یادداشتی برای شماره چهارهزار!

ابراهیم مهتری
ابراهیم مهتری

کار کردن در یک رسانه حرفه‌ای شاید برای آدم کم تجربه‌ای‌‌‌ مثل من سخت‌ترین کار دنیا باشد. خصوصاً زمانی که باید تولیدی در این عرصه داشته باشید که بتواند برای دو سبک زندگی‌ و دو جامعه مفید و جذاب باشد.

برای من همکاری با هنر روز شانس آموختن از شریف‌ترین آدم‌ها بود. هوشنگ اسدی استاد عزیز من است،مردی‌ست که کار کردن با او سخت شیرین است. البته امان از روزی که مهتری به میتری تبدیل شود در خطاب استاد و ای کاش سوراخ موش برای ابعاد من هم ساخته می‌شد.

 در مدت همکاری با هنر روز از سه کار لذت بردم و احساس کردم این سه کار توانست بخشی ازهدفم را محقق کند:

قبل از هر چیز گفت وگو با اهالی موسیقی که آثاری متفاوت خلق می‌کنند. زندگی و شرایطِ مجازیِ در چهارسال اخیر سبب تولد اتفاقاتِ مهمی در عرصه‌های مختلفِ زندگیِ مردم بود، خصوصاً در زمینه‌ی هنر. از همین رو قصد داشتم به آثار هنرمندانی بپردازم که بیشترین نقش در نشرِ این آثار را شبکه‌های اجتماعی به عهده داشتند. هنرمندانی که آثار آنها اتفاقی متفاوت در میانِ آشفته‌بازار موسیقیِ ایران است. خصوصاً پس از انتخاباتِ هشتاد و هشت و مهاجرت‌های فراوان، فرصتِ مناسبی بود تا در فضایی بازتر مردم را با هنرِ آنان آشنا کنیم.

 دوّم ارائه‌ی تصویر و گزارش‌های مصور از برخی‌ اجرا‌های هنرمندان در عرصه‌های مختلف که مخاطبین داخلی‌ به سبب محدودیت‌های حاکمیت در عرصه هنر و عدم امکان اجرای اثر این هنرمندان در ایران محروم بودند، برایشان به تصویر کشیدیم.

و در آخر ارائه‌ی گزارش از اتفاقاتی که مخاطبین شبکه‌های اجتماعی آن را دستمایه یک حرکت و به یک موج تبدیل می‌کردند.اتفاقاتی که این‌روزها به اندازه‌ی تغییرِ سبکِ زندگی مردم مهم و تاثیرگذار هستند ولی بعضاً به راحتی از کنار آن‌ها عبور می‌کنیم. اما هنر روز به من این امکان را داد تا بتوانم در شرایط و فضای مناسب به این مسئله بپردازم.

 می دانم که بی‌تجربگی من باعث شده تا گزارش های کار شده، ناقص باشد.

امیدوارم در شماره‌ چهارهزارمِ روز، میتری تبدیل به مهتری شده باشد!