حرکتهای صلحخواهی ایرانیان در خارج و داخل کشور قابل ستایش است. شواهد نشان میدهد که این حرکتها، به دور شدن گزینه نظامی از سوی آمریکا و تمایل دولت ایران به مذاکره محدود با آمریکا کمک کرده است.
به عبارتی جنگ برای دولت- ملتها عواقب شوم در پی دارد. منتفی شدن یا عقب افتادن حمله نظامی این امتیاز را دارد تا حرکتهای صلحخواهی ایرانیان بهسوی جنبشی مدنی سیر کند. و همچنین ابعاد عمیقتری پیدا کنند.
میباید این ابعاد را مشخص و تبیین کرد، صلحخواهی چهار عنصر مهم دارد که عبارتند از:
1- صلح در برابر جنگ
2- صلح در برابر تحریمها
3- صلح در برابر حالت نه جنگ و نه صلح و حالت اضطراری
4- صلح در برابر هر نوع خشونت و انحصار
1- صلح در برابر جنگ
این صلحخواهی همچنان باید مورد توجه قرار بگیرد. اما صلحخواهی در برابر جنگ، فقط قسمتی از مفهوم صلح را تشکیل میدهد.
باید توجه داشت که جنگ بهضرر همه بهخصوص جامعه مدنی و اقشار مردم و بهویژه مردم فقیر و کمتوان است و بیشتر به زنان و کودکان آسیب میرساند. پس با جنگطلبی افراطیون داخلی و خارجی باید مخالفت مدنی کرد.
با این وصف، حاکمیت ایران نشان داد که بهدلایل مختلف قصد در پیشگرفتن رفتار جنگی، در مقابل جنگطلبی و تحریکات نئوکانها ندارد.
جامعه مدنی و فعالان حرکت و جنبشهای اجتماعی، اپوزیسیون داخل، خط خارج از کشور، اصلاحطلبان حکومتی و بخش مهمی از جناح راست، به رهبران نظام نشان دادند که خواهان جنگ نیستند؛ مخالفت با جنگ حتی در میان مراجع تقلید نیز خود را نشان داد. نفی جنگ یا عقب افتادن آن برای همه یک پیروزی است؛ چون جنگ، بقا و توان ملی و جان انسانها را تهدید میکند.
2- صلح در برابر تحریمها
تحریم طولانی، توان ملی و پیشرفت فنی را تحت تأثیر قرار میدهد و مسبب فرار مغزها، گرانی و تورم، عدم احساس امنیت و آینده داری نسل جوان است. چنین شرایطی فضای جامعه را خاکستری میکند.
اعمال تحریمهای جدیدتر علیه ملت ایران، محروم کردن جامعه ایرانی از حق زیستن مسالمتآمیز است که این محرومیت ملت ما را از حالت صلح خارج کرده است. هر شهروند ایرانی حق دارد که در شرایط مناسب از مناسبات، روابط و امکانات جهانی و ملی برخوردار شود و تحریمها این حق مسلم را از ملت سلب میکند.
ضروری بهنظر میرسد که ایران با اعمال سیاست اعتماد سازی و شفافسازی برای غنیسازی اورانیوم از سوی دولت، بهانه اعمال تحریمها را از جریانهای تندرو و جنگطلب آمریکایی و اروپایی بگیرد. و در عین تأکید بر حق مسلم استفاده از فنآوری هستهای بر این موضوع پافشاری کند.
3- صلح در برابر حالت نه جنگ و نه صلح و حالت اضطراری
مخالفت با حالت نه جنگ و نه صلح، تنش زدایی در منطقه و صلحخواهی در جهان، پیشزمینهی محو خشونت و انحصار در داخل است. بهعبارتی این سه، یاران قدیمیاند.
تجربه نشان داده است که وضعیت اضطراری، در مجموع به روند رفاه، پیشرفت و دموکراسی در جامعه ما ضربهزده است. در حالت نه جنگ و نه صلح، سیاستهای اقتصادی، رفاهی، توسعه و سازندگی با شکست روبهرو میشود؛ همانگونه که تا امروز شده است.
اما موضوع مهمتر این است که در حالت اضطراری حقوق مسلم مردم که حق مشارکت در سرنوشت خود میباشد، تحت فشار شدید قرار میگیرد. 28 سال حالت اضطراری در جامعه ما، منجر به حوادث ناخوشایندی در حاکمیتهای بعد از انقلاب شده است؛ بهطوریکه هر بار حالت اضطراری در جامعه ما حاد شده، بخش معقولتر حاکمیت بهوسیله جناح تندروتر آن تصفیه شده است. این روند در جامعه ما باعث آسیبهای فراوانی به استمرار دموکراسی شده است؛ مانند سالهای 1357 – 1360 و 1367- 1384 که روند دموکراسی در ایران کامیاب نشد.
به همین دلیل صلحطلبی در مقابل حالت اضطراری قرار میگیرد. بخشی از حاکمیت با حفظ حالت اضطراری (نه جنگ، نه صلح)، حالتی را استمرار میدهد که به آن میتوان صلح با حفظ خشونت یا صلح با انحصار نام نهاد.
4- صلح در برابر هر نوع خشونت و انحصار
حالت اضطراری توجیهگر خشونت و انحصار در جامعه میشود. وجود دشمن خارجی در عمل به پایگاههای داخلی آن میرسد. اتهامات گوناگون وپیدرپی از سوی بخشی از حاکمیت به همه منتقدان داخلی خود، به دلیل استمرار حالت فوقالعاده، عملی میشود. در این مرحله صلحخواهی به عمیقترین تعریف خود نزدیک میشود که همانا مخالفت با خشونت و انحصار است.
نهادهای مدنی ایران باید صلحخواهی را تا این مرحله تعمیق بخشند. در حالیکه بهنظر میرسد بخشی از حاکمیت به حفظ حالت نه جنگ و نه صلح توجه دارد، میباید جامعه مدنی ایران را که شامل اقشار، طبقات با عقاید و سلیقههای گوناگون است را به مخالفت مسالمتآمیز در برابر سیاست نه جنگ و نه صلح قرار داد. چنین رفتاری از سوی جنبش مدنی و نیروهای آزادیخواه در ایران، بهنوعی وحدت عمل برای توسعه دموکراسی منجر میشود و گفتمان انحصار و خشونت را منزوی میکند. مخالفت با خشونت و انحصار، از حمایت افکار عمومی داخلی و خارجی برخوردار میشود. پس باید مفهوم صلحخواهی را تعمیق بخشید و آن را به میان مردم برد. ملتی که دارای برخی از نهادهای مدنی و صنفی شناخته شده هستند و فعالیت این نهادها در جنبش صلحخواهی به تقویت گفتمان صلح منجر خواهد شد.
باید امیدوار بود و تلاش کرد که جنبش صلحخواهی، گسترده و عمیق شود؛ البته با تلاش نهادهای مدنی ایران.