گفت وگو♦ نمایش ایران

نویسنده
سعید ابراهیمی

سراغ یکی از بازیگران نامدارتئاتروتلویزیون ایران رفته ایم. در آغاز سال نو پای حرف های رضا بابک نشسته ایم.

حرف های ر ضا بابک

سیاست گذاری غلط، تئاتر ضعیف

rezababak452.jpg

آقای بابک شما چگونه به بازیگری علاقمند شدید؟

درجامعه ای که فرد د رآن زندگی می کند مسائل ورویدادهای زیادی هستند که تاثیرگذارند. هرمسیری برای انسان متشکل از علاقمندی، تلاش ونتیجه است. شما وقتی از دیدن ویا شنیدن ماجرایی خرسند می شوی تمام قوای خود را متمرکز می کنی که به آن جریان نزدیک شوی وآن را لمس کنی. این چیزی که می گویم برای همه آدمها به اشکال مختلف پیش آمده است. خیلی ها با دیدن یک بازی خوب وحرفه ای فوتبال به هیجان می آیند وحتما دیدن همان بازی تاثیر خودرا برای انتخاب مسیر زندگی فردگذاشته است. درمورد من هم همین مثال صدق می کند. درکودکی شرایط حضور من در مکانهای فرهنگی مناسب فراهم بود ودر نتیجه با دیدن یک نمایش همان اتفاقی که الان عرض کردم افتاد و به این ترتیب مسیر زندگی من روشن شد.

اغلب مردم شما را باعنوان بازیگر آثارکودک درایران می شناسند. درخشان ترین این آثار از نظر خودتان با کدام یک از کارگردانان ایران است؟

ببینید خیلی مهم است تا روحیات یک کودک 4 ساله راباخلقیات یک نوجوان 12ساله از هم تمیزدهی وبانگرش به این شکلها آثاری تولید کنی که باسنین مختلف ارتباط برقرارکنی. دوست داشتنی ترین آثارمن از نظرخودم همکاریهایم با خانم مرضیه برومند است. کسی که به خوبی برکارخودواقف است ومن از نظرحرفه ای به ایشان اعتقادکامل دارم. روانشناسی که این خانم از سنین مختلف کودکان ونوجوانان می داند فوق العاده است.

وقتی نام “مرضیه برومند” می‌آید، اولین چیزی که به ذهن می‌رسد، فضایی پر از شور زندگی است. تجربه شما هم با ایشان همین‌طور بود؟

با خانم برومند کارکردن، درست شبیه خود زندگی است؛ بسیار بسیارسخت و لذت‌بخش. سخت برای این‌که ایشان بسیار سخت‌گیر هستند، مخصوصا با عوامل خود و لذت‌بخش چون انگار دوره کامل کلاس آشنایی با کودکان را پشت سر می‌گذاری.

و مخصوصا کدام همکاری؟

آرایشگاه زیبا. آن سریال برایم تجربه های مهمی را درپیش روی داشت. مهم ترین دلیل موفقیت آن اثر به دلیل انتخاب گروه مناسبی بود که دورهم جمع شده وبا تمرکزکامل کمترین اشتباهات را درمسوولیتهای خود انجام می دادند.

درکارهای خود تجربه عروسک گردانی را هم داشته اید. عمده تفاوت بازی با عروسک واجرای تئاتر توسط بازیگرچیست؟

به نظرمن درنمایش عروسکی بیشتربا رکن خیال ورویا وکابوس می توانیم درگیرباشیم. به عنوان مثال ‏نمی توان عضوی ازبازیگررا ازاوجدا کرد و درجای دیگرازآن بازی گرفت ولی با عروسک ‏ می توان این کار را انجام داد. عروسک دارای قابلیت های متفاوتی ازبازیگراست که می توان ازآن ها استفاده ‏کرد.

چرا درتئاترایران از نمایشهای عروسکی استقبال چندانی نمی شود؟

اصولا درایران از هیچ تئاتری به درستی استقبال نمی شود.

چرا در ایران این طوراست؟

خب دلایل زیادی دارد. مهم ترین آن عدم مطالعه پیوسته هنرمندان وکارشناسی غلط افراد است. اکثربه اصطلاح هنرمندان ماامروزه دچارروزمرگی مفرط وبی ارزشی شده اند. کم کاری برای اینها هم وقتی به وجودمی آید که همه چیزهای مهم معنی خودراسبک وبه دست یافتنی باآسانترین شیوه ها می شود. این به دلیل سیاست غلط ماست. به خاطراین است که همه تعاریف درهم تنیده شده اند ودیگر تفکیک آنها کارساده ای نیست. سیاست غلط هم به دلیل شناخت غلط واین بازهم به دلیل کم سوادی مدیریتها است. درسالهای اخیرافراد زیادی را درمیدانهای هنری دیده ام که واقعا هیچ مساله ای درخود نداشتند ودست به هرکاری برای بودن خود می زدند که اتفاقا موفق می شدند. مگرامکان این هست که هنرمند باشی وکارهنری بکنی وهیچ مساله ای نداشته باشی!!؟ درمورد سوالتان باید بگویم که فکر می کنم عمده مشکل ما این است که گمان می شود کارعروسکی فقط مختص گروه سنی کودک است درصورتی که ‏می تواند کاربزرگسال هم باشد. به همین خاطرمخاطب زیادی ‏نداریم. مهجورماندن نمایش عروسکی مشکل دیگرماست، به نظرمن نمایش عروسکی مانند یک گیاه است که ‏نیازبه آبیاری ورسیدگی دارد. نمایش عروسکی فقط هردوسال یک باردرجشنواره ی عروسکی اجرا می شود ‏وبرای اجرای عمومی هم امکاناتی به آن داده نمی شود. گویا قراراست که تولیدات سالیانه داشته باشیم که ‏اگراین اتفاق بیفتد خوب است و به نظرمن کسانی که کارعروسکی می کنند عاشق کارخود هستند. ‏

‏ تئاتراز تماشاگر کمی برخوردار است و یکی از دلایل آن این گونه ‏عنوان می شود که تئاتریک هنرخاص است وبیننده ی خاص خود را دارد وشاید یکی ازعوامل ‏تأثیرگذاربراین قضیه سنگین بودن نمایش ها ازنظرمفهومی ودرنظرنگرفتن نیازجامعه است. نظرشما چیست؟

به نظرمن تئاترنباید فرمایشی باشد. امروزه سرعت کاربرروی صحنه ‏نسبت به سال های پیش بیشترشده واگردیالوگی روی صحنه ادا می شود باید با شگردهای ‏بازیگری چنان ادا شود که تماشاگررا جذب خود کند. دیگراین که موضوعات نمایش ها باید ‏ازدرگیری ها ونیازهای اجتماعی روزسخن بگوید که مردم به آن آگاه باشند. درتئاترغرب ‏تکنیک جلوترازمقوله ی نمایشنامه است.

به عنوان یک هنرمند برای جذب مخاطب به سالنهای نمایش چه پیشنهادی دارید؟

البته نکته ی ‏مهمی که نمی توان آن را نادیده گرفت تبلیغات است. باید برای تئاترکشورتبلیغاتی ‏درخوروشایسته ی تئاترانجام داد. درضمن نمایشنامه هائی که نوشته می شود باید به ذهن ‏تماشاگرعامه ی ما نزدیک باشد نه به این صورت باشد که تماشاگربعد ازمدتی نگاه کردن ‏خسته شود، که اگرتکنیک وسرعت کارهم بالا باشد بازهم نمی تواند جبران کند. به نظرمن باید ‏موضوعاتی به تماشاگرداده شود که بتواند با آن ارتباط برقرارکرده وآن را تجزیه وتحلیل کند. ‏درضمن فشردگی اجراها درجشنواره ها هم براین موضوع بی تأثیرنیست چون ‏بازیگروکارگردان ودیگرعوامل با استرس وفشارفراوان باید دریک مدت زمان کوتاه کاری را ‏به اجرادرآورند واین خود کیفیت کارها را پائین آورده وبرروی تماشاگر تأثیر منفی می گذارد.

‏ شما به عنوان بازیگری با سابقه، کمتردرماه های گذشته برروی صحنه ی ‏تئاتر و کلاً تئاترشهر حضور داشتید، آیا دلیل خاصی دارد؟

‏کسی که علاقه مند حضوربرروی صحنه های تئاتراست ضمن اینکه باید ‏استعداد داشته باشد، تفکروذهنیت انتخاب نیز دارد واین به نظرمن مانند لبه ی تیغ است. ‏اگرقراراست به بازیگرهرپیشنهادی داده شود و وی اجراکند به نظرمن اصولی نیست چون ‏هنرمند با تفکرش زندگی می کند. تئاترباید حرفی برای گفتن داشته باشد وصرف این که ‏بازیگرفقط بخواهد روی صحنه بوده وداستان نمایش را ظاهری پذیرفته باشد تا مطرح شود ‏نیست. من شده درطول چهارسال کاری را انتخاب نکرده ام چون نقشی را که می خواهم بازی ‏کنم باید دوست داشته باشم. هنرمند باید ریاضت بکشد وتلاش کند وپله پله رشد کند تا این ‏ریاضت تبدیل به لذت شود. یک هنرمند وقتی می خواهد درکارهای خود متفاوت باشد باید این ‏تفاوت درتفکروذهنیت وی وجود داشته باشد واین کارکردن برروی خود را ازطرف خود ‏می طلبد. هنرمند باید ریشه ای ماندگارباشد، هنرمند درونش پاک است وذات پاکی دارد ‏وهرچه جلوترمی رود وکسب فیض می کند افتاده ترمی شود وبه دنبال تازه گی ها وخلاقیت ‏می رود. ‏

هنرمندان تئاتر از مسئله ی کوتاه بودن زمان اجرا ناراضی هستند. آیا شما اعتقاد دارید باید همه را راضی نگه داشت ‏و یا بالابردن سطح تئاتر کشور مد نظرتان است؟

‏ حق دارند. حتی اگر مرکز پول 30 اجرا را بپردازد باز هم قادر به جبران خسارات روحی و معنوی اثر نیست.

اکثر نقاط ایران ومخوصا تهران درایام نوروز شاهد تعطیلی تئاتر درایام نوروز هستیم. امسال هم مانند سالهای گذشته تئاترشهر تهران به دودلیل بازسازی وایام نوروزی به تعطیلی کشیده شده است. نظر شما دراین رابطه چیست؟

خب مساله بازسازی که مقوله ی متفاوتی است. اما تعطیلی تئاترشهرهرساله درایام نوروز به نظرم از جهاتی مثبت وازجهاتی هم منفی می اید. مثبت به دلیل اینکه خب گروهها و پرسنل تکنیکی سالنهای نمایش که درایام سال سخت مشغول تلاش هستند به استراحتی برای تجدید قوا می روند وخوداین می تواند برای بهبود روحیات هردوقشرروحیه بخش باشد. اما دوری مردم از نمایشها وسالنهایی که با هزار طرفند به آنها دعوت می شوند می تواند کاررا برای جذب دوباره مخاطبان عام سخت کند. به هرحال تعطیلی 3هفته ای تئاتر شهرتهران الگوی دیگر تئاترهای تهران وشهرستان است وصدالبته که این بر بدنه تئاتر لطمه وارد می سازد. بازیگران از شرایط مطلوب بدنی به دورخواهندماند. کارگردانان و درمجموع عوامل مختلف اجرایی 2 یا 3 هفته ای را به دوراززندگی هنری ودرتنبلی به سرمی برند واین می تواند لطماتی بیشتر به جریان تئاتر وارد سازد. باید سیاست گذاران محترم فکری برای حل این مساله کنند و به نظرم بهترین راه تعطیلی عادی تئاتر درهمان ایام اولیه نوروز کافی است.

و در آخر؟

واقعیت این است که ما درسیاست کلان هنر در کشور مشکل داریم. هنر به این صورت آسیب می ‏بیند و طراوت و تأثیرگذاری خود را از دست می دهد. تئاتر باید عملکرد خود راداشته باشد ومردم جوابگوی آن ‏باشند، چون مردم کاملاً آگاه هستند وکارخوب را ازبد تشخیص می دهند. این ثابت شده که ملت ما دربرخورد ‏با مسائل محتوائی آگاهی خوبی دارند. تئاتر، پدیده ایست که درآزادی ورهائی به بالندگی می رسد.