استدلال مخالفان زنان

فریبا داوودی مهاجر
فریبا داوودی مهاجر

در چند روز گذشته از رادیو صدای تهران یکی از قوی ترین استدلالها در مخالفت با دادن حق طلاق به زنان ‏پخش شد. ‏

‏”فریدون امیرآبادی” سرپرست شورای حل اختلاف تهران در این‎ ‎برنامه گفت: “زنان امروز تخم مرغ هم بلد ‏نیستند درست کنند حق طلاق هم می‎ ‎خواهند”. و به همین دلیل محکم با دادن حق طلاق به زنها مخالفت کرد. ‏اظهارات اخیر ایشان که در ادامه دهها اظهار نظر عجیب‎ ‎و غریب جناح محافظه کار در چند سال و ‏بخصوص چند ماه گذشته هر روز در‎ ‎منبرها و رسانه ها آنهم به شکل یکسویه پخش می شود، بسیار قابل ‏توجه است. با این توضیح که زنها‎ ‎اگر هم بلد باشند تخم مرغ درست کنند،‎ ‎تخم مرغ پختن را جزو و ظایف ‏خود نمی‎ ‎دانند و قدر و منزلت و زنانگی خود را با آشپزی برای امثال ایشان محک نمی‎ ‎زنند واتفاقا نه تنها ‏حق طلاق می خواهند بلکه برای دیگر حقوق مصادره شده‎ ‎خود تلاش می کنند ودر نهایت هم به مطالبات خود ‏خواهند رسید. هر چقدر نیز‎ ‎مخالفت ها برای احقاق حقوق زنان افزایش یابد،‎ ‎لوایح زن ستیز به مجلس فر‎ ‎مایشی فرستاده شود،‏‎ ‎و از زور و قدرت و زندان علیه زنان استفاده شو،د زنان با‎ ‎اراده بیشتری به حرکت خود ‏ادامه خواهند داد، چرا که به خوبی میدانند بدون‎ ‎برابری همه جانبه راه به جایی نخواهند برد وآینده ای ‏برای دختران و حتی‎ ‎پسران ایرانی وجود نخواهد داشت وخانواده نا برابر ریشه نابرابری در اجتماع‏‎ ‎را پی ‏ریزی نموده و استبداد پروری در جامعه را درونی خواهد کرد. ‏

فریدون امیر آبادی که از لابد پدیده های جدید‎ ‎در حل اختلافات خانوادگی است، با چنین اظهار نظرهایی منشا ‏همه اختلافات خانوادگی را توقعات نابجای زنان دانسته و همه زنان را قبل از مراجعه به محکمه‏‎ ‎یکسره ‏محکوم کرده است. ‏

مسئول حل اختلاف خانوادگی شهر تهران‏‎ ‎معتقد است اگر حق طلاق به زنها داده شود، هیچ مردی روز خوش ‏نخواهد دید و به‎ ‎عبارتی ایشان معتقد است برای بهره مندی همه جانبه نیمی از جامعه از روز خوش، بایستی ‏آگاهانه نیم‎ ‎دیگری از اجتماع از حقوق خود محروم شود. ‏

اظهار نظر فریدون امیر آبادی از رسانه‏‎ ‎ملی نه تنها توهینی غیرقابل تحمل به همه زنان ایرانی است که ‏جسارت به تمام‎ ‎مردانی است که قدر و منزلت مادران خود را با آشپزی محک نمی زنند و برای‎ ‎آزادی و ‏دمکراسی و عدالت احترام قائلند. ‏

آقای امیر آبادی احتمالا نمی دانند که دوران خدمت‎ ‎خانگی و تمکین جنسی در مقابل نفقه به سر آمده است و ‏زن ایرانی با قوانینی‎ ‎که حق داشتن زن های متعدد برای مردان آزاد شمرده است و زنان را برای داشتن‏‎ ‎شغل ‏و مسافرت تحت سر پرستی مرد می داند مخالفت می کند. ‏

البته امثال ایشان می توانند هر حقی را از آن زنان نداند،‎ ‎اما نمی تواند حق مخالفت، حق اعتراض و حق ‏نوشتن و گفتن برای حقوق‏‎ ‎برابر را از زنها بگیرد وآنها را ازتلاشی مدنی برای فر صت های برابر دور‎ ‎کند. ‏زن ایرانی نه تنها می خواهد ارث و دیه و شهادت برابر داشته باشد، بلکه‏‎ ‎میخواهد تعریفی دو باره از نقش ‏های اجتماعی و خانوادگی و چگونگی مشارکت‏‎ ‎اجتماعی زنان ارائه کند؛ بتواند کاندیدای ریاست جمهوری ‏شود و در مسند‎ ‎قضاوت بنشیند؛ بتواند به مدیریت های ارشد دست پیدا کند بدون آنکه بله‎ ‎قربان گوی آقایان ‏باشد؛ در لیست های انتخاباتی جا بگیرد بدون آنکه گوش به‎ ‎فر مان باشد. ‏

اظهار نظر سرپرست شورای حل اختلاف خانواده حکایت‎ ‎از تعریف افرادی در در درون حاکمیت دارد ‏که گاه زن را “طاعون” و گاه “گرگ” و گاه “خفاش”‏‎ ‎می خوانند و قدرت خود را را در فرو دستی زن ‏تعریف می کنند و چون در چتر امنیتی قرار دارند هر اظهار نظری از این دست را‎ ‎مجاز می دانند. ‏

شاید امروز مریم حسین خواه، جلوه جواهری،روناک صفار زاده و هانا عبدی با شنیدن چنین اظهار نظر هایی ‏بیش از پیش به‎ ‎درستی راهی که انتخاب کرده اند پی ببرند، و شاید تمام زنان و دخترانی که به‏‎ ‎دلیل ‏اعتراضات خود در تجمع 22 خرداد و دیگر تجمعات، هر روز پله های دادگاه‏‎ ‎انقلاب را بالا و پایین می روند ‏و احکام ریز و درشت دریافت می کنند، بیش از‎ ‎پیش بر تداوم مسیر اصرار بورزند. ‏

از چنین تفکری دیگر بعید نیست که دختری‎ ‎پزشک را در پارک به دلیل راه رفتن با یک پسر متوقف کند و ‏بعد از 48 ساعت‏‎ ‎جنازهاش را با لبخند تحویل پدر و مادرش بدهد و بعد هم به رسانه ها دستور‎ ‎دهد که از ‏زهرا بنی یعقوب مطلب ننویسند، یا لایحه ننگین خانواده را‎ ‎برای قانونی کردن حرم سراها به مجلس شورای ‏اسلامی بدهد و از زنان بابت‏‎ ‎مهریه شان مالیات دریافت کند. ‏

 

با شنیدن چنین اظهار نظر هایی، تنها باید امید‎ ‎وار بود که زنان و مردان آزادی خواه ایرانی با هر ایده و ‏نگرشی، عزم خود را برای مقابله با چنین عقاید متحجرانه ای دوچندان کنند.‏

‎ ‎

‎ ‎

‎ ‎