جنبش صلح‌خواهی ایران و شرایط جدید

تقی رحمانی
تقی رحمانی

حرکت‌های صلح‌خواهی ایرانیان در خارج و داخل کشور قابل ستایش است. شواهد نشان می‌دهد که این ‏حرکت‌ها، به دور شدن گزینه نظامی از سوی آمریکا و تمایل دولت ایران به مذاکره محدود با آمریکا کمک ‏کرده است.‏

به عبارتی جنگ برای دولت- ملت‌ها عواقب شوم در پی دارد. منتفی شدن یا عقب افتادن حمله نظامی این ‏امتیاز را دارد تا حرکت‌های صلح‌خواهی ایرانیان به‌سوی جنبشی مدنی سیر کند. و همچنین ابعاد عمیق‌تری ‏پیدا کنند.‏

می‌باید این ابعاد را مشخص و تبیین کرد، صلح‌خواهی چهار عنصر مهم دارد که عبارتند از:‏

‏1- صلح در برابر جنگ‏

‏2- صلح در برابر تحریم‌ها

‏3- صلح در برابر حالت نه جنگ و نه صلح و حالت اضطراری

‏4- صلح در برابر هر نوع خشونت و انحصار ‏

‎ ‎‏1‏‎-‎‏ صلح در برابر جنگ‏‎ ‎

این صلح‌خواهی همچنان باید مورد توجه قرار بگیرد. اما صلح‌خواهی در برابر جنگ، فقط قسمتی از مفهوم ‏صلح را تشکیل می‌دهد.‏

باید توجه داشت که جنگ به‌ضرر همه به‌خصوص جامعه مدنی و اقشار مردم و به‌ویژه مردم فقیر و کم‌توان ‏است و بیش‌تر به زنان و کودکان آسیب می‌رساند. پس با جنگ‌طلبی افراطیون داخلی و خارجی باید مخالفت ‏مدنی کرد.‏

با این وصف، حاکمیت ایران نشان داد که به‌دلایل مختلف قصد در پیش‌گرفتن رفتار جنگی، در مقابل ‏جنگ‌طلبی و تحریکات نئوکان‌ها ندارد.‏

جامعه مدنی و فعالان حرکت و جنبش‌های اجتماعی، اپوزیسیون داخل، خط خارج از کشور، اصلاح‌طلبان ‏حکومتی و بخش مهمی از جناح راست، به رهبران نظام نشان دادند که خواهان جنگ نیستند؛ مخالفت با جنگ ‏حتی در میان مراجع تقلید نیز خود را نشان داد. نفی جنگ یا عقب افتادن آن برای همه یک پیروزی است؛ چون ‏جنگ، بقا و توان ملی و جان‌ انسان‌ها را تهدید می‌کند.‏

‎ ‎‏2- صلح در برابر تحریم‌ها‎ ‎

تحریم طولانی، توان ملی و پیشرفت فنی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و مسبب فرار مغزها، گرانی و تورم، عدم ‏احساس امنیت و آینده داری نسل جوان است. چنین شرایطی فضای جامعه را خاکستری می‌کند.‏

اعمال تحریم‌های جدید‌تر علیه ملت ایران، محروم کردن جامعه ایرانی از حق زیستن مسالمت‌آمیز است که این ‏محرومیت ملت ما را از حالت صلح خارج کرده است. هر شهروند ایرانی حق دارد که در شرایط مناسب از ‏مناسبات، روابط و امکانات جهانی و ملی برخوردار شود و تحریم‌ها این حق مسلم را از ملت سلب می‌کند.‏

ضروری به‌نظر می‌رسد که ایران با اعمال سیاست اعتماد سازی و شفاف‌سازی برای غنی‌سازی اورانیوم از ‏سوی دولت، بهانه اعمال تحریم‌ها را از جریان‌های تندرو و جنگ‌طلب آمریکایی و اروپایی بگیرد. و در عین ‏تأکید بر حق مسلم استفاده از فن‌آوری هسته‌ای بر این موضوع پافشاری ‌کند.‏

‎‎‏3- صلح در برابر حالت نه جنگ و نه صلح و حالت اضطراری‎‎

مخالفت با حالت نه جنگ و نه صلح، تنش زدایی در منطقه و صلح‌خواهی در جهان، پیش‌زمینه‌ی محو ‏خشونت و انحصار در داخل است. به‌عبارتی این سه، یاران قدیمی‌اند.‏


تجربه نشان داده است که وضعیت اضطراری، در مجموع به روند رفاه، پیشرفت و دموکراسی در جامعه ما ‏ضربه‌زده است. در حالت نه جنگ و نه صلح، سیاست‌های اقتصادی، رفاهی، توسعه و سازندگی با شکست ‏روبه‌رو می‌شود؛ همان‌گونه که تا امروز شده است. ‏

اما موضوع مهمتر این است که در حالت اضطراری حقوق مسلم مردم که حق مشارکت در سرنوشت خود ‏می‌باشد، تحت فشار شدید قرار می‌گیرد. 28 سال حالت اضطراری در جامعه ما، منجر به حوادث ‏ناخوشایندی در حاکمیت‌های بعد از انقلاب شده است؛ به‌طوری‌که هر بار حالت اضطراری در جامعه ما حاد ‏شده، بخش معقول‌تر حاکمیت به‌وسیله جناح تندروتر آن تصفیه شده است. این روند در جامعه ما باعث ‏آسیب‌های فراوانی به استمرار دموکراسی شده ‌است؛ مانند سال‌های 1357 – 1360 و 1367- 1384 که ‏روند دموکراسی در ایران کامیاب نشد.‏

به همین دلیل صلح‌طلبی در مقابل حالت اضطراری قرار می‌گیرد. بخشی از حاکمیت با حفظ حالت اضطراری ‏‏(نه جنگ، نه صلح)، حالتی را استمرار می‌دهد که به آن می‌توان صلح با حفظ خشونت یا صلح با انحصار نام ‏نهاد.‏

‎ ‎‏4- صلح در برابر هر نوع خشونت و انحصار‎ ‎

حالت اضطراری توجیه‌گر خشونت و انحصار در جامعه می‌شود. وجود دشمن خارجی در عمل به پایگاه‌های ‏داخلی آن می‌رسد. اتهامات گوناگون وپی‌درپی از سوی بخشی از حاکمیت به همه منتقدان داخلی خود، به دلیل ‏استمرار حالت فوق‌العاده، عملی می‌شود. در این مرحله صلح‌خواهی به عمیق‌ترین تعریف خود نزدیک می‌شود ‏که همانا مخالفت با خشونت و انحصار است.‏

نهادهای مدنی ایران باید صلح‌خواهی را تا این مرحله تعمیق ‌بخشند. در حالی‌که به‌نظر می‌رسد بخشی از ‏حاکمیت به حفظ حالت نه جنگ و نه صلح توجه دارد، می‌باید جامعه مدنی ایران را که شامل اقشار، طبقات با ‏عقاید و سلیقه‌های گوناگون است را به مخالفت مسالمت‌آمیز در برابر سیاست نه جنگ و نه صلح قرار داد. ‏چنین رفتاری از سوی جنبش مدنی و نیروهای آزادی‌خواه در ایران، به‌نوعی وحدت عمل برای توسعه ‏دموکراسی منجر می‌شود و گفتمان انحصار و خشونت را منزوی می‌کند. مخالفت با خشونت و انحصار، از ‏حمایت افکار عمومی داخلی و خارجی برخوردار می‌شود. پس باید مفهوم صلح‌‌خواهی را تعمیق بخشید و آن ‏را به میان مردم برد. ملتی که دارای برخی از نهادهای مدنی و صنفی شناخته شده هستند و فعالیت این نهادها ‏در جنبش صلح‌خواهی به تقویت گفتمان صلح منجر خواهد شد.‏

باید امیدوار بود و تلاش کرد که جنبش صلح‌خواهی، گسترده و عمیق شود؛ البته با تلاش نهادهای مدنی ایران. ‏