار داد،”در صورتی که ‏ایران همچنان برنامه ساخت سلاح های اتمی خود را ادامه دهد، به این کشور حمله خواهیم کرد.” سایر مقامات اسرائیل ‏از این قبیل اظهارات فاصله گرفتند، اما حمله ناگهانی این کشور به راکتور اتمی سوریه در ماه سپتامبر دلیل بر عزم و ‏ارادۀ اسرائیل است.‏

البته حمله اسرائیل به سایت های هسته ای ایران شبیه عملیات سوریه نخواهد بود. در این حمله مسافت ها طولانی تر ‏هستند؛ اهداف پراکنده و تحت پشتیبانی هستند و در عین حال مقاوم سازی شده اند؛ و علاوه بر این صدها پرواز ‏عملیاتی و چندین روز زمان لازم است. اما ایران نیز به نوبه خود با کمک حماس و حزب الله تلافی خواهد کرد و ‏احتمالا ً یک درگیری منطقه ای به بزرگی جنگ یوم‎ ‎‏ کیپور در سال 1973 براه خواهد انداخت.‏

در همین حال البرادعی در مصاحبه روز جمعه با شبکه العربیه پیش بینی کرد که این حمله، خاورمیانه را به یک ‏‏”گلولۀ آتش” مبدل خواهد کرد. با این وجود، حمایت های خود او از ایران و شکست های دیپلماتیک غرب عامل ‏کشاندن منطقه به این مخمصه خواهند بود. آنها آخوندها را متقاعد کرده اند که قدرت هایی که مسئول حفظ نظم جهان ‏هستند، ارادۀ متوقف کردن ایران را ندارند.‏

یقیناً اسرائیلی ها از جنگی که باعث رنج و گرفتاری آنها شود، استقبال نخواهند کرد. اما آنها چاره ای جزء دفاع از خود ‏در برابر دشمنی که وعدۀ نابودی آنها را داده است، ندارند. پارادوکس تراژیک شش سال گذشته این است که بهانه های ‏دیپلماتیک و اطلاعاتی که به نام جلوگیری از جنگ با ایران ارائه شدند، ما را بسیار به لبه این پرتگاه نزدیک کرده اند. ‏کسب آرامشی که به جنگ ختم شود، موضوع آشنای تاریخ است.‏

منبع: وال استریت ژورنال، 23 ژوئن