انتقاد مصباح از خامنه ای

نویسنده
فیروزه متین

» چرا رهبری اظهار نظر نمی کند؟

مصباح یزدی که از اصلی ترین بازندگان انتخابات اخیر محسوب می شود، این روزها در کانون انتقاد طیف های مختلف جمهوری اسلامی از جمله مردان احمدی نژاد قرار انتخابات گرفته است.

علت این انتقادات نیز سخنان اخیر اوست که طی آن به آیت الله خامنه ای، محمود احمدی نژاد و قالیباف حمله کرده است.

به نوشته رسانه های داخلی، مصباح یزدی که برای روحیه دادن به نیروهای ستاد سعید جلیلی سخنرانی کرده، درباره سکوت آیت الله خامنه ای در این انتخابات گفته است: “هرچند اصل حضور مردم در این انتخابات لازم بوده و تأثیرات مثبت بین‌المللی دارد، اما به نظر تنها حضور کافی نیست و باید اصلح را انتخاب کرد، مخصوصا اگر در مقابل اصلح کسانی باشند که ممکن است ضعف‌هایی داشته باشند که در سیاست گذاری‌ها و مدیریتشان احتمال وارد شدن ضرر به اسلام و مسلمین وجود داشته باشد. مردم ما همواره منتظر رهنمودهای مقام معظم رهبری و شاخص‌های اصلح از زبان ایشان هستند، تا بتوانند با توجه به آن ملاک‌ها اصلح را پیدا کنند، اما مقام معظم رهبری همواره تأکید می‌کردند که بنده درباره کاندیداها هیچ اظهار نظری نمی‌کنم، اما چرا با وجود اینکه مصلحت کشور مهم است و این مصلحت می‌تواند با انتخاب یک فرد تأمین شود، رهبری اظهار نظر نمی‌کنند؟”

او افزوده است: “این ابهام به هر حال وجود دارد. هرچند عنوان اولی این است که معرفی کامل شاخص‌های نامزد اصلح، توسط ایشان برای جامعه مفیدتر خواهد بود، اما با چنین کاری نظام متهم خواهد شد که این انتخابات مهندسی شده و فرمایشی است و از لحاظ بین‌المللی تأثیر بسیار منفی برکشور دارد، چرا که امروز چه ما بخواهیم و چه نخواهیم دموکراتیک بودن انتخابات یک اصل تلقی شده است و هرچه قدر دشمنان بتوانند، آن را خدشه دار کنند، ارزش سیاسی انتخابات را کمرنگ کرده‌اند و از سوی دیگر کسانی که شاخص‌ها را در خود نمی‌بینند، در انتخابات شرکت نکرده و آن را تحریم می‌کنند و حضور حداکثری اتفاق نمی‌افتد. البته چنین اصلی وجود ندارد که با عدم اظهار نظر صریح رهبری، دیگران هم نباید اظهار نظر کنند، چرا که در صدر اسلام نیز چنین مواردی وجود داشته است، مثلا حضرت زهرادر خصوص مسأله فدک محاجه کردند، ولی امیرالمؤمنین چنین نکردند. معلوم می‌شود که تکلیف آنها با یکدیگر فرق داشت و کاری که از حضرت زهرا بر می‌آمد، از شخص دیگری بر نمی‌آمد، چرا که اگر حضرت امیر ورود می‌کردند، متهم به حرص بر ملک می‌شدند و چه بسا به شورش و درگیری منجر می‌شد. نمونه دیگر آن نوع برخورد ابوذر با خلفا و انتقاد از مال اندوزی آنها بود، در حالی که حضرت علی چنین مواضعی نگرفته و اینگونه برخورد نمی‌کردند، چون تکلیف آنها با یکدیگر تفاوت داشت”.

مصباح در ادامه گفته: “تجربه انتخابات‌های گذشته و بخصوص تجربه اخیر نشان داد که علی‌رغم تلاش‌های مخلصانه‌ای که مردم فرهیخته کشور و به خصوص دانشگاهیان و حوزویان صورت دادند و انصافا در این زمینه کم هم نگذاشتند و حتی از جیب خود خرج کردند که بیانگر علاقه وافر مردم به دین و نظام است، این تلاش‌ها مؤثر واقع نشد، لذا این تصور پیش می‌آید که این تلاش‌ها بیهوده است و ممکن است در آینده انگیزه‌ای برای چنین تلاش‌هایی وجود نداشته باشد و از همین روست که عده‌ای رأی آوری را از مهمترین ویژگی‌های اصلح عنوان می‌کنند. از طرف دیگر اگر کسی رأی آورد که او را اصلح نمی‌دانیم، وظیفه ما چیست، آیا باید تسلیم وی شویم یا تحمل کنیم یا برخورد کنیم؟ از نظر فقهی علاج مرض برای رفع ضرر موجود یا دفع ضرر محتمل، واجب است و سیره عقلا بر این است که اگر شک وجود داشت در اینکه با مراجعه به دکتر و استفاده از دارو، مریضی بهبود می‌یابد یا خیر، باز هم اقدام می‌کنند و احتمال عدم تأثیر مجوزی برای ترک مداوا نیست. در مسائل اجتماعی که فعالیت یک فرد تأثیر اجتماعی دارد، نیز نمی‌توان وظیفه اجتماعی را به صرف احتمال عدم تأثیر رها کرد. اگر به وظیفه خود عمل نکردیم و روز قیامت از ما به خاطر عمل نکردن به وظایف سؤال شد، جوابی نخواهیم داشت”.

او از رودر رویی با دولت آینده هم اینچنین خبرداده است: “هر موردی که با اراده و اختیار ما سر وکار داشته باشد، جای تکلیف هم هست، مثل شرکت در جنگ ولو که برخی جنگ‌ها نیز به شکست انجامید. چرا که تکلیف هرچند به خاطر مصالح واقعیه است و برای تحقق امور مطلوب است، اما اینکه تا چه میزان این مطلوب، محقق شود، به اراده ما نیست، بلکه به میدان رفتن و شمشیر زدن تا پای جان در اختیار ماست، اما اینکه بعد چه خواهد شد، تابع اراده ما نیست. لذا همواره باید ببینیم که تکلیفی متوجه ما هست یا خیر؟”.

او افزوده: “این طور نیست که این زحمات و تلاش‌ها هیچ اثری نداشته باشد. آیا اینکه فردی با کمترین امکانات و هزینه‌ها، رأیی نزدیک به کسانی بیاورد که میلیاردها خرج کردند، تأثیر نیست؟ مخصوصا اینکه تنها همین چند روز کار شد و اگر مدت بیشتری با این اخلاص و جدیت کار می‌شد، نتیجه کیفی کار نیز بالاتر بود. پس نمی‌توان گفت این کارها اثری ندارد و تکلیف از ما ساقط است، و اگر از حالا برای ۴ سال بعد فکر کنیم تأثیر آن چندین برابر خواهد شد”.

این سخنان تند با واکنش وسیعی مواجه شده است.

در همین زمینه، روزنامه جمهوری اسلامی در مقاله ای مفصل به انتقاد از مصباح پرداخته و او را عضو حجتیه و فردی “غیر انقلابی” دانسته است.

این روزنامه که به هاشمی رفسنجانی نزدیک است، نوشته: “امام خمینی درپیام تاریخی و پر‌نکته خود به روحانیت در سوم اسفند ۱۳۶۷ نوشته‌اند: دیروز «حجتیه‌ای‌ها» مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی‌تر از انقلابیون شده‌اند! پرسش این است که آقای مصباح تا کنون درباره تفسیر و تحلیل این پیام تاریخی چه اقداماتی کرده‌اند؟”

چمهوری اسلامی افزوده است: “آیت‌الله مصباح که کم و بیش شاهد بودیم برای پیروزی یک نامزد آن گونه وارد میدان شدند و برخی نشریات مربوطه و نیز برخی شاگردان از تقدیم طلاهای یکی از نزدیکان ایشان به ستاد انتخاباتی آن نامزد خبر دادند، چرا حتی یک روز خودشان و فرزندانشان در جبهه حضور نیافتند و در حد یک سخنرانی نیز برای تقویت روحیه رزمندگانی که در جبهه حضور داشتند شرکت نجستند؟ آیا در طول نزدیک به سه هزار روز جنگ حتی توفیق یک یا چند روز حضور تبلیغی یا حتی حضور «نمادین» نیز نمی‌شد حاصل گردد؟چگونه از سوی برخی حامیان دولت فعلی از جمله جناب ایشان، به نفع یک شخص(احمدی نژاد)، آن همه کرامات غیبی و فضائل معنوی به عنوان پشتوانه مطرح می‌شود، آن وقت در فاصله‌ای اندک این گونه مایه اعلام برائت آشکار و پنهان حامیان دیروز می‌شود؟ چگونه می‌شود آیت‌الله مصباح خبر دهند: وجود مقدس ولی عصرمشغول دعا برای این فرد بوده است. و نیز تاکید کنند: آیندگان به این نتیجه خواهند رسید که انتخاب وی مشحون کرامات و معجزات بوده است. و آن را نفخه الهی در این زمان و ناشی از یاری عنایات امام زمان بشمارند، اما اینک این گونه مبغوض گردد؟”

علاوه بر روزنامه جمهوری اسلامی، روزنامه ایران، ارگان دولت احمدی نژاد هم از مصباح انتقاد کرده و نوشته است: “نام آیت الله مصباح یزدی در فضای سیاسی کشور، یادآور یک ادعای بزرگ است. آیت الله مصباح یزدی و حامیانش طی ۸ سال گذشته بارها و بارها مدعی شده اند که پیروزی دکتر احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری در پی حمایت های آنان محقق شده است. جبهه پایداری در این انتخابات نیز مدعی بود که هرکس مورد حمایت آیت الله مصباح قرار بگیرد و از جانب این حزب به عنوان پرچمدار گفتمان انقلاب معرفی شود پیروز انتخابات خواهد بود. سعید جلیلی اما با شکستی سنگین مواجه شد. نکته حائز اهمیت اینکه در جدول نهایی انتخابات، اتحاد سعید جلیلی و جبهه پایداری که مدعی پرچمداری گفتمان انقلاب اسلامی بودند تنها با اختلاف «۲۸۵ هزار و ۵۳۴» رای بالاتر از محسن رضایی قرار گرفتند؛ محسن رضایی که اساسا از هیچ گفتمان مشخصی برخوردار نیست. آراء محسن رضایی ثابت کرد که برای جمع آوری ۴ میلیون رای نیازی به خواندن روضه باز، مثله کردن ارزش ها و قسم و آیه دادن مردم به خون شهدا نیست. همچنین دکتر حسن روحانی که همواره توسط این طیف متهم به سازشکاری شده است، با استقبال گسترده مردم مواجه شد و بیش از ۴ برابر فردی که خود را «نماد مقاومت» معرفی می کرد، رای آورد. این در حالی بود که آیت الله مصباح یزدی در روزهای منتهی به انتخابات طی سخنانی به دکتر روحانی توهین کرد”.

روزنامه ایران در این یادداشت افزوده است: “دکتر احمدی نژاد ۲ سال قبل شرایط کنونی مصباح یزدی و اطرافیانش را پیش بینی کرده بود. رئیس جمهور در جمع هوادارانش گفته بود: «به آقایی که تندروی کرد و گفت اینها بزرگترین خطر از صدر اسلام تاکنون هستند و هفته بعد گفت اینها عددی نیستند، پیغام دادم که نگران شما هستم. آن شخصی که می خواست پیام را ببرد گفت به چه دلیلی این حرف را می زنی؟ گفتم: دولت نهم را خدا سر کار آورد. احمدی نژاد فقط یک فلش جهت نما بود. اگر کسی در ذهنش خطور کند که این دولت را او سر کار آورده خدا یک جا حالش را می گیرد و به او نشان می دهد که هیچ کاره بوده.» دکتر احمدی نژاد همچنین بار دیگر تاکید کرد: «پیش من آمدند و گفتند ما تو را سر کار آوردیم. پاسخ دادم شما من را نیاوردید ولی اگر می توانید بروید یک نفر دیگر را جای من رئیس جمهور کنید.» باید امیدوار بود که این روزها شخص آیت الله مصباح یزدی نیز به این خودآگاهی رسیده باشد که قدرت رئیس جمهور کردن کسی را ندارد و مردم به خاطر او کسی را بر نگزیده و نمی گزینند”.

از سوی دیگر طیفی که در انتخابات از قالیباف و ولایتی حمایت می کرد هم از زبان احمدکریمی اصفهانی، رئیس جامعه اسلامی اصناف و بازار به مصباح تاخته و به نوشته ایلنا چنین گفته است: “آ یت الله مصباح یزدی متاسفانه سازجدایی در بین علمای قم را می‌زند که این حرکت ناپسند و ناشایسته است.ایشان در انتخابات نیز دچار رفتار‌های متناقض شده بودند به طوری که پیش از انتخابات لنکرانی را به عنوان گزینه اصلح معرفی می‌کردند و از ناکارآمدی جلیلی سخن می‌گفتند ولی به محض عدم احراز صلاحیت لنکرانی، جلیلی را به عنوان گزینه اصلح عنوان کردند”.

او افزوده است: “همان طور که رهبری عنوان کردند یک سلیقه نمی‌تواند نظام را اداره کند. آنچه باعث بسیاری از مشکلات کشور می‌شود تندروی‌هاست. بنابراین نباید فراموش کنیم که هیچگاه نباید از اعتدال خارج شد کسانی که در این دوران شخصیت‌های مورد قبول جامعه را مورد توهین و تهمت قرار دادند دچار اشتباه بزرگی شدند. رهبری همه سلایق را پذیرفته است بنابراین کسانی که خود را تابع ولایت می‌دانند نباید نظری مغایر با ولی فقیه داشته باشد”.

این انتقادات با واکنش سایت رجانیوز، ارگان جبهه پایداری مواجه شده و این سایت نوشته است: “اصولگرایان از همان روزی که به جای عمل به تکلیف و انتخاب «اصلح» تن به “صالح مقبول دادند، خود را در ورطه عقب نشینی کشاندند و سیر سقوط خود را رقم زدند که البته هنوز قابل جبران است و برای عروج دیر نشده است. این روزها هم البته تحلیل های رسانه های اصولگرا و اصلاح طلب خنده دار می نماید. اصولگراها روی این موضوع تکیه می کنند که رئیس جمهور منتخب متعلق به گفتمان اعتدال است و اصلاح طلب نیست، اصلاح طلبان می گویند اصولگراها لطفا مصادره نکنند! جزای تنزل از آرمان های انقلاب و عدم نگاه به افق های بالاتر و عدم پیشروی و… همین شماتت رقیب است که همین چهارسال پیش قرابت خود را با دشمن نشان داد. اما در این بین فقط یک نفر بود که علم عمل به تکلیف را برداشت و فریاد زد که تکلیف انتخاب اصلح است. همو بود که مردانه وارد میدان عمل به تکلیف شد و دید که «و ما توفیقی الا بالله». همو بود که عماروار به صحنه معرفی و حمایت از اصلح آمد و مصداقی شد بر «ولا یخافون لومة لائم». علامه بصیر، مصباح یزدی بود که چه در دوران مبارزات انقلاب، چه در دوران جنگ، چه در دوران بعد از جنگ و اصلاحات و چه در دولت نهم و دهم، عقبه تئوریک نظام شد و مقابل کژی ها و انحرافات تئوریک ایستاد و تا بدانجا پیش رفت که مقام عظمای ولایت درباره اش فرمود به معنای واقعی کلمه بصیر”.

 رجا نیوز افزوده است: “در پی سخنرانی بسیار مهم و روشنگرانه و امیدبخش علامه مصباح پیرامون انتخابات و نتیجه حاصله از آن، روزنامه جمهوری اسلامی که مدیر مسئول آن، مسیح مهاجری از چهره های نزدیک به هاشمی رفسنجانی است، تحت عنوان «چند پرسش از آیت الله مصباح یزدی» سؤالاتی پیرامون سوابق مبارزاتی علامه و برخی موضع گیری های با لحنی ناپسند درج کرد که به شدت مورد استقبال رسانه های زنجیره ای اصلاح طلب قرار گرفت.از طرفی دیگر نیز، کریمی اصفهانی، دبیرکل جامعه اصناف و بازار(!) در مصاحبه با ایلنا عنوان کرده بود که “آیت الله مصباح یزدی اختلاف با علما را کنار بگذارد”. حال چه سنخیتی است میان دبیرکل جامعه اصناف و بازار با نصیحت علامه مصباح، الله اعلم!چندی پیش نیز غرویان، از افراد اخراج شده از مرسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی تحت مدیریت علامه مصباح یزدی، در گفت و گو با ماه نامه نسیم بیداری ادعا کرده بود که در این مؤسسه با طلاب برخورد غیر اخلاقی می شود.امروز نیز همگام با این روند تخریب که علی الخصوص بعد از انتخابات و رأی نیاوردن گزینه مد نظر علامه مصباح شدت گرفته است، روزنامه های زنجیره ای آرمان، آفتاب و بهار به پوشش ویژه هرکدام از این سه خوراک رسانه ای در جهت تخریب علامه مصباح یزدی و جبهه پایداری پرداختند”.

به نوشته این سایت: “روند زنجیره ای تخریب علیه ایشان، آن هم به این شدت و حدت و با عنایت به روی کار آمدن دولتی جدید، متأسفانه طلیعه هایی است از بازگشت تخریب ها علیه ایشان در دوره اصلاحات و افراط. حال این اتفاق امروز نیز در حال تکرار است، با این تفاوت که دیگر بعد از فتنه ۸۸ حرف های ضد دین امثال سروش خریدار ندارد و زاییده های آن تفکرات الحادی که می بینند جبهه پایداری (به عنوان ثمره درس ها و بصیرت های علامه مصباح) و شخص علامه در آینده قطعاً جلو انحرافات آن ها خواهند ایستاد، امروز به بهانه عمل به تکلیف توسط ایشان و شکست ظاهری در انتخابات (که به خاطر انجام وظیفه شرعی در حقیقت پیروزی است) اینگونه علامه بصیر انقلابی را مورد هجمه قرار می دهند و با شبهه افکنی سعی در تخریب چهره مطهری زمان و پر کننده خلأ علامه طباطبایی ها و شهید مطهری ها در عصر ما دارند”.

ناظران معتقدند انتقاد گسترده اصولگرایان از مصباح یزدی که بغض حمایت یکجانبه او از جلیلی را هم در سینه دارند، به مقوله ای فراتر از انتخابات نظر دارد؛انتقاداتی که ای بسا در تلاش ها برای سمت بالاتر از رئیس دولت معنی داشته باشد.